عصر ایران؛ باران ستوده- 18 سپتامبر در تقویم روزنامهنگاری جهان روز مهمی به شمار میآید؛ روزی که درآن یکی از غولهای جهان مطبوعات به همت جارویس ریموند –از خبرنگاران سابق روزنامه «نیویورک تریبون»- وجرج جونز- بانکدار جاهطلب آمریکایی- گام به دنیای رسانه گذاشت.
قاعدتا در سال 1851 به ذهن این دو چهره خطور نمیکرد محصول همفکری وهمکاری آنها به 174 سالگی برسد. از آن مهمتر بیش ازصد جایزه پولیتزر را در این مدت به ویترین افتخارات خود افزوده والبته همچنان جذاب، پرمخاطب، جسور و در مسیر اهداف اولیه موسسان خود طی طریق کرده باشد.
«نیویورک دیلی تایمز» که بعدها با حذف کلمه "دیلی" به «نیویورک تایمز» تبدیل شد، درطول عمر پرفراز و نشیب خود به ویژه درچند دهۀ اخیر، عنوان یکی از پرارجاعترین رسانههای جهان رابه خود اختصاص داده است.
آشنایی ریموند و جونز در روزنامه «نیویورک تریبون» به سردبیری «هوراس گریلی» به پشتوانهای برای انتشار حرفهای نیویورکدیلیتایمز تبدیل شد. ریموند و گریلی با وجود دلخوری ناشی از «رقابتهای حرفهای» در تأسیس حزب جمهوریخواه نقش پررنگی ایفا کردند.
هرچند ریموند درحزب جمهوریخواه نقش کلیدی داشت، اما از روز نخست به همراه جونز تلاش کردند تامانع تقلیل این روزنامه به یک تربیون حزبی شوند. آنان به همراه تیم خبرنگاران اصرار داشتند نیویورکتایمز، روزنامه مستقل بماند.
یکی از راهکارها برای دستیابی به این هدف، تبیین وتدوین اصول حرفهای مبتنی برانصاف، بیطرفی واستقلال بود تا «منفعت مالی وسیاسی»مانع انتشار واقعیت از سوی این روزنامه نشود.
دوری ازمحافظهکاری
اگراز افرادی که تاریخ این روزنامه را بررسی کردهاند پرسیده شود که عوامل محبوبیت این روزنامه در نزدیک به دو سدۀ اخیر را فهرست کنید، قاعدتاً یکی ازاین موارد پرهیز از محافظهکاری، صراحت و شجاعت در اتخاذ مواضع است.
نیویورکتایمز فقط این روزها نیست که ساکنان کاخ سفید را به باد انتقاد میگیرد و به طور مثال ضمن «احمق خطاب کردن دونالد ترامپ» به دنبال حمله به تأسیسات هستهای ایران، سیاستهای دولت او در مواجهه بانتانیاهو و جنگ غزه را به چالش میکشد یا پیگیر افشای رابطه ترامپ باجفری اپستین- متهم پروندۀ سوء استفادۀ سازمانیافته ازکودکان- است؛ بلکه در طول عمر خود موی دماغ بسیاری از قدرتمندان ایالات متحده شده است. ازپیگیری دربارۀ تأثیر بیماری دوایت آیزنهاور بر عملکرد او در قامت ریاست جمهوری تا افشای مکالمات مهم میان رییس جمهور هری ترومن و داگلاس مک آرتور فرمانده ارتش آمریکا در کنفرانس اکتبر 1950.
همه چیز خبرنگاران به نیویورک تایمز مربوط است!
از دیگر ویژگیهای مثبت که میتوان دربارۀ این روزنامه به آن اشاره کرد پایبندی قابل قبول مدیران و خبرنگاران این روزنامه به اصول حرفهای است.
این موسسۀ رسانهای در مانیفست خود تاکید میکند تمام خبرنگاران نیویورک تایمز موظفاند اصول تعریف شده در دنیای حقیقی و مجازی را رعایت کنند.
با وجود آن که امروز تا حدود زیادی شخصیت افراد در دنیای مجازی وحقیقی چنان درهم تنیده شده که امکان تفکیک آن کمتر وجود دارد، اما روزنامۀ نیویورک تایمز باابلاغ دستورالعملی به خبرنگاران تلاش کرد تا جلوی این درهم تنیدگی را بگیرد. این روزنامه به صراحت اعلام کرده است روزنامه نگاران ما نباید در رسانههای اجتماعی نظرات سیاسی خود را منتشر کنند، از نامزدهای سیاسی حمایت کنند، اعتراض کنند و یا کاری انجام دهند که شهرت روزنامهنگاری تایمز را کاهش دهد. همچنین روزنامهنگاران ما باید توجه و دقت خاصی در مشارکت در بحثهایی داشته باشندکه تایمز برای کنار آمدن باآنها با تردید عمل میکند.
در ادامه بیانیه نیویورک تایمز آمده است: «ما فعالیت روزنامهنگاران را در رسانههای اجتماع یدنبال میکنیم وباسیاستهای جدید نیویورک تایمز میسنجیم. ممکن است کارکنان اتاق خبر ما فکر کنندصفحاتشان دراینستاگرام، توییتر، اسنپچت، فیس بوک یا سایر رسانههای اجتماعی، صفحات خصوصی آنهاست و از نقش آنها درتایمز جداست اما در حقیقت آنچه ما در رسانههای اجتماعی «منتشر میکنیم» عمومی است و هیچ چیز خصوصی وجود ندارد. آنچه هر کدام از ما در رسانههای اجتماعی انجام میدهیم به نوعی به نیویورکتایمز مربوط است.»
