۰۸ خرداد ۱۴۰۴
به روز شده در: ۰۸ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۸:۳۶
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۰۶۳۸۸۹
تاریخ انتشار: ۱۰:۲۸ - ۰۷-۰۳-۱۴۰۴
کد ۱۰۶۳۸۸۹
انتشار: ۱۰:۲۸ - ۰۷-۰۳-۱۴۰۴

رازهای تازه کشف شده از مقبرۀ ژنرال محبوب «اسکندر»

رازهای تازه کشف شده از مقبرۀ ژنرال محبوب «اسکندر»
یک پژوهش نشان داده است که آرامگاه یکی از نزدیک‌ترین یاران اسکندر مقدونی با در نظر گرفتن جایگاه خورشید در آسمان در زمان خاصی از سال ساخته شده است.

در یک پژوهش جدید که با تلفیق «باستان‌شناسی» و «مدل‌سازی خورشیدی» انجام شده، فاش شده که بنای یادبود کاستاس (بزرگ‌ترین سازه تدفینی در یونان باستان) نه‌تنها نماد نبوغ مهندسی، بلکه ادای احترامی کیهانی است که به دستور اسکندر مقدونی برای ژنرال محبوبش، هفایستیون ساخته شده است. 

به گزارش فرادید، این آرامگاه باشکوه که سال ۲۰۱۲ در منطقه مقدونیه مرکزی کشف شد، خیلی زود توجه جهانی را به خود جلب کرد. اما سال ۲۰۱۵ بود که یک کشف تاریخی مهم، روایت این بنای تاریخی را دگرگون کرد: پژوهشگران تأیید کردند اسکندر بزرگ دستور ساخت این گورپشته‌ی عظیم را به یادبود هفایستیون، صمیمی‌ترین همراه، رزم‌آرای قابل‌اعتماد و ژنرال محبوبش صادر کرده است. 

یادبودی برای وفاداری ابدی

مقیاس بزرگ و هنرمندانه آرامگاه کاستاس جایگاه والا و ارجمند فرد مدفون در آن را به‌روشنی نشان می‌دهد. باستان‌شناسان درون آن موزاییک مهیجی از صحنه ربوده شدن پِرسِفونه، الهه‌ی نماد مرگ و تولد دوباره کشف کردند؛ موضوعی که بُعدی روحانی و آیینی به طراحی آرامگاه بخشیده است.  این بنا در گذشته مزین به شیر آمفیپولیس بود؛ پیکره‌ای عظیم و باشکوه که نماد قدرت، شرافت و دلاوری فرد درگذشته تلقی میشد. 

شکوه معماری این بنا توأم با بار نمادین ژرف آن نشان می‌دهد این سازه نه تنها برای تدفین جسد، بلکه برای جاودانگی یاد و خاطره او ساخته شده است. جایگاه برجسته هفایستیون در زندگی اسکندر، چه در مقام یک فرمانده نظامی و چه در مقام یک رازدار شخصی، در عظمت و پیچیدگی این آرامگاه نمایان است. 

مقبرۀ ژنرال محبوب «اسکندر»

خورشید و نمادگرایی

پژوهشگران در تحلیلی تازه با بهره‌گیری از مدل‌سازی سه‌بعدی و ابزارهای سفارشی ردیابی خورشیدی، نحوه تعامل نور طبیعی با بنای یادبود را بررسی کردند. آنان به شواهد قانع‌کننده‌ای دست یافتند که نشان می‌دهد این بنا به‌گونه‌ای هدفمند با مسیر حرکت خورشید به‌ویژه در زمان انقلاب زمستانی هم‌راستا بوده است. 

شاید این هم‌ترازی خورشیدی برای روشن کردن بخش‌های خاصی از معماری یا شاید مجسمه‌ای که امروزه ناپدید شده، در لحظات خاصی از سال طراحی شده باشد. این پیوند میان نور خورشید و سنگ تنها کاربردی نبوده، بلکه ژرف و نمادین بوده است. این هم‌راستایی با باورهای مذهبی مقدونیان باستان، به‌ویژه آیین سیبلی مرتبط دانسته شده و ممکن است استعاره‌ای از پیوند جاودانه میان اسکندر و هفایستیون باشد. 

پژوهش‌ها حاکی از آنست که مقدونیان باستان، دانش نجومی را با دقت چشمگیر در معماری خود به‌کار می‌برده‌اند. هم‌ترازی با انقلاب زمستانی، می‌توانسته نمادی از مرگ و تولد دوباره باشد؛ مضمونی قدرتمند هم در آیین‌های مذهبی و هم در تبلیغات سلطنتی. 

مدل ارائه‌شده توسط ساویدیس، حتی احتمال وجود یک عنصر مجسمه‌سازی گمشده (احتمالاً تندیسی در حیاط جلویی) را مطرح می‌کند که ممکن بوده با نور ورودی در لحظات خاصی به‌گونه‌ای آیینی و معنادار تعامل داشته باشد. 

مقبرۀ ژنرال محبوب «اسکندر»

نوآوری فناورانه در خدمت طراحی باستانی

ادغام ابزار دیجیتال پیشرفته با باستان‌شناسی کلاسیک، فصل تازه‌ای در پژوهش بناهای باستانی گشوده است. مدل تعامل خورشید و معماری که در این پژوهش استفاده شده، به دانشمندان امکان می‌دهد فرضیه‌های تاریخی را با دقت ریاضی بیازمایند و بینش‌های تازه‌ای درباره چگونگی تلفیق چرخه‌های کیهانی در طراحی سازه‌ها به‌دست آورند. 

چنین ابزارهایی نه‌تنها گذشته را تأیید بلکه آن را بازتفسیر می‌کنند و لایه‌های نوینی از معنا و اهمیت را به ساختارهایی که پیش‌تر می‌شناختیم، می‌افزایند. 

میراثی نگاشته‌شده با نور

آرامگاه کاستاس فراتر از یک گور است؛ بیانیه‌ای سیاسی، نمادی مذهبی و ابراز عمیق اندوه، ستایش و جاودان‌سازی است. با هم‌ترازکردن این بنا با آسمان، اسکندر مقدونی تضمین کرد میراث هفایستیون با همان نیروهای کیهانی روشن شود که امپراتوری‌ها را هدایت کرده و اسطوره‌ها را شکل داده‌اند. 

ارسال به دوستان