پدر کاراته‌کا، باشگاه را تعطیل کرد: اعتراض به ناداوری و خط خوردن فرزند از تیم ملی

موسس یک باشگاه ورزشی در شهر ایذه استان خوزستان تصمیم گرفت به نشانه اعتراض به خط خوردن فرزندش از تیم‌ملی کاراته، باشگاه خود را تعطیل کند.

مظفر مرادی در گفت و گو با ایسنا، اظهارکرد: حدود یک ماه پیش مسابقات انتخابی تیم‌ملی در تهران برگزار شد که سورنا فرزندم موفق شد تمام حریفان خود را شکست دهد و به دیدار پایانی برسد؛ او در آخرین مبارزه خود در حالی که مقابل امیررضا بورزویی با حساب ۴ بر ۳ جلو بود در سه ثانیه پایانی مسابقه، داور بر خلاف تمام قوانین دو اخطار به سورنا داد و او را اخراج کرد. آن اخطارها اصلا به حق نبود و حتی ما از سه داور جهانی از کشورهای مصر، قطر و عربستان استعلام گرفتیم که همگی به صراحت اعلام کردند داور اشتباه رای داده است.

او تاکید کرد: با توجه به این که حدود سه سال پیش نیز از همین داور به دلیل قضاوت اشتباه شکایت کرده بودیم معتقدم او در مسابقه اخیر غرض ورزانه تصمیم گرفت. حتی معتقدم او را عمدا برای مبارزه سورنا مرادی و امیررضا بورزایی انتخاب کردند. بعد از این اتفاق نیز خود رییس فدراسیون با من تماس گرفت و گفت شکایت کن و من دستور پیگیری می‌دهم که این کار را انجام دادیم و خبری نشد. حتی به وزارت ورزش هم شکایت کردیم ولی متاسفانه هیچ اتفاقی رقم نخورد.

مرادی با اشاره به شرایط روحی فرزند خود، گفت: او اکنون در شرایط روحی روانی خوبی قرار ندارد و از این شرایط بسیار گله مند و دلسر شده است. جالب است نفری را که به عنوان جایگزین سورنا به مسابقات کاراته وان فرانسه، قبرس و گرجستان اعزام کردند در همان دور اول حذف شد.

او بیان کرد: من یک معلم بازنشسته هستم که ۳۴ سال است باشگاه رزمی دارم. در این مسیر برای جوانان شهر ایذه زحمات زیادی کشیده‌ام ولی فدراسیون کاراته و زیر مجموعه آن دو سال است که با زد و بند فرزند من را از تیم‌ملی خط می‌زنند.

این مربی کاراته  ادامه داد: علی‌رغم شکایت‌های فراوان از وزارت ورزش و فدراسیون کاراته به دلیل خط خوردن نابه حق فرزندم از تیم‌ملی، نتوانستم به جوابی برسم و در نهایت تصمیم گرفتم به نشانه اعترض باشگاه خود را در شهر ایذه تعطیل کنم و از این‌که ۳۴ سال از عمرم را در اختیار ورزش گذاشتم اشتباه کردم.

در تمام دنیا، فقط ۱۰ نفر مالک این خودرو می‌شوند(+عکس)

تماشاخانه

یلدا و قصه‌ی یکی شدن ما..! (فیلم)

آن روزها کنار هم بودن، خودش یک آیین بود / در ارتباط رودررو، چشم‌ها راست و دروغ را لو می‌دهند؛ چیزی که ابزارها از ما پنهان می‌کنند / ما قرار بود از ابزارها استفاده کنیم، اما حالا خودمان را در اختیارشان قراردادیم (فیلم)

فیلم های دیگر