این گفتگو را اینجا ببینید
عصر ایران ؛ گفتگو از حسن ظهوری ــ بحران محیطزیست امروز بزرگترین، هولناکترین و تلخترین بحران ایران است. بسیاری تصور میکنند که بحرانهای سیاسی، فرهنگی یا اجتماعی در اولویت وضعیت کنونی ایران قرار دارند، اما در واقع، تنها یک بحران عظیم و فراگیر وجود دارد و آن بحران محیطزیست است. عملکرد دولتها و مردم در دورههای گذشته، بهویژه دولتها، با ندانمکاری، تصمیمگیریهای اشتباه، مداخلات غیرکارشناسی، بیتوجهی به نظرات متخصصان و اقدامات خطرناک و بیحدومرز در حوزه محیطزیست، این حوزه را به سوی نابودی سوق داده است.
این مداخلات همچنان ادامه دارد و تصمیمگیریهای خطرناکی در حوزه محیطزیست ایران اتخاذ میشود؛ تصمیمهایی که تقریباً هیچیک مورد تأیید کارشناسان و دانشمندان این حوزه نیست. بااینحال، مدیران و مسئولان، همانند پیشینیان خود، همچنان به مداخلات غیرکارشناسی و بیربط در محیطزیست ادامه میدهند.
از همه مهمتر، به نظر میرسد اطلاعات کافی و مفیدی در اختیار مردم قرار نگرفته و آنها از ابعاد عظیم و هولناک این بحران بیخبرند. در این گفتگو، با محمد درویش، کنشگر محیطزیست، به بررسی این موضوع میپردازیم و به این پرسش پاسخ میدهیم که مردم درباره بحران عظیم محیطزیست ایران چه نمیدانند.
محمد درویش، فعال و کارشناس برجسته محیط زیست، در گفتوگویی صریح و تکاندهنده، از وضعیت بحرانی محیط زیست ایران سخن گفت و هشدار داد که بیتوجهی به ملاحظات زیستمحیطی، نهتنها طبیعت، بلکه اقتصاد، فرهنگ و سیاست کشور را نیز به ورطه نابودی میکشاند. او با تأکید بر اینکه «محیط زیست بستر توسعه است، نه یکی از محورهای آن»، از ضرورت بازنگری در سیاستهای کلان کشور برای نجات سرزمین سخن گفت.
درویش با اشاره به جنبشهای محیط زیستی دو دهه اخیر، از آگاهی بالای مردم ایران نسبت به مسائل زیستمحیطی ستایش کرد. او گفت: «مردم ایران، هرچند اطلاعات جامعی ندارند، اما درکشان از محیط زیست چند پله بالاتر از مدیران و سیاستمداران است.» به گفته او، مردم در مواردی مانند ماجرای میانکاله در مازندران و گلستان، با ایستادگی در برابر پروژههای مخرب چند هزار میلیارد تومانی، نشان دادند که برای حفظ طبیعت حتی حاضرند از منافع اقتصادی چشمپوشی کنند. نمونه دیگر، مخالفت اهالی روستایی در وی با احداث کارخانه سیمان بود که میتوانست شغل ایجاد کند، اما به طبیعت آسیب میرساند.
در مقابل، درویش از کمکاری مدیران انتقاد کرد: «چند بار دیدهاید یک مقام مسئول بگوید این طرح ضد محیط زیست است و جلوی آن را گرفتهام؟ تقریباً هیچوقت!» او به فرونشست زمین، خطرناکترین بحران زیستمحیطی ایران، اشاره کرد که تنها توسط مسعود پزشکیان بهصورت علنی مطرح شده و دیگر مقامات ارشد به آن بیتوجه بودهاند.
فرونشست زمین، که درویش آن را «زلزله خاموش» مینامد، به یکی از بزرگترین تهدیدات زیرساختی ایران تبدیل شده است. او با اشاره به ناترازی آبخوانها در استانهایی مانند فارس (۱۷.۳ میلیارد مترمکعب) و اصفهان (۱۳.۱ میلیارد مترمکعب)، هشدار داد که نرخ فرونشست در دشت فسا به ۵۴ سانتیمتر در سال رسیده؛ ۱۴۰ برابر حد بحرانی. این پدیده به ترکخوردن جادهها، شکستن پلها، آسیب به خطوط راهآهن و حتی کج شدن دکلهای برق منجر شده است.
