عصر ایران - در واژگان اقتصاد سیاسی، واژههایی وجود دارند که نهتنها عملکردهای اقتصادی را توصیف میکنند، بلکه چهرهی یک نظام سیاسی و اخلاقی را نیز آشکار میسازند. «رانتخواری» یکی از این واژههاست. اصطلاحی که از نگاه نخست ممکن است صرفاً اقتصادی به نظر برسد، اما در واقع، ریشه در مناسبات قدرت، فساد نهادی، و بیعدالتی ساختاری دارد.
تعریف رانت و رانتخواری
در ادبیات اقتصادی، رانت (Rent) به درآمدی گفته میشود که بدون تولید واقعی یا مشارکت در خلق ارزش افزوده به دست میآید. بهعبارتی، «رانت» پولیست که فرد یا نهادی دریافت میکند صرفاً بهخاطر موقعیت خاصی که دارد، نه بهخاطر عرضۀ کالا، خدمات یا مهارت.
رانتخواری (Rent-seeking) یعنی تلاش برای کسب این درآمد آسان از طریق نفوذ در قدرت سیاسی یا اداری، بدون آنکه کار مفیدی انجام داده شود. این تلاش ممکن است در قالب لابیگری، رابطهسازی، تبانی، یا حتی فساد مستقیم انجام شود.
تمایز رانتخواری با فساد
رانتخواری را نباید به طور کامل با فساد مالی یکی دانست، گرچه این دو اغلب همپوشانی دارند. فساد غالبا غیرقانونی و پنهانی است (مثل اختلاس، رشوه، جعل اسناد). اما رانتخواری ممکن است کاملاً در چارچوب قانون صورت گیرد (مثل واگذاری امتیاز انحصاری یا مجوز صادرات خاص)، اما در عمل، یک رفتار غیررقابتی و ناعادلانه است. به بیان ساده، رانتخواری در بسیاری از موارد قانونی است، اما غیراخلاقی و ضدتوسعهای.
مثالهایی از رانتخواری
همۀ این موارد در زمرۀ رانت هستند؛ منابع عمومیای که نه بر اساس شایستگی یا رقابت، بلکه بر اساس "نزدیکی به قدرت" توزیع میشوند.
رانتخواری چگونه شکل میگیرد؟
رانتخواری معمولاً در نظامهایی رشد میکند که سه ویژگی کلیدی دارند:
1. دولت بزرگ و مداخلهگر: هرچه دولت در اقتصاد بیشتر دخالت کند – از طریق مجوزها، تعرفهها، وامها و بودجهها – زمینه برای توزیع امتیازات رانتی بیشتر میشود.
2. ضعف شفافیت و نظارت: نبود رسانههای آزاد، نهادهای نظارتی مستقل، و شفافیت مالی، فضا را برای توزیع امتیازات خاص مهیا میکند.
3. فرهنگ سیاسی مبتنی بر رابطهمحوری: در نظامهایی که "رابطه" جایگزین "ضابطه" میشود، رانتخواری به یک شیوۀ طبیعی برای پیشرفت اقتصادی بدل میشود.
پیامدهای اقتصادی و اجتماعی
رانتخواری آثار زیانبار زیادی دارد که برخی از آنها عبارتند از:
کاهش بهرهوری: وقتی منابع در اختیار کسانی قرار میگیرد که شایستگی یا توانایی لازم را ندارند، کل سیستم ناکارآمد میشود.
تضعیف رقابت: شرکتها به جای بهبود کیفیت و کاهش هزینه، دنبال "برقراری رابطه با نهادهای قدرت" میروند.
افزایش نابرابری: افراد گروهی خاص، ثروت کلان بدست میآورند بدون زحمت، در حالی که بقیه افراد در فقر باقی میمانند یا از چنان رفاهی محروم خواهند بود.
فرار نخبگان واقعی: افراد خلاق و متخصص، منزوی میشوند و یا مهاجرت میکنند.
فساد ساختاری: در نهایت، رانتخواری منجر به فساد سیستماتیک میشود؛ چون هر کس که به قدرت برسد، احساس میکند حق دارد رانت بگیرد یا بدهد.
نمونههای تاریخی و معاصر
رانتخواری در بسیاری از کشورهای جهان وجود داشته و دارد؛ بویژه در کشورهای در حال توسعه، اقتصادهای نفتی، و نظامهای نیمهاقتدارگرا.
در بسیاری از کشورهای خاورمیانه، مجوز واردات کالا، تخصیص ارز ترجیحی یا امتیاز فروش نفت، به منابع عظیم رانت تبدیل شدهاند.
در روسیه پس از فروپاشی شوروی، توزیع بنگاههای دولتی در قالب «خصوصیسازی رانتی» باعث شکلگیری الیگارشهای میلیاردر شد.
در مالزی، پروندهی معروف 1MDB نمونهای از توزیع منابع دولتی بر اساس رانت سیاسی بود.
در آمریکای لاتین، شبکههای رفاقتی میان قدرت و ثروت منجر به پیدایش طبقهای از «میلیاردرهای دولتی» شدند که اغلب هیچ تجربۀ تولید نداشتند.
سرمایهداری رقابتی در برابر اقتصاد رانتی
در یک اقتصاد سالم و رقابتی، افراد با تلاش، خلاقیت و نوآوری به ثروت میرسند. اما در اقتصاد رانتی، ثروت از طریق نزدیکی به دولت و گرفتن امتیاز به دست میآید. این تفاوت بنیادی، نه تنها سرنوشت افراد، بلکه مسیر توسعۀ یک کشور را تعیین میکند.
در کشورهای توسعهیافته، تلاش شده است با قوانین ضدانحصار، شفافیت مالی، مقررات نظارتی مستقل و آزادی رسانهها جلوی رانتخواری گرفته شود. اما در کشورهای در حال توسعه، مبارزه با رانتخواری اغلب دشوارتر است؛ چون ریشههای آن در ساختار سیاسی و فرهنگی عمیق است.
راهکارهای مقابله با رانتخواری
1. شفافسازی فرآیندهای اقتصادی: مثل انتشار عمومی مزایدهها، قراردادها و تخصیصها.
2 افزایش رقابت: کاهش انحصارهای دولتی و خصوصی، و گسترش دسترسی برابر به فرصتها.
3. استقلال نهادهای نظارتی: دیوان محاسبات، دادگاهها و رسانهها باید مستقل باشند.
4. اصلاح ساختار یارانهها و امتیازها: ریشهی بسیاری از رانتها در سیاستهای حمایتی بیهدف است.
5. فرهنگسازی عمومی: جامعه باید بهگونهای تربیت شود که رانتخواری را "زیرکی" نداند، بلکه "فساد" بشناسد.
جمعبندی
رانتخواری، نماد اقتصاد بیمار و سیاست وابسته به منافع خاص است. در جایی که تلاش، نوآوری و رقابت جای خود را به رابطه، تبعیض و امتیاز میدهد، توسعه متوقف میشود و فساد نهادینه میگردد. شناخت و افشای سازوکارهای رانتخواری، نخستین گام برای بازسازی عدالت و بهرهوری در هر جامعه است.