پژوهشها نشان میدهند نوع شغل انسان تأثیری مستقیم بر سلامت روان او دارد. برخی مشاغل نهتنها خطر بیشتری برای ابتلا به افسردگی دارند، بلکه با احتمال بالاتری از خودکُشی نیز همراهاند. اما همهی داستان این نیست. جالبتر آن است که برخی حرفهها به صورت قابل توجهی، با نرخ پایین خودکشی همراهاند. یکی از این حرفهها، آموزش است؛ یعنی معلمی، کتابداری، استادی دانشگاه و مشاغل مشابه.
به گزارش یک پزشک، اطلاعات دقیق از سامانههای ثبت مرگهای خشونتآمیز در آمریکا نشان میدهند که نرخ خودکشی در مشاغل آموزشی، پایینتر از همهجاست. این یافته، برخلاف بسیاری از انتظارات رایج است؛ چراکه معلمی شغلی پرتنش، کمدستمزد و فرسایشی محسوب میشود. پس چه رازی در آن نهفته است؟
آمارها حکایت از روندی نگرانکننده دارند: نرخ خودکشی در آمریکا طی دو دهه اخیر بهشدت افزایش یافته و حالا به میانگین ۱۴.۲ در هر ۱۰۰ هزار نفر رسیده است. این عدد وقتی به مردان در سن کار میرسد، تا بیش از ۳۲ هم میرسد. اما توزیع این آمار در بین مشاغل مختلف، بسیار نابرابر است.
کارگران صنایع ساختمانی، نیروهای امداد، هنرمندان و کارکنان صنایع استخراج، جزو بالاترین نرخهای خودکشی هستند. در مقابل، معلمان و کتابداران در پایینترین جای جدول قرار دارند. چرا؟ ترکیبی از عوامل درونی و بیرونی نقش دارند: فشار روانی، آسیبهای شغلی، فقدان امنیت کاری، و البته دسترسی به ابزارهای مرگبار. شغلهایی که امکان دسترسی مستقیم به اسلحه یا داروهای خطرناک را فراهم میکنند، بهطور طبیعی نرخ بالاتری از خودکشی دارند.
بر اساس دادههای ملی در آمریکا، تنها ۱۱ نفر از هر ۱۰۰ هزار مرد شاغل در آموزش در سال ۲۰۲۱ خودکشی کردهاند، و این نرخ در زنان کمتر از ۶ نفر بوده است. این عدد، بسیار کمتر از میانگین کشوری و کمتر از یکپنجم برخی مشاغل پرخطر است.
در ایالت آریزونا، نرخ خودکشی در میان معلمان ابتدایی و دبیرستانی حدود ۷.۳ نفر در هر ۱۰۰ هزار نفر اعلام شده که پایینترین میزان در میان تمام مشاغل ایالتی است.
دلایل این مسئله متنوعاند:
۱. ترکیب جمعیتی معلمان: اغلب زن، متأهل، و دارای تحصیلات عالی هستند. این عوامل بهطور آماری با کاهش خودکشی مرتبطاند.
۲. سبک زندگی کمخطر: مصرف کمتر الکل و مواد مخدر (Substance Abuse)، رژیم سالمتر و درگیری کمتر با آسیبهای شغلی.
۳. ارتباط انسانی قوی: رابطهی مستمر با دانشآموزان، همکاران و مدیران حس هدف، تعلق و ارزشمندی میآفریند.
4. نبود دسترسی آسان به ابزار مرگبار: مدرسهها برخلاف مراکز پلیس یا بیمارستانها، محیطهایی امنتر و دور از وسایل خطرناک هستند.
مهمترین آموزه، یافتن معنا در کار و ایجاد پیوندهای انسانی است. ایجاد محیط کاری مثبت، حمایت روانی، شناسایی نقاط قوت کارمندان، و ترویج تعادل کار و زندگی، عواملی کلیدی در کاهش فرسایش روانیاند. کارفرمایان باید فضای سالم، محترمانه و معناداری بسازند که کارمندان در آن حس تعلق داشته باشند. در کنار آن، آموزش مهارتهای مقابله با استرس و ترویج سلامت روان، باید بخشی از فرهنگ سازمانی شود.
مقایسهای نرخ خودکشی در مشاغل مختلف (براساس آمار سالهای اخیر آمریکا)
(اعداد به ازای هر 100,000 نفر شاغل در هر حوزه)
کارگران ساختمانی و استخراج (Construction) | 65.6 |
هنرمندان، موسیقیدانان، بازیگران (Arts & Media) | 44.5 |
مأموران پلیس و امنیت (Law Enforcement) | 31.5 |
دامپزشکان (Veterinarians) | 28.0 |
پزشکان و پرستاران (Medical Practitioners) | 22.0 |
رانندگان حملونقل سنگین (Truck Drivers) | 21.8 |
کشاورزان و جنگلبانان (Farmers & Loggers) | 20.4 |
کارگران کارخانه (Manufacturing) | 18.6 |
مهندسان و تکنسینهای صنعتی (Engineers) | 15.0 |
کارمندان فناوری اطلاعات (IT Workers) | 13.5 |
کارمندان بانک و مالی (Finance Professionals) | 12.8 |
کارمندان خدمات مشتری (Customer Service) | 11.5 |
معلمان، استادان، کتابداران (Educators) | 7.3 |
همانطور که از جدول پیداست، شکاف بزرگی میان نرخ خودکشی در بالاترین و پایینترین مشاغل وجود دارد. این تفاوت نشان میدهد که خطر خودکشی تنها به ویژگیهای فردی مربوط نیست، بلکه با ماهیت محیط شغلی، میزان حمایت اجتماعی، سبک زندگی و امکان دسترسی به وسایل مرگبار ارتباط مستقیم دارد.