۰۴ خرداد ۱۴۰۴
به روز شده در: ۰۴ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۸:۰۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۰۶۲۹۹۳
تاریخ انتشار: ۱۲:۳۳ - ۰۴-۰۳-۱۴۰۴
کد ۱۰۶۲۹۹۳
انتشار: ۱۲:۳۳ - ۰۴-۰۳-۱۴۰۴

تعجب ناصرالدین شاه از ظاهر باستان‌شناس زن فرانسوی

تعجب ناصرالدین شاه از ظاهر باستان‌شناس زن فرانسوی
دیولافوآ پس ‌از کسب اجازه حفاری در شوش به ایران آمد و پس ‌از مسافرت ‌طولانی به تهران رسید و با وساطت دکتر تولوزان پزشک‌ مخصوص شاه موفق‌ گردید با همسرش... به‌ حضور شاه نائل آید.

براساس برخی پژوهش‌های ‌تاریخی که طبق اسناد و سفرنامه‌نویسی‌هاست، آغاز دانش «باستانشناسی» به دستور فیلیپ ‌سوم پادشاه‌ اسپانیا کلید خورده است. او سفیر خود به ‌نام آنتونیو دوگوا را در سال ۱۵۸۶ (۱۰۰۵ه.ق) به دربار شاه‌ عباس ‌صفوی می‌فرستد. سفیر اسپانیا که برای نخستین‌بار آثار باستانی ‌«تخت‌جمشید» را در شیراز مشاهده می‌کند، از آن در سفرنامه‌ خود می‌نویسد.

به گزارش روزنامه اعتماد، بنابراین این ‌گذر زمان شناخت دانش «باستان‌شناسی» همچنان تا پس ‌از جنگ ‌جهانی ‌دوم و به‌ سال ۱۹۶۷ (۱۳۴۶ش.) تداوم می‌یابد، تا این‌که در اسناد دیپلماسی پهلوی‌ دوم که برای نخستین‌بار از سال ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۲ خورشیدی مبادرت به استخراج و مطالعه خطی اسناد فرهنگی ایران از دوره قاجار تا پهلوی اول و دوم تا پایان سال ۱۳۴۶ کردم، مشاهده می‌شود برخی‌ باستانشناسان کشورهای اروپایی ازجمله آلمان از آغاز شکل‌گیری تمدن باستان در ایران و نه چین و مصر خبر می‌دهند.

 با توجه به اسناد حکومتی ایران، متاسفانه، ما نه‌تنها از تاریخ‌ معاصر خود و به ‌ویژه در ارتباط روابط دوجانبه و چندجانبه با کشورها، هیچ اطلاعات ارزشمندی نداریم، بلکه با وجود ذخیره‌سازی میلیون‌ها برگ‌ اسناد در اداره اسناد وزارت ‌امورخارجه، حتی به ‌لحاظ شناخت از «آثار ملی» خودمان که یادگار چندین‌ هزار سال فرهنگ دیرپای ایران و ایرانیان در همه نشیب ‌و فرازهای تاریخ ما بوده، هنوز از کوچک‌ترین دانش و آگاهی نسبت به خودمان برخوردار نیستیم.

 درست مانند آن‌چه برخی کشورهای اروپایی انگلیس، فرانسه، ایتالیا، آلمان و حتی روسیه و آمریکا در پژوهش‌های ‌تاریخی بلندمدت خود، از ما شناخت و آگاهی به‌ دست آورده‌اند. از همین ‌روی، در این گزارش اسنادی - پژوهش روزنامه‌نگاری، خیلی مختصر به‌ برخی‌ از این اسناد که در اندک کتاب‌های تاریخی ایران هم وجود دارد، اشاره‌ای‌ کوتاه می‌کنیم که این آغاز راه زخم‌خوردگی باستان‌شناسی ایران به دست بیگانگانی است که تا به امروز موزه‌های تمدن غربی نه‌تنها از آن بهره‌های اقتصادی از طریق جذب توریست برده و می‌برند، بلکه با هدف گسست و از هم پاشیدگی پیوندهای دیرینه تاریخی و فرهنگی، مانع از شناخت حقیقت و واقعیت تاریخ‌ساز امپراتوری‌های باستانی ایران، ایتالیا، یونان، مصر، چین و... شده و همچنان هم می‌شوند.