رعایت بیطرفی
یکی ازروایتهای قابل تامل درباره نوع عملکرد این روزنامه به سالهای آغازین انتشار آن باز میگردد. از قرار معلوم « ویلیام مارسی توئید » رهبر یک گروه فشار مشهور نیویورکی موسوم به «تامانی هال» و شریک او در قبال نادیده گرفتن تخلفات این گروه، به نیویورکتایمز پیشنهاد رشوه پنج میلیون دلاری ارائه میکند. ریموند جونز برابر این پیشنهاد وسوسهانگیز ضمن رد آن اعتراف کرد: « فکر نمیکنم شیطان هرگز پیشنهادی بالاتر از این به من ارائه کند! »
این قبیل اقدامات سرمایۀ اجتماعی این روزنامه را تا حدود زیادی افزایش داد و به صورتی اعتماد بسیاری از شهروندان ینگه دنیا را جلب کرد.
یک رسانه در شرایطی قادر به رعایت اصل بیطرفی است که آلوده «بده و بستان مالی» نشود. رعایت این اصل به قدری واجد اهمیت است که این روزنامه به منظور دوری خبرنگاران خود از مراودات مالی مشکوک، اصولی را تنظیم و ابلاغ کرده است.
بنابراین اصل، خبرنگاران به هیچ عنوان حق ندارند هدیه،مشوق مالی یا تخفیفی دریافت کنند. مگر اینکه این تخفیف برای عموم مردم دردسترس باشد یا این که موسسۀ نیویورک تایمز خود چنین امتیازی را در نظر گرفته باشد حتی درصورت شبهه، خبرنگاران باید از پذیرش آن خودداری کنند. حتی اگر به خبرنگاران لیوان یا کلاه منقش به آرم شرکتی داده شود این هدیه نباید بیش از 25 دلار ارزش داشته باشد.
خبرنگاران امکان استخدام در شرکتهایی که خبر آنها را پوشش میدهند ندارند زیرا در بیطرف و منصف بودن خبرنگار خلل ایجاد میکند.
خبرنگاران نیویورکتایمز طبعا به واسطه فعالیت خود به منابع مختلفی دسترسی دارند. نیویورکتایمز شرکت درفعالیتهای مالی و دادن مشاوره مالی را نوعی از سوء استفاده از موقعیت در نظر میگیرد و این کار را بر خلاف اصول خبرنگاری میداند.
خبرنگاران نمیتوانند به نامزدهای یک پست دولتی مشاوره دهند. خبرنگاران همچنین حق برگزاری کارگاه آموزشی را ندارند.
فعالیت خبرنگاران در روابط عمومی ومشاوره دادن بابت چگونگی برخورد بارسانه جزء خطوط قرمز نیویورکتایمز محسوب میشود.
خبرنگاران نمیتوانند به عنوان نویسندۀ ناشناس یا نویسندۀ همکار بامؤسسات دیگر همکاری کنند چون اصل بیطرفی خبرنگار را نقض میکند.
خبرنگاران نمیتوانند برای شرکت ها وموسسات گزارش سالانه بنویسند.
خبرنگاران حق سوءاستفاده ازمقام و موقعیت خود را ندارند.
چرایی یک موفقیت
تنها مروری کوتاه بر فراز و نشیبی که روزنامه نیویورک تایمز تا کنون پیموده نشان میدهد این روزنامه بیهوده چنین جایگاهی را به دست نیاورده است زیرا پیش از نگریستن به روزنامه به عنوان یک بنگاه مالی، به نهادی برای انجام وظیفۀ خبرنگاری و مسئولیتهای اجتماعی شهروندی نگریسته است.
مهمتر این که خبرنگارانی میتوانند در این روزنامه مشغول به کار شوند که تنها به فکرانجام کار خبری بوده و از هر گونه دلال بازی و واسطهگری مالی بپرهیزند.
البته این موسسه برای رفع نیازهای منطقی خبرنگاران خود برای رسیدن به این اهداف پرداختهای منطقی و مناسبی نیز در نظر گرفته است.
طبق آمار و ارقام اعلامی رسانهها دستمزد خبرنگاران نیویورکتایمز بین 60 تا 70 هزار دلار درسال یا حداقل 5000 دلار ماهانه است که از متوسط درآمد در ایالات متحده بالاتر است و عملا از مشاغل جذاب در این کشور به شمار میرود.
این رویکرد برای جوامع دیگر هم میتواند الگو باشد و این گفتار درصدد آن نیست که با وضعیت موجود در ایران انطباق دهد و مقایسه کند اما اصول آن میتواند جامعۀ رسانهای ایران را از بنبست خروج نیروهای کارآمد برهاند.
شاید 174 سال بعد روزنامهنگاری دیگر در دنیای هوش مصنوعی و خیلی چیزهای دیگر که هنوز تصور آن در فیلمهای علمی تخیلی هم امکانپذیر نباشد، از این تجربه به نیکی یاد کرده و به احترام این تجربه کلاه از سر بردارد!