عصر ایران؛ امیر حسن خدیر- اتفاقی که در آغاز هر فصل در چند سال اخیر محتمل بود سرانجام رخ داد: سید حسین حسینی دروازهبان پرسابقه از تیم فوتبال استقلال جدا شد.
او حالا به سپاهان پیوسته که دغدغۀ خرید هیچ بازیکن گرانقیمتی را ندارد! حتی وقتی به تازگی دروازهبان گرانقیمت دیگری (محمدرضا اخباری) را به خدمت گرفته باشد که به احتمال زیاد ذخیرۀ حسینی خواهد شد.
جدایی سید حسین حسینی از استقلال بهانهای است تا به نکات متنوعتر و تاریخیتر و متعددتر دربارۀ دروازهبانان مشهور فوتبال ایران و جهان بپردازم. این حکایت طبعا با خود او باید شروع شود که بعد از 13 سال از استقلال جدا شد و البته 13 سال تحت قرارداد بود و دو سال آن را به خاطر خدمت سربازی در ملوان گذراند و طی این مدت 189 بار درون دروازه استقلال ایستاد.
در نظر داشته باشیم که فوتبال ایران از فقر دروازهبان شاخص رنج میبرد و همین واقعیت بر قیمت دروازهبانان با کیفیت بیشتر طبعا اثر گذاشته است.
سبک گلرها در گذشته
ویژگی دروازهبانی یا به اصطلاح فوتبالیهای قدیمی گلری در گذشته اول قدرتی بود به معنی نترس بودن در مقابل توپ و جثه قوی. امیر آقاحسینی گلر شاهین در سال 1341 بهترین نمونه در این زمینه است. او در سال 1347 جای خود را به عزیز اصلی (دروازهبان دارایی) داد که همان دو ویژگی را داشت.
ناصر حجازی و عزیز اصلی
ناصرحجازی و هنر دروازهبانی
فوتبال ایران در سال 1348 دروازهبان جوان بالابلندی به خود دید که در 20 سالگی درخشید. هم او که دروازهبانی را از یک فن به هنر تبدیل کرد و به تماشاگر احساس لذت میداد. مردی که ۱۴ سال قبل از میان ما رفت و اکنون تندیس او مانند مشاهیر فرهنگ و سیاست و جنگ در شهر نصب شده است: ناصر حجازی.
20 سالگی سن کمی است برای دروازهبانی اما با ورود ناصر حجازی به این عرصه سبک دروازهبانی تغییر یافت؛ سبکی متکی بر تاکتیک، تکنیک و فکر در کنار انعطاف بدنی به همراه گرفتن توپ و نه دفع آن. بسیاری از کارشناسان ناصر حجازی را برترین دروازهبان تاریخ فوتبال ایران میدانند که حتی در زمان خود در سطح جهانی هم واجد کلاس بالایی شناخته میشد.
چون دربارۀ حجازی در همین تارنما و در سالگرد درگذشت او نوشتهام و در پیوند با این متن است آن موارد را تکرار نمیکنیم و به دیگران میپردازیم.
هم سید حسین حسینی و هم مخاطبان به این نامها دقت کنند: بهرام مودت (پرسپولیس که رکورددار کلین شیت بود تا این که همین سید حسین حسینی آن را شکست)، منصور رشیدی ( تاج) ،رضا قفلساز (پاس)، محمدرضا کربکندی (ذوبآهن)، کریم بوستانی (نیروی اهواز) ، وازگن صفریان (آرارات و پرسپولیس/مشهور به وازگن فنر ، - مردی که میگفتند استخوان ندارد!) ، حسین راغفر (راهآهن و ماشین سازی تبریز /اقتصاددان کنونی)، ناصر نبوی (بانک ملی) ، حافظ طاحونی ( راهآهن و بانک ملی)، وحید قلیچ (پرسپولیس)، جلال بشرزاد (پاس و سایپا)، حجتالله خاکسار تهرانی (تاج).
بهرام مودت
حالا وقت آن است که تیتر را توضیح دهم. تمام نامهای بالا بی هیچ مجامله از لحاظ فنی بسیار بالاتر از حسینی بودند و از این حیث او باید شاکر باشد که در دورانی دیگر به دنیا آمد و درست است که برای به دست آوردن پیراهن استقلال تلاش کرد و بی زحمت به آن نرسید اما باید شاکر باشد چون نصیب او از دنیا از دروازه بانان پیش گفته که به مراتب بهتر و بالاتر از او بودند هزاران بار بیشتر است. به این خاطر باید شاکر باشد نه شاکی!