تحقیقات باستانشناسی ایران در سیر زمان

ستوان‌ دوم، منوچهر شجاعی در مقاله‌ «تحقیقات ‌باستانشناسی ‌ایران در سیر زمان» که ‌در مجله «بررسی‌های ‌تاریخی» مجله ‌تاریخ و تحقیقات ‌ایران‌شناسی - نشریه ستاد بزرگ ارتشتاران - اداره ‌سوم عملیات در سال ۱۳۴۵ - سال اول شماره‌های (۳-۱) منتشر شده، نوشته ‌است:

درنتیجه یک ‌سلسله عوامل اقتصادی و سیاسی پای ملل‌ دریانورد به ایران بازگردید. شاید بتوان ادعا کرد راه‌های‌ تجارتی که آسیا را به اروپا وصل ‌می‌کردند و کالای ‌تجارتی که از راه‌های فوق‌الذکر به اروپا مبادله می‌شد، انگیزه این ‌امر باشد و باعث آن گردیده است که ایران یک ‌چهارراه سیاسی و اقتصادی در قرون گذشته‌ باشد.

اولین‌ کشوری ‌که از راه‌ دریا با کشور ایران به‌ طور رسمی ارتباط پیدا ‌می‌نماید، کشور ‌اسپانیا است که مقارن با سلطنت شاه‌ عباس ‌بزرگ است. البته ارتباط‌ رسمی مورد توجه است، زیرا جهانگردان مختلف آفریقایی و اروپایی و آسیایی قبلا به‌ طور غیررسمی به ایران آمده بودند. بنا به‌ دستور فیلیپ‌ سوم پادشاه ‌اسپانیا سفیری به‌ نام آنتونیو دوگوا در سال ۱۵۸۶ (۱۰۰۵ه.ق) به دربار شاه ‌عباس ‌بزرگ فرستاده می‌شود. دوگوا قسمت ‌عمده‌ای از ایران را مورد بازدید قرار می‌دهد و در پایان ماموریت شرح مسافرت‌های خود در داخل ایران و وضع سواحل ‌جنوبی ایران را تحت‌ عنوان سیاحتنامه به ‌چاپ می‌رساند.

دوگوا در بازدید از خرابه‌های تخت ‌جمشید یادداشت‌هایی از چگونگی وضع‌ تاریخی و سابقه آن‌ محل می‌نگارد که بسیار مورد ‌توجه محققین اروپایی قرار گرفته و سیاحان را به‌ طرف ایران جلب می‌نماید. دون گارسیا سیلوا اهل اسپانیا در سال ۱۶۱۹ (۱۰۳۸ ه.ق) به ایران آمده و درباره کتیبه‌های تخت‌جمشید شرحی به یکی ‌از دوستان باستان‌شناس خود که در تهیه وسایل مسافرت او را کمک کرده بود، می‌نویسد و پس ‌از چندی ایران را ترک می‌نماید. بعد ‌از وی پیترو دلاواله ایتالیایی در سال ۱۶۲۱ میلادی (۱۰۴۰ه.ق) به ایران آمده و از روی کتیبه‌های‌ میخی تخت‌جمشید نقاشی ‌کرده و آن را به اروپا برای مطالعه‌ می‌برد.

ژان شاردن سیاح و تاجر فرانسوی نیز که در سال ۱۶۶۵ میلادی (۱۰۸۴ ه.ق) برای تجارت الماس از نواحی جنوب ‌شرقی ‌آسیا دیدن می‌کرده پس ‌از توقف چندی در هندوستان به ایران آمده و بعد ‌از ۶ سال توقف در نقاط ‌مختلف به‌ویژه اصفهان و شیراز و کرمان در سال ۱۶۷۰ میلادی (۱۰۸۹ه.ق) به‌ فرانسه مراجعت نموده و پس ‌از چندی مجددا به ایران باز می‌گردد.

