عصرایران؛ مازیار آقازاده- در خبرهای روزهای گذشته و پس از تجاوز نظامی اخیر اسرائیل و آمریکا به ایران، گمانه زنی هایی درباره تقویت پدافند هوایی و یا نیروی هوایی ایران از سوی چین به صدر اخبار و تحلیل های رسانه های جهانی و داخلی تبدیل شد.
این خبرها به قدری در رسانه های بین المللی بازتاب یافت که واکنش رسمی سفارت چین در اسرائیل را به دنبال داشت و سفارت چین خبر تقویت دفاع هوایی ایران از سوی چین را تکذیب کرد.
سوای از اینکه آیا واقعا چینی ها راست می گویند یا انکار می کنند (که بدون داشتن شواهد کافی در حیطه قضاوت نگارنده نیست) اما منطق ژئوپلتیک می گوید تقویت دفاع هوایی ایران می تواند برای چینی ها هم یک دغدغه امنیت ملی باشد.
درباره گمانه زنی های اخیر و تکذیب رسمی سفارت چین در اسرائیل، ذکر نکاتی چند خالی از فایده نیست:
1- طبق یک روال مرسوم بین المللی، قراردادها ، کمک ها و انتقال ادوات نظامی آن هم در شرایط جاری بودن یک جنگ سخت بین دو یا مجموعه ای از کشورها، به دلیل حساسیت زا بودن و ملاحظات کشورها در زمینه روابط شان با طرف های ثالث و ذی نفع، معمولا به صورت محرمانه انجام می گیرد و در مواضع اعلامی انکار می شود.
2- چین برای تقویت توان نظامی ایران لازم نیست مستقیما وارد عمل شود و می تواند این کار را از طریق واسطه هایی مثل کره شمالی و یا پاکستان به انجام برساند؛ دو کشوری که نزدیکترین رابطه سیاسی، نظامی و یا حتی امنیتی را با هر دو کشور چین و ایران (البته به درجات متفاوت) دارند.
3- با توجه به طرح راهبردی آمریکا و اسرائیل (و مجموعه ناتو) برای سیطره بر آسمان منطقه غرب آسیا از سواحل شرقی مدیترانه (سوریه) تا مرزهای غربی چین، وجود یک سد دفاعی قوی در آسمان ایران برای جلوگیری از نفوذ هواگردهای غربی به مرزهای غربی چین، نه تنها یک الزام امنیتی برای ایران بلکه یک دغدغه امنیتی جدی برای چین نیز می تواند باشد.
چون به هر روی بر کسی پوشیده نیست که یکی از اهداف عمده و غایی ایالات متحده از سیطره بر غرب آسیا با جنگ های نیابتی از طریق اسرائیل، در نهایت ایجاد اهرم های فشار امنیتی علیه چین ( به عنوان بزرگ ترین تهدید آمریکا) و دسترسی هوایی به مرزهای غربی این کشور علاوه بر ایجاد اهرم فشار و تهدید علیه پکن از مسیرهای دریایی در آب های جنوبی چین و کشورهای حوزه اقیانوس آرام و هند است.
4- اگر نگارنده یک دولتمرد تصمیم گیر در امور راهبردی و امنیت ملی چین بودم، بازسازی دفاع هوایی ایران را یک موضوع مهم برای امنیت ملی خود می دانستم؛ کما اینکه امروز می بینیم بی دفاع بودن آسمان کشورهای سوریه و عراق چه تهدید جدی از منظر نفوذ راحت تر به آسمان ایران خلق کرده و همین تهدید در صورت بی دفاع شدن آسمان ایران می تواند در آینده به طور جدی و مستقیم مرزهای هوایی غربی چین را تهدید کند.
5- چینی ها به دلیل داشتن روابط اقتصادی و سیاسی با بلوک غرب، عادت ندارند همکاری های نظامی خود با دیگر کشورها را "جار" بزنند و غالبا به دلیل حساسیت های موجود این کار را در خفا و یا از طریق واسطه ها انجام می دهند؛ کما اینکه در بیش از 3 سال گذشته و در جریان جنگ اوکراین هم به طور غیرمستقیم و از طریق کره شمالی نیازهای نظامی و ماشین جنگی روسیه را تامین کردند؛ یا دستکم این اتهامی است که محافل و رسانه های غربی به طور مداوم علیه چین مطرح کرده اند و چینی ها نیز بارها آن را تکذیب کرده اند.
البته ذکر این نکات برای رد یا تایید خبر کمک و همکاری احتمالی چینی ها با ایران در زمینه تقویت پدافند و نیروی هوایی ایران نیست؛ (چون نگارنده در جایگاه قضاوت در این باره نیست و اطلاعاتی در این زمینه ندارد) بلکه برای نشان دادن این مساله است که موضوع دفاع هوایی ایران در دنیای مشوش کنونی (از منظر ژئوپلتیک) صرفا نمی تواند در حد یک مساله برای ایران تقلیل داده شود، بلکه تبعات امنیتی آن می تواند منافع سایر بازیگران را در حال و آینده تحت تاثیر قرار دهد و بدین سان دولتمردان آن کشورها از منظر واقعگرایی باید برای چالش ها و تهدیدات آینده شان برنامه ریزی کنند و آنها را به حداقل ممکن برسانند.