۰۹ آبان ۱۴۰۴
به روز شده در: ۰۹ آبان ۱۴۰۴ - ۱۳:۵۵
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۹۷۱۷۳۱
تاریخ انتشار: ۰۹:۰۵ - ۱۵-۰۳-۱۴۰۳
کد ۹۷۱۷۳۱
انتشار: ۰۹:۰۵ - ۱۵-۰۳-۱۴۰۳
برای دومین سالگرد فقدان سید محمود دعایی

روبنده غبار از ساحت انسان

روبنده غبار از ساحت انسان
دعایی درشت نگفت تا در امان بماند و محبوب شود، با تانی و تامل بر وقایع و افراد نظر کرد و آرام رفتنش نه از سر محافظ کاری و صیانت از خویش که برای نرسیدن به تپه ای بود که دیگران برای فتح اش رقابتی شدید داشتند!
عصر ایران؛ احسان اقبال سعید - دو سال از زمانی که سید محمود دعایی جهان را بگذاشت و درگذشت می گذرد. در کابرد فعل گذاردن جهان دقت داشتم کو به نظرم این مرد به هیچ چیز دنیا دودستی نچسبید و به سان سالک و رهرو مسیر را پیمود و گذشت. آقای دعایی در خاطره ها نیکو نشست و تا هنوز و امروز زبان جز برای نکوداشت و حرمان در فقدانش نمی چرخد و تا باد هم چنینی بادا.

 در زمین و زمانه ای که بشر از دیرباز کوشیده تا مگر ردی و نامی در درازنای تاریخ برجای بگذارد و در بیشینه ی دفعات هم نتوانسته، چگونه است که دعایی فقید بی اصرار و تاکیدی بر ماندن ثبت و ماندگار شد  و در حکم " مرد نکونام نمیرد هرگز " خیره و ناظر بر مردگانیست که نامشان به نکویی نبرند.. برآنم تا پاسخی در روزهای زیستن دعایی برای ماندگاری و نام نکوی این روزهای نبودنش بیابم و بر قلم آورم:

نخست: سید محمود دعایی براستی حافظ آستان و حرمت انسان بود. او فارغ از کلیشه هایی  که می خواهند انسانها را با کمترین نشانه و کردار از پیشه و پیشنه شان دسته و قفسه بندی کرده در قفس کنند و برایشان حد و حدود ترسیم نمایند تمام انسانها را در حکم امانت و اولاد خداوند تکریم می نمود و تا سرحد امکان و البته چهارچوب های باوری اش از یاریگری و قدردانی کوتاهی نداشت.
 
مدیرمسئول روزنامه ی اطلاعات با روی گشاده و درب آستانی گشوده همواره آماده شنیدن و نیز فراهم آوردن امکان برای آدم ها فارغ از هر پیرایه ای بود. بر دست مادر فرزند از دست داده و پیر میوه ی خویش بخشیده بوسه می داد و بر زمین کنار پیاده ها نان خشکیده در دهان می نهاد. آدم ها محبت و تفرعن و ریا و یکرنگی را در می یابند و حتی اگر خودشان اهل ابتلا و ارتکاب باشند باز وجودهای منزه را ستایش و تکریم می کنند  ولو آن که جسارت بر زبان و قلم  آوردن مکنونات را نداشته باشند.

دعایی مرحوم حرمت رفقا و دوستان را نه در زمان کاربدستی و خروس خواندن کبکشان که در زمان بیکاری و کنار گود بودن پاس می داشت و دیوار و پناه بود برای شهریارانی که دیگر سکه شان خریداری نداشت. یقینا این رفتار هم هزینه و درشتی برایش از پی داشت و هم بسیاری درها را به رویش بسته و روی ها سنگین می کرد اما برای سالک قائل به حرمت انسان و رفاقت این ها در حکم سرزنش های خارمغیلان است و وقتی کعبه مقصود است در حکم هیچ اند و هیچ...
 
