کد خبر: ۲۱۶۸۰۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۳/۰۸
عشق شما ممکن است به تدریج با متضاد آن که خودخواهی و نفرت است جایگزین شود. بااینکه ممکن است هنوز عشق ی در دلتان وجود داشته باشد اما صدای نفرت بلندتر است. بیعاطفگی، ترس و غرور دلتان را مثل سنگ کرده است و ارتباط دوباره در ازدواج را سختتر میکند.
کد خبر: ۲۱۵۳۹۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۲/۳۱
این که در حال حاضر چه ظاهری داری یا در چه جایگاه اجتماعی قرار داری مهم نیست! مهم ترین چیز این است که چه طرز فکری در مورد خودت داری. وقتی در مورد خودت اعتماد به نفس کافی داشته باشی و با شجاعت دیدگاه ها و علایقت را مطرح کنی، شریکت را مجذوب خودت می کنی.
کد خبر: ۲۱۴۶۸۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۲/۲۷
کد خبر: ۲۱۴۶۷۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۲/۲۷
فیلم در مورد دو جوان عاشق است که در جنگ جهانی دوم از هم جدا میشوند و میمیرند. قبل و بعد از تماشای فیلم شرکتکنندگان در مطالعه، به سوالاتی پاسخ میدادند که نشان میداد چقدر در زندگی خود خوشحال هستند.
کد خبر: ۲۰۹۸۴۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۱/۲۸
کد خبر: ۲۰۵۹۳۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۲/۲۵
مرد خون آشام هم سر همسر خود را با اره بریده و سپس خورده است.
کد خبر: ۲۰۲۱۰۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۲/۰۱
ميخواهم به همه بگويم كه مشكل از من بوده و من به خاطر فرزند دار نشدن از او جدا ميشوم؛ من شوهرم را دوست دارم و نميخواهم كسي او را به خاطر اعتياد و هر چيز ديگري زير سؤال ببرد.
کد خبر: ۱۵۰۹۰۵ تاریخ انتشار : ۱۳۸۹/۱۰/۰۷
عاشق شدن فقط در یک پنجم ثانیه اتفاق میافتد و میتواند به اندازه مصرف کوکائین روی مغز انسان تاثیرگذار باشد.
کد خبر: ۱۴۲۶۸۰ تاریخ انتشار : ۱۳۸۹/۰۸/۰۶
یک پسر دانشجوی چینی که به یکی از همکلاسیهایش علاقمند شده بود تصمیم گرفت که علاقه خود را به او نشان دهد، به همین جهت با دوستان خود در خوابگاه دانشگاه صحبت کرد و قرار شد که در یک ساعت معین بعضی از چراغهای خوابگاه را روشن کنند و باقی چراغها خاموش بمانند!
کد خبر: ۱۴۱۹۳۴ تاریخ انتشار : ۱۳۸۹/۰۸/۰۱
البته احساس عشق و علاقه شدید فقط در مراحل اولیه آشنایی اثر بسیار زیادی دارد، اما در مراحل بعدی در طی یک رابطه عشق شدید میتواند به احساساتی مانند آرامش و خوشبختی تبدیل شود که آنها نیز به نوبه خود در کاهش احساس درد موثر هستند.
کد خبر: ۱۴۰۶۱۲ تاریخ انتشار : ۱۳۸۹/۰۷/۲۳
کد خبر: ۱۳۵۸۵۴ تاریخ انتشار : ۱۳۸۹/۰۶/۲۲
کد خبر: ۱۳۲۶۹۴ تاریخ انتشار : ۱۳۸۹/۰۶/۰۱
وي افزود: يك روز در مغازه دوستم نشسته بودم كه متوجه شدم خانواده دختر مورد علاقهام براي تحقيق به محل آمدهاند. از دوستم خواستم به خانه ما برود و همه كبوترانم را از خانه ببرد.
کد خبر: ۱۲۵۱۱۷ تاریخ انتشار : ۱۳۸۹/۰۴/۲۰