وسعتی سبز با انواع درختان مثمر و طبیعتی وصفناشدنی. «سید محسن ماجدی»، تهرانپژوه، میگوید: «نام باغ صفائیه از نام رضا قلی سوادکوهی (مازندرانی) مشهور به پیرصفا یا همان میرزا صفا گرفته شد. پیرصفا از مشایخ سلسله کمیلیه نوربخشیه در دوره قاجار بود. او که بیشتر زندگیاش را در سفر بود، در استانبول با سپهسالار، سفیر ایران در عثمانی، ملاقات و این آشنایی زمینه حضور او در ایران را فراهم میکند.
به گزارش همشهری آنلاین، زمانی که میرزا صفا فوت میکند او را در نزدیکی چشمهعلی به خاک میسپارند. حاج محمدعلی پیرزاده که در استانبول مرید پیرصفا شده بود و بهواسطه ادب و حسن خلقش با شخصیتهای سیاسی و درباری در ارتباط بود، در نهایت به سفارش سپهسالار و دستور ناصرالدینشاه، زمینهای اطراف مقبره پیرصفا به محمدعلی پیرزاده واگذار شد و او این زمینها را به باغی خرم و زیبا تبدیل کرد و به یاد پیرصفا نام صفائیه را بر آن گذاشت.» پیرزاده با عشق و علاقهای که به پیرصفا داشت برایآبادی باغ بسیار تلاش کرد و خود نیز در نهایت در همین باغ در جوار پیرصفا به خاک سپرده شد.
«محمدعلی عالمی» از اهالی پا به سن گذاشته محله صفائیه میگوید: «ارادت پیرزاده به پیرصفا باعث شد تا این باغ به محفل دراویش دوران قاجار تبدیل شود. بیشتر جمعهها اعیان و اشراف نیز به همراه درباریان به این باغ میآمدند. میوههای مرغوب باغ و سبزیهای تازهاش زبانزد بود. حتی نقل است که ناصرالدینشاه در همان روزی که به حرم شاه عبدالعظیم رفت و تیر خورد، قصد داشت بعد از زیارت به باغ پیرزاده یا همان باغ صفائیه برود. درهای باغ صفائیه بر روی دراویشی که از کشورهای دیگرمیآمدند باز بود. با این حال، مرحوم پیرزاده بسیار دوست داشت مردم عادی نیز از فضای باغ بهرهمند شوند. نقل است که او همیشه میگفت: "مدتی چند نخواهد گذشت که زیر درختان نارون این باغ مردم بنشینند و چای بنوشند" و این گونه نیز شد.»
عالمی میافزاید: «دلیل اینکه باغ صفائیه بسیار زیبا و درختان خاصی داشت، این بود که مرحوم پیرزاده تخم و نهال گیاهان را از مناطق مختلف با بهترین کیفیت به اینجا آورده بود. با اینکه چشمهعلی نزدیک باغ بود، اما بهواسطه اینکه بستر چشمه پایین بود آب باغ را تأمین نمیکرد. آب باغ از قنات طغرل تأمین میشد.»
در عکسهای هوایی که اریک فریدریش اشمیت، باستانشناس آلمانی، از ری گرفته است باغ صفائیه دیده میشود. با توسعه زندگی شهری در ری و ساخت کارخانه سیمان و گلیسیرین بخشی از باغ بهعنوان زمینهای زراعی استفاده شد و بخشی نیز بهصورت مسکونی درآمد تا کارگران آنجا ساکن شوند. در این میان، مقبرههای خانوادگی متعددی نیز ساخته شد.