ورود وی مصادف است با تاج‌گذاری شاه‌ سلیمان ‌سوم که در مراسم‌ تاج‌گذاری افتخار حضور داشته‌ است. شاردن پس ‌از چند سال توقف در ایران و بازدید از نقاط‌ مختلف و آشنا ‌شدن با روحیه مردم‌ ایران و آثار مختلف ‌تاریخی به ‌فرانسه مراجعت ‌می‌نماید و سیاحتنامه‌ای نیز در این‌ زمینه به رشته‌ تحریر درمی‌آورد.

کومت گالوس در اطراف تخت‌جمشید یک گلدان ‌مرمری کشف می‌نماید که بر روی آن به خط ‌میخی ‌پارسی و خط ‌مصری شرحی نوشته ‌شده ‌بود. چندی ‌بعد یکی ‌دیگر از مستشرقین موسوم به کراستنسن نیبر (باستان‌شناس و شرق‌شناس) تشخیص‌ داد که کتیبه‌ها به سه ‌زبان مختلف نوشته ‌شده ‌است و چنان‌که می‌دانیم مستشرقین آلمانی و فرانسوی و انگلیسی دامنه تحقیقات او را ادامه داده‌اند، ضمنا تشخیص ‌داده‌ شد که خطوط‌ کتیبه مرکب ‌از ۴۲ علامت است.

 راولینسون محقق و دانشمند انگلیسی پس ‌از چندی کتیبه‌ها را قرائت نمود و با انتشار کتاب کتیبه‌های‌ بیستون و صرف‌ و نحو زبان فرس ‌قدیم خدمت بزرگی به روشن‌ شدن یک ‌قسمت ‌از تاریخ ‌ایران نمود و نیز توجه دانشمندان ‌اروپایی را بیش ‌از پیش به خود جلب ‌کرد تا آن‌که در سال ۱۸۴۰ میلادی (۱۲۵۹ ه.ق) مقدمات اکتشاف از طرف دوشن از نقاشان و عتیقه‌شناسان ‌فرانسوی و هیات‌های‌ دیگر باستان‌شناسی به ‌عمل‌ آمد که پس ‌از یک سال‌ توقف در ایران و زدن گمانه‌هایی در نقاط‌ مختلف تخت ‌جمشید موفق ‌گردیدند حجاری‌هایی جالب ‌توجه در قسمت‌های مختلف کشف نمایند و بعد ‌از برداشتن نقشه ‌خرابه‌های آن به اروپا بازگشتند.

نه ‌سال بعد ‌از دوشن، چرچیل و لفتوس مشترکا در ناحیه شوش شروع به‌ کاوش نمودند. سال بعد دیولافوا و خانمش و بعد ‌از آن‌ها هیاتی ‌از مهندسان و باستان‌شناسان و جغرافی‌دانان فرانسوی تحت ‌ریاست مسیو دومورگان با اجازه انحصاری از دولت ‌ایران مشغول حفریات ‌شدند و خرابه‌های ‌قصر داریوش‌ اول و اردشیر دوم و خشایار شاه را از خاک بیرون ‌آوردند و در ویرانه‌های ‌تاریخی آن ‌نواحی شروع به حفریات‌ نمودند... 