اقتضای شاکر و شاکی نبودن هم این بود که بیخداحافظی یا بی احترامی از تیم محبوب خود نرود. نه آنگونه که در آخرین فرسته (پُست) اینستاگرامی انجام داد چرا که سر و کار با احساسات هواداران است و اگر از تشخیص سرمربی یا تصمیم باشگاه ناخرسند است هوادار را نباید برنجاند. این کاری است مرسوم و حتی آرش رضاوند که مراتب بیش از او زیر تیغ انتقاد هواداران بود انجام داد ولی تنها به انگلیسی نوشت: بدون عنوان و شرح:
no caption
سید حسین حسینی باید بداند دروازهبانی و به خصوص کاپیتانی مستلزم برخورداری از خصوصیات فراوانی است و بی رودربایستی باید گفت او اغلب آنها را نداشت و مهمتر از همه: مرد بازیهای بزرگ به خصوص دربی نبود و اگر هواداران با رفتن او کنار آمدهاند یا بعضا خوش حالاند به خاطر همین است و کسی زانوی غم بغل نگرفته. مدیریت استقلال هم آن قدر ضعف و سوتی از خود نشان داده که هواداران سراغ موارد دیگر بروند. از سوی دیگر رشد و محبوبیت کاپیتان روزبه چشمی به گونهای بوده که بازوبند بر دست او خوشتر نشیند.
ویژگی مثبت
نکته مثبت دروازهبانی حسینی این بود که اصطلاحا گلر زیر تیر نبود و تا نقطه پنالتی هم از دروازه بیرون میآمد؛ کاری که بیرانوند و نیازمند بسیار کمتر انجام میدهند.
مربی دروازهبانان
دنیای دروازهبانی جدید به نسبت گذشته بسیار متفاوت شده است. مثلا قبلا به طور تخصصی مربی دروازهبانان در کار نبود حال آن که اکنون از بدیهیات است و پیشرفت بیشتر از تلاش و نبوغ خود دروازهبانان نشأت میگرفت.
تکنیک کافی نیست
در جام جهانی 1978 گلر دوم ایران محمدرضا کربکندی بود و درباره او از زندهیاد دکتر حمید رضا صدر شنیدم به لحاظ فنی و تکنیکی کم از حجازی نبود اما نبوغ و کاریزمای حجازی را نداشت و جالب این که خود قبول داشت که اینگونه است و تقدیر خود را پذیرفته بود و همواره به نیکی از ناصر حجازی ياد میکرد و میکند.
محمدرضا(رسول) کربکندی
اُفت بعد از دریافت گل
رایکوف دربارهٔ منصور رشیدی میگفت او گلری سطح بالا است اما تا گلی دریافت میکند به شدت دچار افت میشود. نه ناصر حجازی و نه بعدتر احمدرضا عابدزاده این گونه نبودند. آنها سه گل هم میخوردند باز با همان روحیه تا پایان بازی میکردند. (عملکرد دومی در بازی برگشت مقابل استرالیا را به یاد آوریم).
الگوهای دهه ۶۰ میلادی
در دهه 60 میلادی گلرها تحت تأثیر لو یاشین (شوروی) و گوردون بنکس ( انگلیس) بودند : یعنی گرفتن کامل توپ تحت هر شرایطی و اصلا سراغ دفع توپ نرفتن . بعد از آنها یان توماژفسکی ( لهستان) ، رنات داسایوف (شوروی) ،رونی هلستروم (سوئد) ، پیتر شیلتون ( انگلیس) ، ژان ماری فاف (بلژیک ) و پت جنینگز (ایرلند شمالی ) به این سبک بازی میکردند و چه فوقالعاده بودند و بی دلیل نیست که از آنان به عنوان واپسین نسل گلرهای کلاسیک فوتبال یاد میشود.
درباره گوردون بنکس دو نکته گفتنی است. اول این که بعد از جام جهانی 1966 در یک حادثه رانندگی بینایی یک چشم خود را از دست داد و بعد از آن با همان یک چشم بازی و زندگی کرد. در سال 1973 با تیم استوک سیتی به تهران آمد و در مقابل تیم ملی فوتبال ایران بازی کرد و در بدو ورود به تهران گفت من به هر بازیکن ایران که بتواند دروازۀ مرا باز کند معادل 10 هزار تومان شما جایزه خواهم داد. مسعود مژدهی هم از پشت 18 گلی استثنایی با قیچی برگردان وارد دروازه او کرد ولی بنکس به قول خود وفا نکرد!
