نویسنده در این یادداشت به پنج نکته مهم درباره تأثیرات روانشناختی قدرت پرداخته است. درک این تأثیرات و آگاهی از آنها میتواند به ما کمک کند تا در مواجهه با قدرت، همواره به ریشههای انسانی خود وفادار بمانیم و از افتادن در دام رفتارهای ناسالم جلوگیری کنیم.
                            کد خبر: ۹۹۶۶۶۹   تاریخ انتشار                    : ۱۴۰۳/۰۶/۲۱
                        
                        
            
            یکی از روشهای موثر برای شناسایی این نقاط اشتراک، گفتگوهای بین فرهنگی است. دولت جدید با ایجاد فرصتهای گفتگو و تعامل بین فرهنگی، سعی در تقویت درک متقابل و کاهش تعصبات و کلیشههای منفی دارد. این فرآیند، علاوه بر تقویت درک متقابل، به ایجاد یک فضای احترامآمیز و پذیرنده کمک میکند.
                            کد خبر: ۹۸۳۵۳۹   تاریخ انتشار                    : ۱۴۰۳/۰۴/۳۱
                        
                        در مسیر زندگی/ به قلم روان شناس
            
            رشوه دادن در زندگی زناشویی یعنی کاری که یکی از زوجین وظیفه دارد انجام دهد، اما فقط در شرایط خاص و برای جلب رضایت طرف مقابل و دریافت یک امتیاز دیگر انجام می دهد.
                            کد خبر: ۷۴۴۲۷۷   تاریخ انتشار                    : ۱۳۹۹/۰۶/۰۶
                        
                        در مسیر زندگی/ به قلم روان شناس
            
            چند دقیقه بعد هم دوستش مریم آمد و نشست تو ماشین و با حالت کنایه آمیز و مسخره ای گفت: می بینم که شوهر عزیزت بازم رفت!
                            کد خبر: ۷۴۴۰۳۷   تاریخ انتشار                    : ۱۳۹۹/۰۶/۰۴
                        
                        در مسیر زندگی/ به قلم روان شناس
            
            منصور: مگه من تا حالا بهت خیانتی کردم؟/ مستانه: یعنی تو تمام 24 ساعت تمام روزهای هفته فقط کار می کنی؟ چرا فکر می کنی من خنگ و بی عقلم؟
                            کد خبر: ۷۴۳۶۴۱   تاریخ انتشار                    : ۱۳۹۹/۰۶/۰۲
                        
                        در مسیر زندگی/ به قلم روان شناس
            
            مستانه دوباره وسط حرف منصور پرید و گفت: مردشور این خوشبختی رو ببره که نه نیاز عاطفی توش دیده شده نه نیاز جنسی. خوشبختی که فقط طلا و خونه و ماشین نیست.
                            کد خبر: ۷۴۳۳۸۴   تاریخ انتشار                    : ۱۳۹۹/۰۵/۳۱
                        
                        در مسیر زندگی/ به قلم روان شناس
            
            مستانه که انگار بنزین روی آتش خشمش ریخته شده باشد،جلوی منصور ایستاد و چشم در چشم داد زد: تو اینقدر وقیح شدی که فکر می کنی من باید خجالت بکشم؟
                            کد خبر: ۷۴۲۹۱۶   تاریخ انتشار                    : ۱۳۹۹/۰۵/۲۷
                        
                        
            
            
                            کد خبر: ۷۴۰۰۶۷   تاریخ انتشار                    : ۱۳۹۹/۰۵/۰۸
                        
                        
            
            تکنسین اورژانس: خانم! اینقدر از این چیزا دیدیم، زن و شوهرها دعواشون می شه، یکی برای اینکه خودشو لوس کنه، می زنه به درد قلب و دیگه دعوا تمام می شه.
                            کد خبر: ۷۳۸۸۸۳   تاریخ انتشار                    : ۱۳۹۹/۰۵/۰۲
                        
                        در مسیر زندگی/ به قلم روان شناس
            
            هنوز چند ثانیه نگذشته بود که خانمی آمد و  به مستانه گفت: شما هم تو صف پرواز ساعت 5 دوبی هستید دیگه؟
                            کد خبر: ۷۳۸۶۱۴   تاریخ انتشار                    : ۱۳۹۹/۰۴/۳۱
                        