آثار باستانی ایران در زمان ناصرالدین ‌شاه قاجار

در همین راستا، خانبابا بیانی در جلد دوم کتاب «پنجاه‌ سال تاریخ ‌ایران در دوره‌ ناصری»، درباره تقاضای دولت ‌فرانسه برای حفریات در شوش و البته با اشاره به نخستین ‌دیدار و گفت‌وگوی ناصرالدین‌شاه با مادام‌ دیولافوآ، باستان‌شناس ‌فرانسوی پرداخته که بخشی ‌از آن اسناد و گفت‌وگوها بدین شرح است:

خانبابا بیانی ابتدا در مقدمه این ‌فصل نوشته که «فرانسوی‌ها از موقع استفاده‌ کرده آنان نیز درصدد برآمدند از ‌این ‌جسم نیمه‌جان سهمی ببرند و چون انگلیس‌ها و روس‌ها دیگر چیزی باقی ‌نگذاشته بودند به فکر افتادند که از آثار باستانی که در زیر خاک هنوز پنهان بود، استفاده نمایند. این‌ بود که حفاری را بهانه‌ کرده و از دولت ‌ایران خواستند به ‌این‌ کار دست بزنند و از این راه خود را در غارت ‌و چپاول شریک ‌و ‌سهیم سازند. به ‌این‌ ترتیب بود که تقاضای خود را به دولت ‌ایران پیشنهاد کردند و پس ‌از مکاتبات زیاد سرانجام با عقد قراردادی به ‌مقصود خود نایل ‌آمدند.»

همچنین وی در ادامه به ‌بخشی ‌از سند تقاضای اجازه‌ حفریات در شوش برای هیات ‌اکتشافی دیولافوآ - یادداشت از سفارت ‌فرانسه به وزارت امور خارجه، در سال ۱۳۰۱ه.ق اشاره‌ کرده که بدین شرح است:

«مجدداً دوستدار از جانب دولت‌ جمهوریه‌ فخیمه [فرانسه] مامور گردیدم که درخصوص حفر و استکشاف خرابه ‌شوشتر از دولت ‌علیه استرخاص نمایم و نیز ضمنا آن جلالت‌مآب را مطمئن‌ می‌نمایم که ماموریت مسیو دیولافوآ مهندس ‌باشی وزارت منافع دولت ‌جمهوریه و موسیو ببن مهندس همانومارت جلیله (؟) حفر خرابه‌ شوشتر به هیچ‌وجه من‌الوجوه به‌ جهت منافع‌ شخصی خودشان نمی‌باشد و دخلی به ‌خیالات واردات آن‌ها ندارد، بلکه ماموریت‌شان ازجمله احکام‌ مخصوص ‌دولتی است و از جانب دولت ‌جمهوریه باین (؟) و دولت ‌جمهوریه فرانسه با کمال ‌میل منت خواهد داشت از دولت‌ علیه در صورتی‌ که اعلیحضرت قدرقدرت اقدس ‌همایون دامت ‌سلطنته در این ‌خصوص اجازه عطا فرمایند و این‌که سابقا از مراسله وزارت ‌امور خارجه دولت ‌فرانسه به‌ جای خرابه‌ مقابر ذکر شده بود، شک نیست که سهوا بوده و در آن موقع مقصود همان خرابه‌ است و این ‌بسی معلوم است که دولت و ملت نصاری هم (؟) ‌کیش اسلام احترام زیاد و اعتبار کلی را راجع به مقابر راجع می‌نمایند و آن اماکن را شریف ‌و محترم می‌دانند و هم دولت‌ جمهوریه فرانسه حاضر است که پس ‌از مامور شدن چند نفر مهندس مخصوص از جانب دولت علیه‌ ایران و اختیار مامورین که خود صلاح دانسته مقبره دانیال ‌پیغمبر را که قریب به شوشتر است اهرام آن‌جا را تعمیر نمایند و مرمت ‌کنند و تتمه آن (پیر امید) را که شروع در آن شده ‌است به ‌انجام برسانید و آن‌ خرابه که مقصود و منظور است و مایل به‌ حفر آن می‌باشد ابدا در آنج‌ا مقبره نبوده و نمی‌باشد، بلکه از تعمیرات‌ مجوس [زرتشتی] و بناهای ‌قدیم است و هم اگرچه اتفاقا در بین حفر و استکشاف پارچه‌های طلا یا نقره که در آن محل پیدا شود خاص دولت ‌علیه است ولیکن دولت جمهوریه‌ فخیمه محض حق‌ سبق و پیش ‌حسنی محق ‌است که آن پارچه‌ها را به ‌قیمت طلا و ‌نقره خریداری ‌نماید و در این ‌موقع با کمال احترام متمنی ‌می‌شود... .»

