عصر ایران/ سواد زندگی؛ مریم طرزی- دعوا در روابط زناشویی، مثل شکافی کوچک در سدّی است که اگر نادیده گرفته شود، میتواند به سیلِ ویرانگری تبدیل شود.
اما آیا واقعاً این شکافها اجتنابناپذیرند؟ این مقاله شما را به سفری در دنیایِ تعاملاتِ زناشویی میبرد تا بفهمیم چه عواملی باعث ایجاد این شکافها میشوند و چگونه میتوانیم پیش از آنکه دیر شود، آن را ترمیم کنیم. بیایید با هم یاد بگیریم چگونه به جایِ بارانِ اشک، آفتابِ تفاهم را در خانهمان مهمان کنیم.
مبانی این مقاله دو مطالعه جدید است که نشان می دهند وقتی نیازهای ما برآورده نمیشود، روابط مان آسیب میبیند.( منابع تحقیق در پایان مطلب آمده است)
فراوانی و کیفیت دعوا با شریک زندگیتان ارتباط زیادی با میزان رضایت شما از رابطهتان دارد. اکثر زوجها ترجیح میدهند تا حد امکان کمتر بحث کنند.
هیچکس دوست ندارد وقتش را صرفِ بحثهای بیهوده کند، دعواهای زناشویی را در تقویمش یادداشت کند یا یک شبِ عالی را به اوقاتی تلخ و احساساتِ جریحهدار تبدیل کند. در واقع، اغلب افراد ترجیح میدهند از درگیری و بحث با شریک زندگی خود پرهیز کنند.
اگر ما اینقدر از دعوا با شریک زندگیمان بیزاریم، چرا این اتفاق میافتد؟ دو مطالعه جدید از سوی تیمی از محققان بلژیکی، پاسخهایی را ارائه میدهند. گائل وانهی و همکارانش بر نقش نیازهای برآورده نشده در ایجاد درگیری در روابط زناشویی تمرکز کردند.
ما نیاز اساسی به ارتباط امن با افراد مهم زندگی خود داریم. سبک دلبستگی ما معمولاً در اوایل زندگی، بر اساس رابطهمان با مراقبان اصلیمان، شکل میگیرد.
این الگو سپس بر تجربیات ما در روابط بعدی، از جمله با شریک زندگیمان، تأثیر میگذارد (و تحت تأثیر آنها قرار میگیرد).
برآورده کردن نیازهای دلبستگی یکدیگر یکی از بهترین راهها برای ایجاد یک همکاری رضایتبخش و طولانی مدت است: روابطی که احساس امنیت میکنند، رضایتبخشتر، صمیمیتر و احتمال پایان یافتن کمتری دارند.
هر رابطهای زمانی مفید است که احساس کنیم اساساً توسط شخص دیگر پذیرفته شدهایم. پذیرش به معنای تأیید جهانی نیست. ما ممکن است به شدت انتخابهای خاصی را که فرد انجام میدهد رد کنیم و همچنان آنها را همانطور که هستند بپذیریم.
شریکهای زندگی در جایگاه بسیار قدرتمندی برای تمرین پذیرش هستند، زیرا ما را در بدترین حالت خود دیدهاند، بدون فیلتر پذیرش اجتماعی که ما برای بقیه دنیا اعمال میکنیم. پذیرفته شدن با تمام نقصها، چیزهای زیادی در مورد ارزش اساسی و دوستداشتنی بودن ما به ما میگوید.
اکثر ما صرفاً با دانستن اینکه توسط شریک زندگیمان پذیرفته شدهایم، راضی نمیشویم؛ ما همچنین میخواهیم بدانیم که آنها ما را دوست دارند.
باید حس گرمی و محبت را احساس کنیم، نه فقط اینکه "من نقصهای بسیار بسیار تو را میپذیرم"، بلکه "تو بهتر از آن چیزی هستی که میدانی".
گرمی از سوی شریک زندگی میتواند به فرد کمک کند تا احساسات مثبتتری نسبت به خود ایجاد کند و منجر به یک چرخه فضیلت شود که در آن آنها در واقع به شریک بهتری تبدیل میشوند، که به نوبه خود باعث میشود شریک زندگیشان آنها را بیشتر دوست داشته باشد.