دوم: سید محمود دعایی در میان مردم و کار مهم و پیچیده ی سیاست و روزنامه نگاری زندگی کرد و با وجود به دریا زدن تردامن نشد. محبوبیت و احترام و اشتهارش را با کناره جویی و منزه طلبی و یا جوانمرگی و تبدیل شدن به یک شمایل و خاطره خوب به دست نیاورد که دهه هشتم عمر را نیز به چشم دید و قلم و کنش فرهنگی-رسانه ای را تا دمان آخر هم فرونگذاشت. این قلم نمی خواهد شمایل بی خط و خشی از دعایی رحیل ترسیم کند که هنر در آدم بودن و انسان ماندن است. او با آدمها دیرسالی زیست و آموخت که بر اصول بماند و به تشخیص معیار آدمیزادی بزید، چنین زیستن دیرسالی انواعی از ابتلا و امکان را برای کدورت و لغزش و لرزش فراهم می آورد اما میانداری و مردمداری در عین در میانه ی کارزار بودن دعایی را این گونه با دعای خیر بدرقه نمود.
 
سوم: بخشی از نام نیک و رمز ماندگاری دعایی در آن چیزیست که می توانست باشد و نشد.! دقیق و درست خواندید شاید آدم ها با افعال و اعمالشان داوری و دسته بندی می شوند اما نظر به این نکته دقیق و باریک است که گاه با استفاده نکردن از امکان ها و دامن درکشیدنی آگاهانه و از سر انتخاب است که آدم معنا می یابد. گاه نمی توان قهرمان شد اما هنر ضدقهرمان نبودن هم خود کرداریست والا! مرحوم دعایی با توجه به صبغه  و سابقه  می توانست سال ها آن کار دیگر کند و چونان برخی برخواردار شود و بی اعتنا بگذرد..
 
اما انقلابی راستین چنین نکرد و با همان آجر نهاده در روز نخست و مرکب پیکانش راه را تا نهایت پیمود. او روزنامه ی اطلاعات را نجیب و روادار نگاه داشت و نگذاشت عرصه ی تکصدایی و توهین به یک شخص، جریان یا تفکر شود و هرگز اسیر سیلاب های باب طبع روز نگشت. این خود هنر و بصیرت و نیز پرهیز و منشی می خواهد که نزد کمتر کسی یافت می شود و "آنچه یافت می نشود/آنم آرزوست".
 
دعایی درشت نگفت تا در امان بماند و محبوب و مغضوب شود،با تانی و تامل بر وقایع و افراد نظر کرد و آرام رفتنش نه از سر محافظ کاری و صیانت از خویش که برای نرسیدن به تپه ای بود که دیگران برای فتح اش رقابتی شدید داشتند! او نخواست و اگر می خواست می توانست! راز او در همین توانستن اما روی برگرداندن و به تانی مرکب خویش راندن است...
روانش قرین رحمت باد.

 

ارسال به دوستان
ورود کد امنیتی
captcha
پشت پرده لغو دیدار ترامپ و پوتین در بوداپست زیباکلام خطاب به عراقچی: چطور طی سی سالی که روسیه و چین تسلیحات هسته‌ای تولید می‌کردند، هیچ اعتراضی نکردید؟ ماکرون، نامحبوبیترین رئیس جمهور فرانسه در ۷۰ سال گذشته امام جمعه تهران: جبهه شیاطین می خواهد بی حیایی را ترویج کند؛ وظیفه دولت اسلامی فراهم کردن بستر زیست عفیفانه است رابرت مالی: اسرائیل قادر به مقابله با موشک‌های ایران نبود/ ترامپ مصمم است با ایران توافق کند تماس وزیران خارجه مصر و ایران با رافائل گروسی برگزاری رزمایش دریایی مشترک میان چین و عربستان یک مرخصی و صدها اگر....! رؤسای آلمان و استرالیا، 20 اندیشمند از سراسر جهان دعوت کردند تا نظرات آنها را جویا شوند/ یکی شان از ایران بود وزارت کشور: ازدواج با اتباع غیرایرانی قانونی می شود آکسیوس: ترامپ به حماس اطلاع داده است که ظرف ۲۴ ساعت از منطقه‌ تحت کنترل ارتش اسرائیل خارج شود انتخابات تناسبی یعنی چه؟ خشونت علیه روحانیت، نشانه‌ شکاف اجتماعی یا فریاد خاموش؟ تلاش اروپا برای ساخت موشک‌های قابل استفاده مجدد ۴ ساختمان تجاری بزرگ تهران در وضعیت قرمز ایمنی