فیلم گفتگو را اینجا ببینید
عصر ایران ؛ گفتگو از حسن ظهوری ــ این قسمت از گفتگوهای عصر ایرانی درباره یافتههای باستانشناسی حامد وحدتینسب، باستانشناس برجسته ایرانی، در مورد انسانهای نئاندرتال در ایران است. محور اصلی بحث، اکتشافات او در غار قلعهکُرد، واقع در نزدیکی آوج در استان قزوین، است. این غار تاکنون چندین فصل کاوش را پشت سر گذاشته و یافتههای بهدستآمده از آن، که با دقت و ظرافت انجام شدهاند، دانش ما را درباره زندگی نئاندرتالها در ایران بهطور چشمگیری افزایش داده است.
غار قلعهکُرد توسط هیئت باستانشناسی به سرپرستی حامد وحدتینسب از ایران و ژیل بریون از فرانسه کاوش میشود. این هیئت ایرانی و فرانسوی تاکنون یافتههای ارزشمندی بهدست آورده است، از جمله کشف دو دندان نئاندرتال متعلق به ۱۷۵ هزار و ۱۸۰ هزار سال پیش. این اکتشاف برای اولین بار در ایران انجام شده و تاریخگذاری مطلق این دندانها در دانشگاهی در فرانسه تأیید شده است. مقالات مرتبط با این یافتهها در معتبرترین ژورنالهای باستانشناسی جهان منتشر شده و مورد تأیید جامعه علمی جهانی قرار گرفته است.
علاوه بر این، تعداد زیادی ابزار سنگی و بقایای استخوانهای جانوری در این غار کشف شده است. نکته قابلتوجه این است که کاوشها به لایههایی قدیمیتر از دوره نئاندرتالها (حدود ۴۵۵ هزار سال پیش) رسیده و همچنان ادامه دارد. این موضوع باعث شده که هیئت باستانشناسی احتمال دهد بهزودی به بقایای سکونت انسانهای پیش از نئاندرتال، مانند انسان هایدلبرگی یا حتی انسانهای قدیمیتر، دست یابد.
یافتههای آخرین فصل کاوش، مربوط به لایههای زیرین دوره نئاندرتال، به دانشگاهی در فرانسه ارسال شده تا تاریخگذاری مطلق انجام شود. اگر این تاریخگذاری سنی بین ۶۰۰ تا ۷۰۰ هزار سال پیش را تأیید کند، این اولین بار خواهد بود که بقایای سکونت انسان در این بازه زمانی در ایران کشف میشود.
حامد وحدتی نسب، متولد ۱۳۵۲ در تهران، یکی از برجستهترین باستانشناسان و انسانشناسان پیش از تاریخ ایران است. او دانشیار گروه باستانشناسی دانشگاه تربیت مدرس و از سال ۱۳۸۷ عضو هیئت علمی این دانشگاه بوده است. در سال ۱۳۷۹ با دریافت بورسیه کاترین رینولدرز از مؤسسه منشأ انسان، به دانشگاه ایالتی آریزونا رفت و در سال ۱۳۸۰ مدرک کارشناسی ارشد باستانشناسی پارینهسنگی را دریافت کرد. سپس در سال ۲۰۰۶ موفق به اخذ مدرک دکتری در انسانشناسی پیش از تاریخ با تمرکز بر انسان نئاندرتال شد، تحت راهنمایی پروفسور دونالد کارل جوهانسون و پروفسور جفری کلارک. او همچنین دورههای پسادکتری خود را در باستانشناسی مولکولی در دانشگاه آلبرتا (کانادا) و زیستباستانشناسی در دانشگاه آکسفورد (۲۰۱۰-۲۰۱۲) به پایان رساند.
وحدتی نسب بیش از ۴۰ مقاله علمی منتشر کرده که موضوعات آنها شامل انسانشناسی زیستی، باستانشناسی مولکولی، تحلیلهای زیستمحیطی و تحولات فناوری ابزارهای سنگی است. از جمله آثار برجسته او میتوان به کتاب «پیدایش انسان» (نشر ایراننگار، ۱۳۹۳) با مقدمه عباس علیزاده و جفری کلارک اشاره کرد که به بررسی جامع تکامل انسان میپردازد. وحدتی نسب در کاوشهای باستانشناختی متعددی مشارکت داشته، از جمله سرپرستی کاوش در محوطه پارینهسنگی میرک در سمنان (با همکاری پژوهشگران فرانسوی CNRS) و تپه چشمهعلی برای استخراج DNA و مطالعات انگل باستانشناسی.
حامد وحدتی نسب به عنوان سرپرست هیئت باستانشناسی، کاوشهایی در غار قلعهکرد واقع در منطقه آوج استان قزوین انجام داده که نتایج مهمی در پی داشته است. یکی از مهمترین یافتههای غار قلعهکرد، دندان شیری یک کودک نئاندرتال (با قدمت تقریبی ۱۵۵ تا ۱۷۵ هزار سال پیش) است که در فصل دوم کاوشها در سال ۱۳۹۸ کشف شد. این دندان، که در موزه قزوین نگهداری میشود، قدیمیترین بقایای انسانی شناختهشده در فلات ایران تا آن زمان بود.
نتایج سنسنجی نشان میدهد که غار قلعهکرد با قدمتی بیش از ۴۵۲ هزار سال، قدیمیترین شواهد از حضور انسان در فلات ایران را ارائه میدهد. شواهد نهشتههای فرهنگی و دستافزارهای سنگی نشان میدهد که این غار پیش از نئاندرتالها محل زندگی انسانهای هایدلبرگی یا حتی انسانهای راستقامت بوده است. این موضوع غار قلعهکرد را به یک محوطه کلیدی برای مطالعه پراکنش انسانی بین خاورمیانه و آسیا تبدیل کرده است.
درباره نوعی از انسان صحبت میکنیم که بر اساس آخرین سنسنجیهای انجامشده در غار قلعه کرد، به حدود ۴۵۵ هزار سال پیش بازمیگردد. البته این سن نهایی نیست و بهزودی تغییر خواهد کرد. تخمین ما این است که در بدبینانهترین حالت، قدمت این یافتهها به حدود ۶۵۰ تا ۷۰۰ هزار سال پیش برسد. اما این انسان ۴۵۵ هزارساله که دربارهاش صحبت میکنیم، چه نوع انسانی است؟
برای توضیح بهتر، باید بگویم که ما انسانهای هوشمند (هومو ساپینس) از حدود ۵۰ تا ۶۰ هزار سال پیش روی زمین ظاهر شدیم. اما پیش از ما، انواع دیگری از انسانها روی کره زمین زندگی میکردند. در ایران خودمان، در بازه زمانی ۴۰ تا ۴۰۰ هزار سال پیش، قلمرو زیست انسان نئاندرتال بوده است. اگر از ۴۰۰ هزار سال به عقبتر برویم، انواع دیگری از انسانها در فلات ایران زندگی میکردند که دیگر به آنها نئاندرتال نمیگوییم. به این انسانها نامهایی مانند انسان هایدلبرگ (هومو هایدلبرگنسیس) یا حتی انسان راستقامت (هومو ارکتوس) اطلاق میشود.
در غار قلعه کرد، هنوز بقایای انسان راستقامت به دست نیامده، اما شواهد غیرمستقیمی مانند دستافزارهای سنگی و بقایای استخوانهای شکسته حیوانات شکارشده داریم. در کاوش فصل پنجم که در مرداد ۱۴۰۲ انجام شد، ابزارهای سنگی و استخوانهای جانوری بهوفور یافت شد. تفاوت نئاندرتالها با انسانهای هایدلبرگ در غار قلعه کرد این است که از نئاندرتالها دو دندان به دست آمده و ما با شواهد بدنی سر و کار داریم. اما از انسانهای هایدلبرگ، تنها میدانیم در لایههایی قرار داریم که از نظر زمانی، نئاندرتالها دیگر در آن زندگی نمیکردند، ولی بقایای خودشان هنوز کشف نشده است.
در دیرینانسانشناسی ضربالمثلی داریم که میگوید: «پیدا کردن فسیل انسانهای منقرضشده مثل بردن لاتاری است!» احتمال یافتن بقایای بدن انسان که بتواند ۴۰۰، ۶۰۰ یا ۷۰۰ هزار سال دوام بیاورد، بسیار کم است. یادم میآید وقتی درباره دندان شیری کودک نئاندرتال صحبت میکردم، کامنتهای طنزآمیزی دریافت میشد که مثلاً: «ما با این همه مسواک زدن و مراقبت، دندانهایمان خراب میشود، چطور دندان این کودک ۱۸۰ هزار سال سالم مانده؟» این اتفاق بسیار نادر است. اما از سوی دیگر، شواهد غیرمستقیم خوبی داریم که نشان میدهد نوعی انسان، احتمالاً هایدلبرگ یا انسان راستقامت، پیش از نئاندرتالها در غار قلعه کرد زندگی میکرده است.
نقشهبرداری غار بسیار دشوار بود. با چالههای حفاری غیرمجاز دو راه داشتیم: یا ترانشه جدیدی باز کنیم یا چالههای موجود را ساماندهی کنیم. ما ابتدا خاکهای دپو شده توسط جویندگان گنج را سرند کردیم. متأسفانه بسیاری از مواد ارزشمند تخریب شده بود، اما دهها هزار قطعه استخوان و ابزار سنگی از این سرندها به دست آمد. اگر این یافتهها سر جای خود بودند، اطلاعات دقیقتری به ما میدادند. فصل اول به ساماندهی و نجاتبخشی این مواد گذشت.
چند سال وقفه به دلیل کرونا ایجاد شد تا اینکه در سال ۱۴۰۰ فصل سوم کاوش را آغاز کردیم. سپس فصلهای چهارم و پنجم در سالهای ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ ادامه یافت. سه فصل پیاپی کار کردیم، ترانشههای جدیدی باز کردیم، اما هنوز به انتهای چالههایی که جویندگان گنج کنده بودند نرسیدیم. اکنون ۷ متر پایین رفتهایم و همچنان به ته آن نرسیدهایم. این ۷ متر یعنی از بین رفتن حجم عظیمی از اطلاعات که دیگر قابلبازسازی نیست.
در این میان، بقایای جمجمه کفتار غارنشین (با جثهای دو تا سه برابر کفتارهای امروزی)، خرس غارنشین منقرضشده، کرگدن پشمالوی دوشاخ و انواع اسبهای منقرضشده مثل اسبهای پلیستوسن را پیدا کردیم. خوشبختانه در بخشهایی که خودمان بهصورت علمی کاوش کردیم، بقایای این حیوانات را به دست آوردیم، اما بخش عظیمی از اطلاعات برای همیشه از بین رفته است.
در همین دالان فرعی، دندان انسانی دیگری هم پیدا کردیم. نتایج سنسنجی آن چند ماه پیش به دست آمد و قدمتش ۱۸۰ هزار سال بود؛ یعنی ۵ هزار سال قدیمیتر از دندان قبلی. این دندان هنوز نمایش داده نشده، اما هفته آینده در همایش موزه ملی، در بخش نمایشگاه موزه ملی رونمایی خواهد شد.
نکته مهم این است که قدمت ۴۵۵ هزار سال مربوط به لایههایی است که در فصل دوم به آن رسیده بودیم. نتایج سنسنجی فصلهای سوم و چهارم که چندین متر پایینتر هستند، هنوز نیامده است. این فرآیند سنسنجی زمانبر است؛ هم آزمایشگاهها صف طولانی دارند و هم کارهای مقدماتی باید با دقت زیاد انجام شود. با توجه به اینکه لایههای بالاتر ۴۵۵ هزار سال قدمت داشتند و لایههای پایینتر حدود یک و نیم متر عمیقتر هستند، حدس میزنیم در بدبینانهترین حالت، قدمت این لایهها بین ۶۰۰ تا ۷۰۰ هزار سال باشد. این بازه زمانی به انسان نئاندرتال مربوط نیست، چون نئاندرتالها حداکثر از ۴۰۰ هزار سال پیش پدید آمدهاند. ما اینجا با بقایای فرهنگی انواع دیگری از انسان، احتمالاً هایدلبرگ یا حتی انسان راستقامت که قدیمیتر است، روبهرو هستیم. این اولین بار است که چنین یافتههایی از یک کاوش علمی در ایران گزارش میشود.
من و دکتر ژیل بریون وظیفه هماهنگی کاوش، ثبت و ضبط دقیق اطلاعات و ارائه آنها به زبانی ساده برای همایشها و انتشار در مجلات معتبر را داریم. سال گذشته نتایجمان را در ژورنال پالئولیتیکلوژی در فرانسه منتشر کردیم. این ژورنال بسیار معتبر است و داوران متخصص، کار ما را بررسی کردند. پیشنهادات زیادی دادند و ما ماهها روی آنها کار کردیم. نتایج سنسنجی، رسوبشناسی و تمام اطلاعاتمان را ارائه دادیم. چون ادعای بزرگی بود—سکونت انسان در ایران ۴۵۵ هزار سال پیش—داوران با سختگیری زیاد آن را بررسی کردند و در نهایت مقاله تأیید و چاپ شد. این مقاله ثابت میکند که قدیمیترین شواهد سکونت انسان در ایران، مربوط به ۴۵۵ هزار سال پیش در غار قلعه کرد است. احتمالاً در فصل ششم، قدمتهای قدیمیتری هم کشف کنیم.
مطالعات ژنتیکی نشان میدهد که نئاندرتالها زبان داشتند. این را از ژنتیک، فیزیولوژی مغز و ساختار حنجرهشان میدانیم. ما انسانهای هوشمند در ۶۰ تا ۷۰ هزار سالی که از آفریقا خارج شدیم، هزاران زبان خلق کردیم. نئاندرتالها ۳۶۰ هزار سال روی زمین بودند—شش برابر بیشتر از ما—و این زمان برای ایجاد زبانهای خاص مناطقشان کافی بوده است. به احتمال زیاد، یک گروه نئاندرتال از آسیای مرکزی نمیتوانست با نئاندرتالهای زاگرس یا اروپا صحبت کند، درست مثل تفاوت زبانی ما انسانهای امروزی.