یکی از نیازهای اساسی انسان طبق نظریه خود-تعیینکنندگی ریچارد رایان و ادوارد دسی، عامل اعمال خودمان بودن است.
ما باید احساس کنیم که تا حدودی بر آنچه انجام میدهیم کنترل داریم و خودمان زندگی خود را میسازیم. جای تعجب نیست که وانهی و همکارانش دریافتند که افراد وقتی احساس کنترل بیش از حد و استقلال کمتری در روابط خود دارند، از روابط خود ناراضیتر هستند.
علاوه بر این، آنها الگوهای ارتباطی ناسالمتری را زمانی یافتند که شرکا (به ویژه مردان) فاقد حس استقلال بودند.
طبق تحقیقات دسی و رایان، ما همچنین باید احساس کنیم که در کاری که انجام میدهیم خوب هستیم.
داشتن این حس شایستگی با انواع نتایج مثبت، از جمله سلامت روان بهتر، مرتبط است.
بنا بر تحقیقات وانهی و همکارانش، شایستگی و صلاحیت نیز درست همچون استقلال، از فاکتورهای مهم تعیین کننده سلامت رابطه است.
اگر زن یا مرد هر کدام، احساس کنند که شایستگی شان نادیده می ماند یا عدم صلاحیتش در برخی موارد به سخره گرفته می شود، روابط دچار مشکل می شوند.
چگونه نیازهای برآورده نشده باعث ایجاد تعارض بیشتر و ارتباط ضعیفتر در زوجین میشود؟ نویسندگان این مطالعه معتقدند که داشتن نیازهای برآورده نشده در یک رابطه منجر به احساسات منفی میشود که به نوبه خود باعث ایجاد تعارض میشود.
به عنوان مثال، انتقاد شدید و طرد شدن توسط شریک زندگیمان، نیاز ما به پذیرش را برآورده نمیکند و این میتواند احساس شرم و غم را برانگیزد.
طبق گفته زوج درمانی متمرکز بر احساسات، این پاسخهای عاطفی اولیه اغلب به طور مستقیم بیان نمیشوند و میتوانند به احساسات ثانویه مانند خشم و عصبانیت تبدیل شوند.
این احساسات میتوانند منجر به ارتباط منفی بین شرکا شوند و منجر به تشدید اختلافات شوند.
در این درگیری، هر دو طرف خود را طرف آسیبدیدهای میدانند که نیازهایش نادیده گرفته میشود.
تحقیقات نشان می دهند که برای تأیید الگوی «احساس اولیه → احساس ثانویه → درگیری» ضمن نیاز به پژوهش های بیشتر، نیازهای برآورده نشده در یک رابطه منجر به احساسات منفی میشود و این احساسات منجر به دعوا میشوند.
اگر روابط قویتری میخواهیم، چه کاری میتوانیم انجام دهیم تا نیازهای شریک زندگی خود را بهتر برآورده کنیم؟
یکی از بهترین امکانها برای شروع این است که از شریک زندگی خود بپرسید که به چه چیزی نیاز دارد. ممکن است خودشان حتی به آن فکر نکرده باشند، بنابراین پرسیدن این سوال به آنها فرصتی میدهد تا نیازهای برآورده نشدهای را که باعث ایجاد احساسات منفی و درگیری میشوند، شناسایی کنند. این سوال همچنین به شریک زندگی شما نشان میدهد که به رفاه او اهمیت میدهید.
چه چیزی در رابطه شما، در زمینههای ذکر شده در بالا یا در موارد دیگر، کم است؟ به خاطر داشته باشید که نیازهای برآورده نشده میتوانند حتی اگر از نیاز ناکاممان آگاه نباشیم، بر ما تأثیر بگذارند (همانطور که کودکان نوپای خستهای که دارند از پا می افتند، اصرار دارند که خسته نیستند).
سپس به اشتراک گذاشتن این نیازها را به روشی حمایتی متقابل در نظر بگیرید، شاید با تمرکز بر نیازهای شریک زندگیتان شروع کنید تا از برداشت «نیازهای متضاد» که در رقابت هستند، جلوگیری کنید.
در غیر این صورت، میتوانیم در بنبست «من ناراضی هستم/من هم همینطور» قرار بگیریم، بدون اینکه هیچکدام از طرفین حاضر باشند از این شکاف عبور کنند.
حتی قبل از اینکه ارزیابی شریک زندگیمان از خودمان را احساس کنیم، باید بدانیم که او ما را میبیند. بدون این تصدیق حضورمان، احساس نادیده گرفته شدن و تنهایی میکنیم. راههایی را در نظر بگیرید که به شریک زندگیتان بفهمانید که او را میبینید.
آیا راههایی وجود دارد که بتوانید به شریک زندگیتان بگویید که او کافی است، همانطور که هست؟
آیا میتوانید به آنها بفهمانید که حتی با وجود شناخت درونی که از آنها دارید، آنها را همانطور که هستند، میپذیرید؟ (این فرض یک رابطه نسبتاً سالم را در نظر میگیرد؛ یک رابطه توهینآمیز داستان متفاوتی دارد.)
پذیرش شامل پذیرش این است که شریک زندگی ما به آنچه میگوید نیاز دارد - ما نیازهای ابراز شده آنها را انکار نمیکنیم، که اساساً بیاعتبارکننده به نظر میرسد.
وقتی میدانید شریک زندگیتان چه چیزی نیاز دارد، عادت کنید که تا حد امکان به بهترین شکل ممکن پاسخ دهید.
همانطور که جان گاتمن، متخصص روابط میگوید، شریک زندگی ما باید احساس کند که "اگر تو آسیب ببینی، دنیا متوقف میشود و من گوش میدهم."
دانستن اینکه شما در دسترس هستید و به تماس پاسخ خواهید داد، اعتماد ایجاد میکند و دلبستگی ایمن را تقویت میکند.
به دنبال فرصتهایی باشید تا به شریک زندگی خود بگویید که او را دوست دارید و از او قدردانی میکنید. ممکن است فرض کنیم که اگر مدت زیادی با هم بودهایم، باید بداند که چه احساسی داریم، اما اگر آن را ابراز نکنیم، ممکن است توجه مثبت ما را حس نکنند.
بسته به سابقه خودشان یا سابقه رابطه شما با هم، حتی ممکن است برعکس این را فرض کنند. به آنها بگویید که فردی هستند که ارزش دوست داشتن را دارند.
بدیهی است که ما نمیتوانیم در یک رابطه استقلال کامل داشته باشیم. اما در نظر بگیرید که آیا ممکن است راههایی وجود داشته باشد که شما بیش از حد لازم بر نحوه انجام کارهای شریک زندگی خود کنترل داشته باشید.
مدیریت نکردن تلاشهای طرف مقابل، به خصوص اگر احساس کنیم که از همه بهتر میدانیم، میتواند دشوار باشد. در عین حال، تشویق حس استقلال، نیازهای شریک زندگی شما را برآورده میکند و رابطه شما را تقویت میکند.
با شریک زندگی خود در مورد راههایی که او احساس میکند در رابطه قادر به انجام آنها نیست، صحبت کنید. آیا مواردی وجود دارد که بتوانید با هم روی آنها کار کنید که حس شایستگی شریک زندگی شما را در رابطه تقویت کند؟
شناخت نیازهای یکدیگر و انجام اقداماتی برای برآورده کردن آنها همچنین به شما و شریک زندگیتان کمک میکند تا بدانید که در رابطه کار خوبی انجام میدهید.
زوجها اغلب در حلقهای گیر میکنند که در آن هیچ یک از طرفین نیازهای خود را برآورده نمیکنند، که منجر به درگیری بیشتر و ناامیدی بیشتر میشود.
با کنجکاوی در مورد نیازهای شریک زندگی خود و تمایل به اشتراک گذاشتن نیازهای خودمان، روابط هماهنگتر و رضایتبخشتری ایجاد میکنیم.
منابع:
Deci, E. L., & Ryan, R. M. (2000). The" what" and" why" of goal pursuits: Human needs and the self-determination of behavior. Psychological Inquiry, 11, 227-268.
Gottman, J. M., & Silver, N. (2015). The seven principles for making marriage work: A practical guide from the country's foremost relationship expert. New York: Harmony.
Vanhee, G., Lemmens, G., Moors, A., Hinnekens, C., & Verhofstadt, L. L. (2018). EFT‐C's understanding of couple distress: An overview of evidence from couple and emotion research. Journal of Family Therapy, 40, S24-S44.
کانال تلگرامی سواد زندگی: savadzendegi@