عصر ایران ؛ احسان محمدی - آدم از خانه بیرون میزند، هنوز به سر کوچه نرسیده روی پل عابر پیاده یک تبلیغ بزرگ میبیند، همان اسمهای تکراری که دیشب روی پل عابر در گوشه دیگری از شهر دیده، در تلویزیون دیده، در ابتدای یک پادکست شنیده و ... هر طرف سر بچرخانی، دوباره همان لوگو. پل بعدی؟ باز همان!
حس میکنم تمام پلهای عابر پیاده، بیلبوردها و حتی دیوارها در اختیار چند برند خاص است. چند نام تکراری، از فرش و لوازم منزل تا خوراکی و …اسمها، فونت تبلیغ و تم رنگ یکی است. البته تبلیغات دیگری هم هست ولی زیر سونامی چند نام ابداً دیده نمیشوند.
سؤال ساده است: واقعاً این چند شرکت محدود چطور توانستهاند چنین انحصاری بسازند؟
در پرتترین گوشه شهر اجاره یک ماهه عرشه پل بیشتر از ۵۰ میلیون تومان است، در بعضی نقاط پر تردد تا چند صد میلیون تومان.حتی اگر تخفیف ناشی از اجاره بلند مدت، تهاتر و رفاقتها را در نظر بگیریم باز هم عددهای شگفتانگیزی دارد روی پلها دست به دست میشود.
در مورد سازوکار اجاره پلها و انحصار آنها میشود حرف زد اما نکته اینجاست که بعضی شرکتها مگر چقدر فروش و درآمد دارند که میتوانند شهر را اینطور قرق کنند؟ تمام بیلیوردها، تبلیغات تلویزیونی، رادیویی و …
به عنوان کسی که بخشی از عمرش را در حوزه رسانه و تبلیغات و برندینگ گذارنده باورش سخت است که همه چیز عادلانه و در بستری شفاف برای رقابت همه باشد. کاش گزارشی از این تبلیغات و نحوه صرف هزینه در این حوزه منتشر میشد تا مشخص شود اشتباه از من است و ذهنی که گرفتار توهم شده!
پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر