جنگ روس و ایران

برچسب جستجو
دریای غضب ملوکانه به جوش آمد و روی دوکنده زانو بلند شد شمشیر خود را که به کمر بسته بود به قدر یک وجبی از غلاف بیرون کشید و این دو شعر را که البته زاده افکار خودش بود به طور حماسه با صدای بلند خواند: کشم شمشیر مینایی / که شیر از بیشه بگریزد زنم بر فرق پسکوویچ / که دود از پطر برخیزد
کد خبر: ۱۵۰۸۵۲   تاریخ انتشار : ۱۳۸۹/۱۰/۰۶

آخرین اخبار
پربازدید ها