عصر ایران؛ احمد فرتاش - در خبرها آمده بود که فرانسیس هولوای، کارشناس تغذیه، که سالها با لیونل مسی همکاری داشته، گفته است: "سن فقط یک عدد است و مسی ثابت کرده که چگونه میتوان در هر سنی در اوج ماند."
هولوای برنامههای تمرینی هوشمندانه، مدیریت دقیق دوران استراحت، مدیریت هوشمندانهی انرژی، برنامهی غذایی دقیق و جلوگیری از فشار بیش از حد در مقاطع سنگین فصل را علل اصلی کیفیت بالای مسی در سن ۳۸ سالگی دانسته.
نمیدانم چند نفر، ولی احتمالا بسیاری، بویژه کسانی که جوان نیستند، با خواندن حرفهای جناب هولوای بیاختیار به یاد دیهگو مارادونا میافتند و از خودشان میپرسند که اگر زندگی حرفهای مارادونا هم مثل مسی بود، دیهگوی کبیر چقدر میتوانست موفقتر باشد و چه بسا سرنوشتش در زندگی شخصی نیز تغییر میکرد.
مسی تابستان سال آینده، در سن ۳۹ سالگی برای بدست آوردن دوبارهی جام جهانی تلاش خواهد کرد و البته برای ششمین بار در جام جهانی حضور خواهد یافت. مارادونا آخرین بار در سن ۳۴ سالگی (۱۹۹۴) به جام جهانی آمد. ولی واقعیت این است که در زندگی مارادونا فوتبال به شکل منظم و کاملا حرفهای، در سن ۳۰ سالگی به پایان رسید.
مارادونا متولد اکتبر ۱۹۶۰ بود. او در اکتبر ۱۹۹۰، پس از ناکامی در جام جهانی، آخرین ماههای حضورش در ناپل را سپری میکرد که کمی بعد به اتهام دوپینگ، بیش از یکسال محرومیت نصیبش شد. یعنی دورهی محرومیت مارادونا از اوایل سال ۱۹۹۱ آغاز شد. او در فصل ۱۹۹۲-۱۹۹۱ از فوتبال محروم بود و در فصل ۱۹۹۳-۱۹۹۲ باید برای سویل (سویا) بازی میکرد. چند ماهی هم در سویا خوش درخشید ولی زندگی نامنظم و غیرحرفهایاش باعث شد که در سویا نتواند زیاد بازی کند.
او طی یک فصل، حداقل میتوانست ۵۰ بار برای سویا به میدان برود ولی فقط ۲۶ بار برای این تیم بازی کرد. در فصل بعد (۱۹۹۴-۱۹۹۳) قرار بود در باشگاه آرژانتینی نیو اولد بویز توپ بزند، ولی فقط ۵ بار برای این تیم بازی کرد و نهایتا ترجیح داد چند ماه به تنهایی تمرین کند تا آمادهی حضور در جام جهانی ۱۹۹۴ شود. در مسیر صعود به جام جهانی هم کمک چندانی به تیم ملی آرژانتین نکرد و صرفا در دو بازی آخر برای این تیم به میدان رفت.
در جام جهانی هم که اتهام دوپینگ گریبانگیرش شد و دوباره محروم شد و فصل ۱۹۹۵-۱۹۹۴ را از دست داد. در دو فصل پایانی دوران فوتبالش هم (۱۹۹۷-۱۹۹۵) برای بوکاجونیورز بازی کرد ولی فقط ۳۰ بار به میدان رفت. ۳۰ بازی در دو فصل یعنی نوعی تعطیلات نسبی!
باری، این حکایت حضور مارادونا در میادین فوتبال طی ۷ سال آخر دوران فوتبالش بود. تقریبا ۸۰ بازی طی ۷ سال. در بهترین حالت، مارادونا در هفت سال پایانی دوران فوتبالش، ۱۰۰ بار به زمین مسابقه رفت. در حالی که مسی از ۳۰ سالگی تا ۳۶ سالگی، شش فصل سنگین را در بارسلونا و پاریسنژرمن بازی کرد و سه بار هم با کسب توپ طلا، به عنوان بهترین بازیکن جهان شناخته شد و ضمنا یک بار جام جهانی و دو بار هم جام ملتهای آمریکای جنوبی (کوپا آمریکا) را برای آرژانتین فتح کرد.
قطعا سبک زندگی مارادونا در توفیق و تداوم کمتر او نسبت به مسی، نقش مهمی داشته بازیکنی مثل میشل پلاتینی هم، که برخلاف مارادونا زندگی شخصی سالمی داشت، در ۳۲ سالگی (یعنی تابستان ۱۹۸۷) از دنیای فوتبال کنار کشید.
مارادونا و پلاتینی در دهه ۱۹۸۰ خودشان مثل مسی و کریستیانو رونالدو در دهه گذشته بودند. عمر مفید فوتبال آن دو ژنرال بزرگ، کمی پس از سی سالگی به پایان رسید، ولی مسی و رونالدو سال آینده، در سنین ۳۹ و ۴۱ سالگی، به فکر کسب جام جهانیاند.
این تفاوت نشانهی پیشرفت علوم تغذیه و بدنسازی و غیره است. یعنی داستان فراتر از عیاشی مارادونا است! در واقع ما در دنیای فوتبال آشکارا شاهد پیشرفت علم و ارتقای ضوابط حرفهایگری هستیم. وگرنه مسی هم مثل پلاتینی، بازیکنی ظریف است و قاعدتا نباید تا ۳۹ سالگی بازی میکرد.
البته که قوانین داوری هم امروزه حمایت بیشتری را نصیب ستارهها کرده و احتمال آسیبدیدگی آنها را کاهش میدهد؛ تحولی که پس از وداع اجباری مارکو فانباستن با دنیای فوتبال، به علت آسیبدیدگی در سن ۲۸ سالگی، رقم خورد و روز به روز تقویت هم شده خوشبختانه.
ولی بازیکنانی مثل پلاتینی و یا حتی فرانک ریکارد، که فوتبالیست تنومند و قلدری هم بود، برخلاف فانباستن، گرفتار آسیبدیدگی مهمی نشدند اما فوتبال را در سنین ۳۲ و ۳۳ سالگی کنار گذاشتند. حتی پاتریک کلایورت هم در ۳۲ سالگی (۲۰۰۸) با فوتبال وداع کرد. اگرچه عمر مفید فوتبالش در ۲۸ سالگی در بارسلونا به پایان رسید و در چهار فصل آخر دوران فوتبالش، در چهار باشگاه نیوکاسل، والنسیا، آیندهوون و لیل فقط ۶۵ بار به میدان مسابقه رفت.
به غیر از پیشرفت علوم مربوط به بدنسازی و تغذیه و البته عزم و انگیزهی فردی، نکتهی دیگری که دربارهی علت تداوم عمر فوتبال ستارهها میتوان اضافه کرد، ظهور شبکههای اجتماعی در فضای اینترنت است.
در فاصلهی سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۰ هم بسیاری از مردم جهان به اینترنت دسترسی داشتند، ولی شبکههای هنوز نقش پررنگ و مهم کنونی را در زندگی مردم عادی و ستارههای فوتبال ایفا نمیکردند. الان رونالدو و مسی با چندصد میلیون دنبالکننده در اینستاگرام و فیسبوک و چندین پلتفرم دیگر، بسیار فراتر از یک "بازیکن فوتبال" هستند.
مثلا اولی اشتلیکه یا ماکسیسم بوسیس، مدافعان تیمهای ملی آلمان و فرانسه در دهه ۱۹۸۰، صرفا دو بازیکن فوتبال بودند اما مسی و رونالدو روزانه میلیونها لایک و صدهاهزار کامنت و پیام فقط در اینستاگرام و ... دریافت میکنند. این وضعیت، نسبتی متفاوت بین آنها و طرفدارانشان ایجاد میکند. در حال حاضر فقط در اینستاگرام، مسی 506 میلیون فالور دارد و رونالدو 662 میلیون فالور دارد.
کوتاهی در مراقبت از خود، و کوتاهکردن عمر حضور در میادین فوتبال، با وجود طرفداران چندصد میلیونی در فضای مجازی، دشوارتر از قبل شده. شاید اگر رونالدوی برزیلی و رونالدینیو هم کمی دیرتر به دنیا آمده بودند و دوران اوج فوتبالشان نه در دهه اول قرن میلادی جاری، بلکه در دهه دوم این قرن میبود، در مواجهه با انتظارات صدها میلیون طرفدارِ دنبالکنندهشان در فضای مجازی، ناچار میشدند بیشتر مراقب خورد و خوراک خودشان باشند یا کمتر خوشگذرانی کنند تا عمر حضورشان در میادین فوتبال بلندتر شود.
به هر حال رفتارهای آدمیزاد تا حد زیادی در گرو شبکهی روابط اجتماعی اوست. اینکه طرفدارانت حداکثر هفتهای یکبار روی سکوهای ورزشگاه یا در خانههایشان تماشاگر بازی تو باشند، زمین تا آسمان فرق دارد با وقتی که آنها هر روز برایت کامنت میگذارند یا مستقیما به تو پیام میدهند.
در حالت دوم، آدم یا ورزشکار یا ستارهی فوتبال بیشتر احساس میکند که "متعلق به خودش نیست" و دائما به خودش یادآوری میکند که: "بیگانه و خویش از پس و پیشت نگراناند"!
شاید اگر مارادونا هم چنین ارتباط مستقیم هرروزهای با انبوه طرفدارانش داشت، در دوران حضورش در بارسلونا، احتیاط میکرد و آیندهنگری به خرج میداد و سراغ کوکایین نمیرفت. نمیکرد. او بین سنین ۲۲ تا ۲۴ سالگی به کوکایین آلوده شد و عمر حرفهای فوتبالش، چنانکه توضیح دادیم، عملا در سی سالگی تمام شد. آری اینچنین بود برادر!