حضور او در تیم جام جهانی 1970 با تنها یک چشم از شگفتیهای تاریخ فوتبال جهان است و شبیهی ندارد. مرحوم صدر از او به عنوان بهترین دروازهبان تاریخ فوتبال یاد میکرد. در فوتبال ایران نمونه نزدیک منتها نه در دروازه و یک بازیکن ایرانی که یک خارجی شاغل در فوتبال ایران سراغ داریم. یامگا بازیکن استقلال از ناحیه یک چشم دچار مشکل شد و بخشی از بینایی خود را از دست داد و جواد نکونام او را کنار گذاشت اما با همان وضعیت به تیم دیگر رفت و یک گل سه امیتازی برای نساجی به پرسپولیس زد و گلهای دیگر هم به ثمر رساند.
لو یاشین
شوماخر و اشمایکل
بعد از ظهور هارولد شوماخر گلر تیم ملی آلمان سبک دروازهبانی از گیرایی به دفع کننده تغییر پیدا کرد. پیتر اشمایکل دروازهبان مشهور دیگر این سبک بود.
هارولد شوماخر
بازی با پا
بعد از المپیک 1992 بارسلون قانون جدید و مهمی برای دروازه بانها وضع شد. آنها دیگر مجاز نبودند توپ را از مدافع یا همتیمی خود با دست بگیرند.( مگر اینکه مدافع در حالت دفع و غیر عمد توپ را رسانده باشد). این قانون اهمیت بازی با پای دروازهبانها در نقش سوییپر عقب زمین را بیشتر کرد. نکته مثبت علیرضا بیرانوند بازی با پای عالی اوست که او را تقریبا درون دروازه تیم ملی بیرقیب کرده است.
هرچند بعد از داستان عجیب و بیمهری نابخشودنی به خیل عظیم هواداران پرسپولیس و آن نحوه جدایی و حکمی که در پی مدتی طولانی صادر نشده (اتفاقی که شاید تنها در ایران رخ دهد) و با توجه به حضور دو رقیب (حسینی و نیازمند) دیگر نباید جایگاه خود در جام جهانی را قطعی بداند. جدای اینها همچنان در بازی با پا بر هر دو رقیب می چربد ولی در موارد دیگر مزیت مشهود دیگری ندارد.
نوستالژی
فقر گلر شش دانگ نسبت به گذشته تنها مختص به ایران نیست. ایتالیاییها هنوز در حسرت دوران درخشش جان لوییجی بوفوناند که عکاسان برای ثبت شیرجهها و پروازهای او با هم رقابت داشتند. در نظر داشته باشیم که قبل از دیجیتالی شدن عکاسی ثبت این گونه تصاویر دشوار بود نه مانند حالا که میتوانند از میان انبوهی از تصاویر که لحظه به لحظه ثبت شدهاند انتخاب کنند و هنر خود را در جنبههای دیگر باید نشان دهند.
جان لوییجی بوفون
به قدری فاصله با دوران درخشش های گذشته زیاد شده که برخی میگویند افت ایتالیا و ناکامی در راهیابی به جام جهانی در دو دوره اخیر ( هنوز به جام جهانی 48 تیمی 2026 هم راه نیافته) ناشی از آن است که از دینوزوف (گلر افسانهای یونتوس) و جان لوییجی بوفون به دوناروما رسیدهاند که هر قدر هم مشهور و گرانقیمت باشد اما در اندازه اسلاف خود نیست.
دینوزوف
مقولهٔ جدای پنالتیگیری
باید در نظر داشت گلر بزرگ الزاما پنالتیگیر موفقی نیست. در گذشته هم میگفتند فلانی گلر بزرگی است اما پنالتیگیر نیست. عکس این مورد هم صادق بوده است . دروازهبانانی که شهره به گرفتن پنالتی بودند در حالی که به عنوان دروازهبان ششدانگ به حساب نمیآمدند. مانند سرجیو گویگوچهآ دروازهبان آرژانتین در جام جهانی 1990- موردی که بسیار مرسوم بود و الآن کم شده این بود که هنگامی که بازی در حال رسیدن به پنالتی بود در حدود دقیقه 115 سرمربی اقدام به تعویض دروازهبان میکرد. موردی که اکنون نه منسوخ که خیلی کم شده است.
