عصر ایران؛ دکتر فردین علیخواه (جامعه شناس) - شهرهای مختلف کشور با هم وارد رقابتی نوظهور شدهاند، رقابت در این خصوص که کدام یک زودتر از دیگری
«سگگردانی» را ممنوع اعلام کند. نظام تصمیمگیری در کشور را میبینید؟ شیوۀ مواجهه نظام تصمیمگیری با موضوعی که ماهیتی«کاملاً اجتماعی و فرهنگی» دارد را میبینید؟
پزشکان، استادان، فرهنگیان، افرادی از اقشار گوناگون، و حتی خانوادههای متدینِ دارای فرزندانی از نسل جدید را میشناسم که حیوان خانگی دارند. کافی است فقط چند ساعت بروید و در دامپزشکیهای شهر بنشینید و ببینید که چه کسانی، و چه خانوادههایی حیوانات خود را به آنجا میآورند.
بیشک شگفتزده میشوید. اصلاً تصور نکنید که «مرفّهان بیدرد»، از آن نوعش هستند که در سریالهای سطحی دهه شصت تلویزیون نشان داده میشد!!! بیاغراق، بسیاری از آنان انسانهای شریف و شهروندان وظیفهشناس و مسئول هستند، از جمله سالمندانی که فرزندانشان کنارشان نیستند و تنها دلخوشیشان همین حیوانات خانگی است و صبحها با آنها به پارک میآیند و این حیوانات بهانه معاشرت با دیگران میشوند.
نظام تصمیمگیری چطور یکطرفه برای آنان تصمیم گرفته است؟ قطعاً وقتی موضوعی این قدر فراگیر است نظام تصمیمگیری ابتدا «گزارش تخصصی اجتماعی» دربارهاش تهیه کرده، و پس از آن چنین تصمیمی اتخاذ کرده است. بیتردید
آثار اجتماعی چنین تصمیمی ابتدا موشکافی شده است. لطفاً گزارش را منتشر کند تا ما بخوانیم.
نگارنده این سطور هم اکنون مشاور چند پایاننامه در دانشگاههای کشور است که موضوعشان مطالعه افراد یا خانوادههایی است که در خانه حیوان خانگی دارند. نظام تصمیمگیری چقدر با نگاه این افراد، با این خانوادهها و با این نوع مطالعات آشناست؟ چقدر تلاش کرده است زندگی آنان را از درون بشناسد، و تنوعات اجتماعی و سبکهای مختلف زندگی کنونی را در نوع تصمیمش لحاظ نماید؟ در کل قبل از اتخاذ این تصمیم، چقدر تلاش کرده است تا با شرایط آنان اندکی آشنا بشود؟
یک پرسش ساده وجود دارد: فرض کنیم این خانوادهها بخواهند حیوان خانگی خود را به دامپزشکی یا به بیمارستان حیوانات ببرند. آیا در مسیر توبیخ و دستگیر خواهند شد؟ پلیس باید با حیوان بدحال در ماشین چه مواجههای داشته باشد؟ حیوان بدحال را از آنان بگیرد؟ بعد چه؟
یا تصور کنید آنان قصد دارند چند روز به اطراف یا خارج از شهر به مهمانی بروند و حیوان خانگیشان را همراه خودشان ببرند. در مسیر دستگیر خواهند شد؟ حیوان از آنها گرفته خواهد شد؟ بعد چه اتفاقی خواهد افتاد؟ برای این شرایط چه فکری شده است؟ سمند پلیس حیوان خانگی را حمل خواهد کرد؟ به کجا حمل خواهد کرد؟ قانون چقدر وارد این جزئیات و ظرایف شده است؟ قانون چقدر شرایط آدمها و امکانات مجری قانون را در نظر گرفته است؟ شهروندان به کنار، آیا برای اتخاذ این تصمیم پلیس طرف مشورت بوده است؟
از طرفی دلم برای پرسنل نیروی انتظامی میسوزد که این تصمیمات رعدآسا در نهایت موجب صدمه به سرمایه اجتماعیاش میشود، و از طرف دیگر دلم برای خود نظام تصمیمگیری میسوزد که به دلیل بیتوجهی به تغییرات اجتماعی، سبکهای زندگی و نسل جدید جامعه ایرانی، و مشورت نکردن با پژوهشگران علوم اجتماعی، تصمیمهایش اندکی پس از اتخاذ و ابلاغ، بیاثر و فراموش میشود.