سپس، وی در خصوص دیدار مادام دیولافوآ با ناصرالدین‌شاه قاجار نوشته ‌است:

«دیولافوآ پس ‌از کسب اجازه حفاری در شوش به ایران آمد و پس ‌از مسافرت ‌طولانی به تهران رسید و با وساطت دکتر تولوزان پزشک‌ مخصوص شاه موفق‌ گردید با همسرش... به‌ حضور شاه نائل آید... همین که شاه در مقابل ما ایستاد، دکتر تولوزان گفت: چون اعلیحضرت اجازه شرفیابی مرحمت فرمودند مادام و موسیو دیولافوآ را به پیشگاه همایونی معرفی ‌می‌کنم. این‌ها هم‌وطنان من هستند که تازه به تهران وارد شده‌اند.

شاه با تعجب پرسید: چطور این‌ جوان زن است؟

دکتر: بلی اعلیحضرتا مادام و موسیو دیولافوآ حامل توصیه از وزارت‌ خارجه ‌فرانسه برای سفیر فرانسه تهران هستند و از طرف دوستان من توصیه‌هایی آورده‌اند... شاه [خطاب به مادام دیولافوآ سوالاتی پرسیده است]

- کجا می‌خواهید بروید؟

- به اصفهان و شیراز و فیروزآباد و از آن‌جا به بغداد و بابل و شوش.

شاه: شما باید سال‌ها وقت صرف‌کنید آیا طاقت چنین مسافرتی را دارید؟ تصور نمی‌کنم بتوانید متحمل مشقت این ‌سفر طولانی بشوید. آیا قبل ‌از آمدن به ایران مسافرت دیگری هم در مشرق زمین کرده‌اید.

-‌ بلی الجزیره و مصر و مراکش را هم دیده‌ام... »

ایران؛ سرچشمه و منشا عملی تمدن باستان

همچنین در پرونده «مسافرت ‌فرهنگیان ‌آلمان به ‌ایران»، در اداره ‌اسناد وزارت ‌امور خارجه حکومت پهلوی دوم، به آثار باستانی ایران اشاره شده که بخشی ‌از محتوای آن سند، بدین شرح است:

«سفارت‌ شاهنشاهی ‌ایران-کلن، وزارت‌ امور خارجه، ۱۳۴۶/۱۰/۲۹ (۲۵دسامبر۱۹۶۷) -عطف ‌به ‌نامه شماره ۸۶۲۸/۸/۲۹۳۳۷ مورخ ۴۶/۱۰/۴ راجع به آقای دکتر هوگو فیشر به استحضار می‌رساند؛ آقای دکتر فیشر در تاریخ ‌تمدن ملل ‌باستان ازجمله ایران تحقیقاتی ‌دارد و تخصص او هم در همین رشته است و به‌ طوری که در نامه خود که رونوشت آن به ضمیمه است، می‌نویسد اعتقاد او بر این ‌است که منشأ عملی تمدن ‌باستانی از سرزمین ‌ایران سرچشمه ‌گرفته‌ است و نه از چین، به‌ طوری که باستان‌شناس دیگری به نام Needham معتقد است، چون دکتر فیشر در همین رشته تدریس می‌کند و به شاگردان تعلیم‌ می‌دهد که تمدن‌ اروپا از ایران و مصر به میراث رسیده ‌است و علاقه‌مند است از نزدیک تحقیقاتی در ایران بنماید و معلومات ‌نظری خود را تکمیل‌ کند، به نظر می‌رسد دعوت ‌از دکتر فیشر از هر جهت مفید باشد... سفیر- سپهبد مظفرمالک»

 

منبع: کتابخانه‌های شماره یک و ایرانشناسی و آرشیو مطبوعات مجل

ارسال به دوستان