سرجیو گویگوچهآ
نصیحت حجازی
ناصر حجازی باور داشت اینکه پنالتیهایش را پنجاه پنجاه میکرده اشتباه بود و به شاگردانش میگفت این کار را نکنید و برای توپ بروید. نصیحتی که سید مهدی رحمتی به خوبی آویزه گوش ساخت. البته یاشین ، گوردون بنکس و توماژفسکی استثنای تاریخاند. هم بینظیر در در دروازهبانی و هم پنالتیگیرهای قهار. یاشین در یک فصل از 21 پنالتی در جریان مسابقه 17 ضربه را گرفت!البته نه در یک بازی که در طول فصل. یان توماژوفسکی دروازهبان افسانهای لهستان هم با پنالتیهایی که گرفت مجال راهیابی انگلستان به جام جهانی 1974 آلمان را از انگلیسیها ستاند.
در مورد بنکس، پله بهترین گواه است. در بازی برزیل و انگلیس در سال 1970 پله سانتر کارلوس آلبرتو از جناح راست را با ضربه سری دقیق به منتهاالیه گوشه راست دروازه فرستاد و سپس به گمان گل شادی کرد . اما ناگهان دریافت -گلر -گوردون بنکس- توپ با رفلکسی کم نظیر به کرنر فرستاده است!
رقم چشمگیر
گفته می شود حسینی با رقمی معادل 150 میلیارد تومان برای دو فصل به سپاهانِ بدون دغدغه مالی رفته است. البته اگر رقم های دیگری بعدا به عناوین مختلف اضافه نشود همین عدد حتی در جهان فوتبال هم چشمگیر است. او حتی در آستانه توافق با تراكتور هم بود اما شايد از ترس توافق پشت پرده درويش و زنوزی و بخشوده شدن بيرانوند ترجيح داد ريسك نكند. مبارک باشد و نوش جانش.
بخیل نیستیم ولی باز همان توصیه اشاره شده بالا که شاکر باشد نه شاكي و یادش نرود ساپینتو حق دارد به توان فنی او شک کرده باشد. چرا که در سه دربی با حضور ساپینتو عملکرد ضعیفی داشت. دربی اول استقلال بازی برده را با اشتباه دقیقه آخر او با گلی مشابه اول گولسیانی به مساوی تعویض کرد. بعدی ها را باختند . بازی برگشت و ازدست رفتن قهرماني لیگ و گل بد از عالیشاه و ازدست رفتن جام حذفی برای ساپينتو. البته صابون ضعف او در دربی به تن شفر، فرهاد مجیدی و جواد نکونام هم خورده است!
برخی بر این باورند ضعف دربی او شاید دلیل تعصب بسيار به پیراهن تیم محبوب باشد که از کیفیت کار در بازی حساس میکاست؛ توجیهی که قانع کننده نیست.
اتفاق زیبا
در اتفاقی زیبا اکثر هواداران استقلال برای او در تیم جدید آرزوی موفقیت کردند و بد بدرقه نبودند. منتقدان نیز در پی تنوع بودند و این که بازوبند را بر دست بازیکن بزرگتر و محبوبتر ببینند. خوش استقبال و بد بدرقه نبودن پسندیده است و شاید اگر بر او خرده نمی گیرند ولو به ترکیه نرفته باشد تا در قاب عکس دیدار دوستانه با سپاهان هم قرار نگیرد به خاطر آن است که برخی رفتارها از ذهن هواداران زدوده نمی شود و زیباتر و با وقارتر از همه حمایت از هوادار دختر استقلال که وقتی حمایت کرد و سنگینترين جریمه ممکن را برای او بریدند اینگونه واکنش نشان داد: "300 میلیون جریمه فدای سر آن هوادار خانم"؛ گفتهای که سبب شد هواداران پرسپولیس با دروازهبان بیوفای خود مقایسه کنند و او را به خاطر رنجاندن و شکستن دل میلیونها مشتاق نبخشایند.
اصل نمایش برای لذت و رضایت هواداران است و به دست آوردن دل آنها بر هر امر دیگری ارجح است.
باتشکر
اون هنوز دروازبان دوم تیم ملیه و امسال هم میتونست کمک زیادی به تیم بکنه. اون هم در حالی که نصف بازیکنان تیم به واسطه بی تدبیری مدیریت از استقلال رفتن و دست مربی در حال حاضر خالیه
توضیح نویسنده: در آن بازی به جای بهروز سلطانی درون دروازه قرار گرفت در حالی که گرم نبود و این کار در حال حاضر منسوخ شده. شاهکار او در پنالتی گیری جام جوانان آسیا در 1974 بود گه چند پنالتی مهم را گرفت و نقش شایانی در قهرمانی ایران داشت.