ولی از طرف دیگر خوشحالم. از اینکه میبینم طی سالهای گذشته تعداد زیادی از دانشجویان خوشفکر و باریکبین رشته حقوق در مقاطع تحصیلات تکمیلی به سراغ ما پژوهشگران و معلمان جامعهشناسی میآیند تا در کنارشان باشیم و راهنماییشان کنیم تا در قالب پایاننامه به مطالعه پدیدههای اجتماعی و سبکهای زندگی در جامعه ایرانی بپردازند. دانشجویانی که اعتقاد دارند قبل از هر تصمیم حقوقی باید خوب و عمیق جامعه هدف را شناخت. اطمنیان دارم که اگر اینان وارد نظام تصمیمگیری بشوند تصمیمات واقعبینانهتری خواهند گرفت.
در شهر وین وارد پارکی شدم و دیدم تابلوی «ورود سگ ممنوع» در ابتدای پارک نصب شده است. کمی تعجببرانگیز بود. به فردی که در پارک نشسته بود گفتم: جالب است که در این پارک آن هم در یک شهر اروپایی ورود سگ ممنوع است. راستش انتظارش را نداشتم». لبخند زد و گفت: «در این قسمت پارک ممنوع است». بعد به جایی اشاره کرد و ادامه داد: «در آن گوشه پارک که شهرداری به این منظور محوطهسازیاش کرده است مجاز است». در سایر جوامع اینگونه تصمیم میگیرند. ابتدا جایی را میگشایند و بعد جایی را میبندند.
سخن پایانی آنکه، باید سبک های مختلف زندگی در شهرهای ایران را فهمید و با آنان گفتگو کرد. فرهنگ، عرصه گفتگوست و باید با اقناع و درک، درباره رفتارهای فرهنگی تصمیم گرفت. فرهنگ، عرصه تصمیمات رعدآسا نیست.
پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر
پزشکیان رسما اعلام کرده است که مسیر وفاق مورد نظر او از باج دادن به مخالفان سیاسی اش می گذرد و این مخالفان هم هدیه وی را با کمال میل پذیرفته اند.
وقتی مدیریت استانهایی مثل اصفهان و مشهد را به جناح مقابل واگذار می کنید علاوه بر دلسرد کردن مردم ، شاهد چننین ماجراهایی هم خواهیم بود
حیوان آزاری این است که حیوان را مجبور کنند بجای حیات وحش به انسان و محبت وی وابسته شود و از دست وی غذا بخورد
با رفتار قانونگذار در این زمینه موافق جدی هستم و در دراز مدت بخاطر سختی نگهداری از حیوانات آنها از اسارت آزاد خواهند شد (معلوم نیست این اسارت بخاطر کدام جرم اتفاق افتاده است)
آیا وظیفه دولت نیست که فرهنگ سازی کنه و لایحه ای بده که هم چارچوبها را برای دارنده سگ مشخص کنه و هم حامی کسی باشه که مورد تعرض سگ گردانان واقع می شه ؟!!!
قوانین و مقررات پرتعداد و متضاد در کشور برای تسهیل نیست برای ان قلت انداختن و بهانه گیری و مزاحمت برای مردم است..این قانون هم مثل حجاب هزینه ها، ضرب و جرح و بازداشت و مرگ هائی بدنبال می آورد و در بستر زمان دفن می شود..
شایدم.. خود این هاپو و پیشی ها نازنین تظاهراتی بر له حقوق حیوانات راه بیندازن.. !!