قدیمیترین شواهد نئاندرتالها تا این لحظه از خاورمیانه است. غار شانهدر در کردستان عراق، که به «بهشت نئاندرتالها» معروف است، ۱۱ بقایای بدنی نئاندرتال دارد و بسیار مشهور است. اما از نظر قدمت، غار قلعه کرد بسیار قدیمیتر است. اگر سواحل شرقی مدیترانه (فلسطین و لبنان) را کنار بگذاریم—که لایههایی با قدمت ۳۵۰ تا ۴۰۰ هزار سال و حتی یک میلیون سال دارند—قلعه کرد تا کنون قدیمیترین شواهد نئاندرتال را در این منطقه نشان میدهد. بقایای بدنی (فسیلها) از فلسطین از قدیمیترینها در آسیاست. همچنین، در گرجستان، محوطه دمانیسی با پنج جمجمه انسان گرجی و قدمت ۱.۷۷ میلیون سال وجود دارد. این ما را امیدوار میکند که انسان گرجی از ایران هم عبور کرده و شاید شواهدی از آن در ایران پیدا کنیم.
در قلعه کرد، بقایای فراوانی از اسب داریم. شکار گوزن در جنگل، قوچ یا بز کوهی در صخرهها، یا خرس غارنشین در غار قابلتصور است، اما شکار اسب در دشت که حیوانی سریع است، دشوار به نظر میرسد. شاید از تلهگذاری استفاده میکردند. جلوی غار قلعه کرد درهای با نهری در کف آن است. نمیدانیم ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار سال پیش این نهر جاری بوده یا نه، اما حدسم این است که نئاندرتالها گلههای اسب را به این دره میراندند و گروهی دیگر از دو طرف به آنها حمله میکردند. شکار حیواناتی مثل ماموت یا کرگدن پشمالوی دوشاخ (با وزن حدود ۲ تن و بسیار خطرناک) شجاعت زیادی میطلبید. اسکلتهای نئاندرتالها پر از آثار شکستگی و جوشخوردگی در بازو، ترقوه، مهرهها و دندههاست. چه زن و چه مرد در شکار شرکت میکردند و آستانه تحمل درد بالایی داشتند، چون از این جراحات نمردند و التیام یافتند. این نشاندهنده زندگی سخت و درگیرانه آنهاست.
هرچه از گذشته به زمانهای جدیدتر میآییم، انتخاب سنگها دقیقتر میشود. نئاندرتالها سنگ را از ۵۰ تا ۶۰ کیلومتر دورتر میآوردند. در دورههای قدیمیتر، از مواد دمدستی استفاده میکردند. ابزارها هم بهتدریج کوچکتر، چندکاره و ترکیبی شدند. مثلاً شیاری روی شاخ بز میانداختند و ابزارهای ریز را در آن میکاشتند و داس ترکیبی میساختند. در دوره نوسنگی (۱۰ تا ۱۱ هزار سال پیش)، ابزارهایی برای دباغی (پاک کردن چربی پوست) یا درفش (ابزاری سوزنمانند) ساخته شد. این تنوع و پیچیدگی را میتوان فناوری نامید. از ۳ میلیون سال پیش که انسانریختها ابزار سنگی ساختند، فناوری آغاز شد و هرچه جلوتر آمد، کاملتر و تخصصیتر شد.
در زیستشناسی، وقتی دو گونه از یک منبع غذایی و آبی در یک مکان استفاده کنند، رقابت میکنند. یکی باید برود یا زمان فعالیتش را تغییر دهد. اجداد ما در گروههای ۱۰۰ تا ۱۵۰ نفره سازمانیافتهتر بودند و نرخ زادوولد بالاتری داشتند. لزومی ندارد تصور کنیم لشکرکشی کردیم و نئاندرتالها را کشتیم. در بازه ۱۰ هزار ساله، بهتدریج قلمروشان را اشغال کردیم. آخرین نئاندرتال احتمالاً در جنوب غرب اروپا منقرض شد. اجداد ما انسان راستقامت، انسان فلورزی و دنیسووا را هم در جنوب غرب آسیا منقرض کردند، همه بهخاطر رقابت بر سر منابع. این الگو در تاریخ هم تکرار شد؛ در استرالیا، جزایر اقیانوس آرام و قاره آمریکا، انسانهای پیچیدهتر، بومیان را از بین بردند.
در ۴۵۵ سال پیش سکه چند بود؟
دلار حدودا چقدر بوده؟
آیا راحت زندگی میکردند و این همه مشکل ما رو نداشتند؟
بی نهایت تشکر از عصر ایران
لذت بردیم از شخصیت و صحبتهای آقای دکتر و همچنین اجرای فوق العاده آقای ظهوری