                        در مسیر زندگی/ به قلم روان شناس
            
            این داستان ها واقعی و برگرفته از روایت های مراجعین این روانشناس است و البته برای برخورداری از جذابیت های داستانی، جزئیاتی از سوی نویسنده به آنها اضافه شده است.
                            کد خبر: ۷۳۸۱۳۴   تاریخ انتشار                    : ۱۳۹۹/۰۴/۲۸
                        
                        
            
            وقتی که مستانه در نیمه های شب مشغول شیر دادن به نیلوفر بود، ناگهان از اتاق منصور صدایی شبیه افتادن یک جسم سنگین را شنید.
                            کد خبر: ۷۳۷۷۶۸   تاریخ انتشار                    : ۱۳۹۹/۰۴/۲۵
                        
                        در مسیر زندگی/ به قلم روان شناس
            
            مستانه میان خوشحالی شنیدن صدای همسرش و ناراحتی غیبت چند روزه ی او مانده بود که چه کند، اما تصمیم گرفت با روی خوش با شوهرش صحبت کند.
                            کد خبر: ۷۳۷۴۶۸   تاریخ انتشار                    : ۱۳۹۹/۰۴/۲۳
                        
                        در مسیر زندگی/ به قلم روان شناس
            
            پدر: اینقدر تو و مادرت شلوغ کردید که نشد بگم. آقا منصور پسر زری خانم همسایه ی مادربزرگت می خواد بیاد خواستگاریت.
                            کد خبر: ۷۳۶۶۱۴   تاریخ انتشار                    : ۱۳۹۹/۰۴/۱۸
                        
                        در مسیر زندگی/ به قلم روان شناس
            
            مستانه هم که به خاطر قد بلندش همیشه والیبالیست خوبی بود حسابی درخشیده بود. هیچ کس اما متوجه حضور منصور پسر همسایه در پشت بام و دید زدن والیبال نبود!
                            کد خبر: ۷۳۶۳۲۰   تاریخ انتشار                    : ۱۳۹۹/۰۴/۱۶
                        
                        پایان فصل اول "در مسیر زندگی"
            
            من احساس می کنم با تو خوشبخت میشم. کافیه بهم جواب بله بدی تا مهری رو طلاق بدم و دو تایی با هم برای همیشه از ایران بریم... .
                            کد خبر: ۷۳۳۸۲۵   تاریخ انتشار                    : ۱۳۹۹/۰۳/۲۹
                        
                        در مسیر زندگی/ داستان های واقعی به قلم روانشناس-16
            
            مازیار: کجایی الان؟ / سارا: میدون آزادی روی چمن ها نشستم صبح بشه برم خونه.
                            کد خبر: ۷۳۳۴۹۶   تاریخ انتشار                    : ۱۳۹۹/۰۳/۲۷
                        
                        در مسیر زندگی/ داستان های واقعی به قلم روانشناس-15
            
            مامان شما بگو. وقتی یک زن میره بهترین لباس ها رو می خره، آرایش می کنه، عطر می زنه برای چی هست؟
                            کد خبر: ۷۳۳۱۳۵   تاریخ انتشار                    : ۱۳۹۹/۰۳/۲۴
                        
                        در مسیر زندگی/ داستان های واقعی به قلم روانشناس-14
            
            می دونی وقتی یک زن غذای مورد علاقه ی شوهرشو می پزه یعنی چی؟ یعنی شوهرش براش مهمه.
                            کد خبر: ۷۳۲۶۹۸   تاریخ انتشار                    : ۱۳۹۹/۰۳/۲۱
                        
                        در مسیر زندگی/ داستان های واقعی به قلم روانشناس-13
            
            مازیار با خودش گفت: اصلاً چرا بهش پیشنهاد دادم؟ جوری خودش رو گرفته بود انگار جنیفر لوپزه!
                            کد خبر: ۷۳۲۳۴۳   تاریخ انتشار                    : ۱۳۹۹/۰۳/۱۹