فردا اگر اتفاق ناهنجاری نسبت به نگه داشتن همین حیوانات به اصلاح خانگی افتاد مثل مریضی های عفونی، گازگرفتگی، کثیفی معابر و غیره همین خود شما عصر ایران همین کنش گرهای اعتراضی به حکومت می شوید.
کمی فکر
کاملا مطالب منطق و معقولی است فرهنگ عرصه اقدامات زیرساختی و بلند مدت است
دوست محترمی که این مطلب را نوشته ای، نمیشود یکی به نعل زد و یکی به سم. هر روز در این روزنامه که خودم طرفدار پروپا قرص آن هستم دارد مطالب ضد و نقیض هم منتشر می شود صرفا بخاطر جذب مخاطب بیشتر با طیفهای فکر متنوع!!!! بهرحال باید یک خبرگزاری و یا یک سایت خبری برای خودش یک جهت فکری مشخص بوجود آورد. اینهمه مشکلاتی که بخاطر سگ گردانی در جامعه اتفاق افتاده را باید چگونه برطرف کرد؟!! توی ساختمان اسایش نداری از واق واق کردن سگ ، در پارک میروی آز دست سگ گردانها آسایش نداری، بحث فضولات، بحث پارس کردنهای بی دلیل، بحث ترس بعضی از افراد خصوصا بچه ها و یا خانمها و... مگر بقیه آدمه حق ندارند با آسایش زندگی کنند؟؟ اون حیوان بیچاره چه گناهی کرده که باید شبیه انسانها در یک آپارتمان فسقلی و یا یا جای شلوغ، زندگی کند؟؟ مگر اون حیوان حق و حقوق ندارد که شبیه به یک حیوان آزاد زندگی کند؟ بحث بیماریهای مسری و قابل انتقال از حیوان به انسان را چگونه توجیه میکنید بخصوص در شهرهای شلوغ و پر جمعیت. مگر همه آدمه واکسن ضد حاری و یا غیره زده اند که مصون باشند. مگر در فرهنگ گذشته ما سگ بعنوان همدم و در اتاق خواب ما نگهداری می شده که الان هم اینکار را انجام دهیم؟!!! بهرحال رواج یک مساله باید یک بک گراند فرهنگی هم داشته باشد. بنابراین بحث، بحث نگهداری سگ یا گربه و ... می تواند در قالب فرهنگ قدیمی ما و در قالب نگهبان گله یا باغ و در یک فضای باز انجام شود و نه بصورت یک حیوان خانگی. بنابراین از جنابعالی خواهش میکنم بعنوان یک فرد علمی، مسایل فرهنگی را بنحوی نگارش کنید که صرفا در خصوص این بحث سگ گردانی صرفا کمک افرین و راهنما باشد و نه انتقادی و تشویق کننده.
با تشکر
ولی کلیت تصمیم گیری درست هستش
چرا این افراد سگها را میارن تو پارکی که بچه سه یا 4 ساله داره تاب سواری میکنه سوار همون تاپ میکنن؟؟؟؟اگر بچه کسی مریض باشه ایا این افراد پاسخگو هستن؟؟؟؟
و هزاران مورد دیگه.
همان طوری که اینها و بقیه از مثلا امدن موتور سوار به داخل پارک ناراحت میشن خیلی ها هم از اوردن و اومدن سگ به پارکها ناراحت میشن
نهایتا
باید یک مکان های مشخصی بابت بیرون بردن این حیوانات ایجاد بشه نه اینکه اونها به پارکهای عمومی اورده بشن
حرف شما صحیح ولی ،پارکها محل تفریح و بازی و نشاط خانواده ها و به ویژه کودکان هست . اما متاسفانه الان پر شد از افرادی که با سگها در پارکها حضور دارند و باعث ترس و اضطراب کودکان و انتقال بیماری ها از طریق فضولات سگها در تماس با چمن ها می شود ، صحبان سگها هم مسئولیت جمع آوری فضولات را بر عهده نمی گیرند .و هیچ جای امنی واسه بچه ها باقی نذاشتند حداقل در محله ما که هیچ پارکی نیست که در ان بچه ها اسایش داشته باشند