درویش به مورد عجیب مهدیآباد ایژه در فارس اشاره کرد، جایی که فروچالهای عظیم با عمق ۷۰ تا ۸۰ متر و قطر ۱۰۰ تا ۱۱۰ متر شکل گرفته، اما مردم همچنان در اطراف آن به کشاورزی ادامه میدهند: «مثل مسافران تایتانیک هستند که تا لحظه غرق شدن ویولن میزنند!»
درویش از مدیریت ناکارآمد منابع آبی به شدت انتقاد کرد. او به دوقطبیسازیهای کاذب مانند «حقآبه دریاچه ارومیه یا کشاورزان» اشاره کرد و گفت: «اگر دریاچه ارومیه زنده نماند، کشاورزی هم نابود میشود. باید معادلهای برد-برد تعریف کنیم.» او همچنین به وضعیت بحرانی استان اصفهان اشاره کرد که با وجود ۱۰ هزار واحد صنعتی (۵ برابر مجموع واحدهای صنعتی در نیمی از ایران)، با تنش آبی شدید و آلودگی هوای بالای ۵۰۰ مواجه است. این در حالی است که صنایعی مانند فولاد مبارکه، که باید در کنار خلیج فارس ساخته میشدند، به دلیل لابیهای قوی در کنار زایندهرود مستقر شدهاند.
درویش همچنین به میناب در هرمزگان اشاره کرد که زمانی «هندوستان ایران» نامیده میشد، اما سد استقلال و چاههای متعدد، آن را به منطقهای پر از فروچاله تبدیل کرده است. او گفت: «شتر، گاو و اسب در شکافهای زمین میافتند و مردم برای نجات دامهایشان جان خود را به خطر میاندازند.»
این کارشناس محیط زیست از وابستگی بیش از حد اقتصاد ایران به منابع آبی انتقاد کرد و گفت: «در سرزمینی با منابع متنوع، نباید همه تخممرغها را در سبد آب گذاشت.» او به صادرات محصولاتی مانند پیاز، گوشت قرمز و لبنیات، که آببر هستند، اشاره کرد و آن را به «اهدای خون در زمان خونریزی» تشبیه کرد. درویش همچنین از تخریب جنگلهای نیلکو در گلستان برای تولید سیمان و صادرات آن به روسیه انتقاد کرد و گفت: «چرا روسیه خودش سیمان تولید نمیکند؟ چون معافیتهای مالیاتی ایران برایش بهصرفه است.»
درویش با اشاره به ظرفیتهای عظیم گردشگری در ایران، بهویژه در اصفهان، گفت: «اصفهان با میراثی مانند نقش جهان و پل خواجو، بعد از انقلاب حتی یک هتل پنجستاره مثل هتل عباسی نساخته است.» او معتقد است که توسعه گردشگری، بهعنوان اقتصادی غیرآبمحور، میتواند ضمن حفظ زایندهرود و هوای پاک، میلیاردها دلار سرمایه جذب کند. این در حالی است که استقرار صنایع آلاینده و آببر، اصفهان را به یکی از آلودهترین مناطق ایران تبدیل کرده است.
با وجود این تصویر تلخ، درویش همچنان امیدوار است. او به امضای سند ملی امنیت غذایی در دولت رئیسی اشاره کرد که هدف آن کاهش ۳۰ میلیارد مترمکعب مصرف آب کشاورزی تا سال ۱۴۱۱ است. با این حال، او از کندی اجرای این سند انتقاد کرد و گفت: «در یک سال و نیم، تنها ۶ تا ۷ میلیارد مترمکعب صرفهجویی شده است. رسانهها باید یقه مسئولان را بگیرند.»
درویش در پایان تأکید کرد که وضعیت محیط زیست ایران در شرایط قرمز قرار دارد: «فرونشست زمین در ۱۰۰ هزار کیلومترمربع، فرسایش خاک ۸ برابر متوسط جهانی، و انقراض گونههایی مانند ببر هیرکانی و یوزپلنگ، زنگ خطر را به صدا درآورده است.» او نسل کنونی را «نسل راهبردی» خواند که وظیفه دارد با انتخاب مدیران شایسته و اجرای سیاستهای خردمندانه، ایران را از این بحران نجات دهد.