دنیای خیال در هجوم خبرهای واقعی
خيلی رویاییست اگر بدانید همهی ما وسط باغستان، خانه میساختیم. البته آنروزها متوجه این موضوع نبودیم. یا لااقل ما که کوچکتر بودیم حواسمان به این چیزها نبود. فقط میدانستیم باغ در همسایگی ماست و هروقت خدا که بخواهیم میتوانیم سر کج کنیم و برویم داخلش و از درختهای بادامش بالا برویم ....
کد خبر: ۹۳۲۴۹۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۱۵
دنیای خیال در هجوم خبرهای واقعی - ۸
موهایش خیلی زود سفید شده بود و هرچه سعی میکرد با رنگ کردن و هزار بلای مختلف سفیدی موها را بپوشاند به ماه نکشیده خودشان را نشانش میدادند و این اواخر هیچ علاقهای به آینه نداشت.
کد خبر: ۹۳۰۴۵۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۰۸
دنیای خیال در هجوم خبرهای واقعی - 7
تغییر غروب برای آدمهای روستا از آن شبی شروع شد که تقی نفتی رفته بود سهم نفت چراغش را بدهد. فریاد میکشید و کوچههای پیچ و واپیچ روستا را چهار دست و پا طی میکرد. چه شده بود؟
کد خبر: ۹۲۸۳۸۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۰۱
دنیای خیال در هجوم خبرهای واقعی - 6
کاش بهجای اینهمه حرف در آغوشم میگرفت و میگفت میتوانم رویش حساب کنم! که دیگر تنهایم نمیگذارد و میآید باهم برویم و خانهی حلزونها را به کنار شنهای ساحل برگردانیم.
کد خبر: ۹۲۶۴۰۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۴
دنیای خیال در هجوم خبرهای واقعی - ۵
زنی که آنطرف نشسته بود انگشت شستش را به نشانه تایید نشان داد و با صدای بلند گفت: منم بودم آلبالویی سفارش میدادم. همیشه تو ذهن آدم میمونه...
کد خبر: ۹۲۴۲۶۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۷
دنیای خیال در هجوم خبرهای واقعی - ۴
مرد جلوی صاحب چرخدستی را گرفت و با درماندگی پرسید: میدانی حیاط خاتون از کدام طرف باید بروم؟ از کدام طرف بروم به انارستان میرسم؟
مرد آبلهگون با بیتفاوتی به پیرزن نگاه کرد. پیرزن سرش را بهسمت راست بدنش روی گردن کج کرد و گفت آن وقتها دیوانه نبود!
کد خبر: ۹۲۲۳۱۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۰
دنیای خیال در هجوم خبرهای واقعی - ۳
دیدن داخل خانه آرزوی اهل محل بود. تاوقتی میرزاجهانگیرخان زنده بود باتوجه به غرور اشرافییی که برای حفظ خاندان قجریاش بهخرج میداد، همهی اهلمحل را رعیت خودش میدید. بعد از مردنش هم کل آن عمارت بهتصرف تنها دخترش درآمد.
کد خبر: ۹۲۰۳۶۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۰۳
دنیای خیال در هجوم خبرهای واقعی -۲
از هفته پیش هر جمعه یک داستان کوتاه از نویسندهای با سبک خاص و رعایت اصول داستاننویسی منتشر میکنیم. دومین داستان را بخوانید.
کد خبر: ۹۱۸۵۳۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۲۶