محمدباقر محسنی ساروی
جمهوری اسلامی افغانستان دارای یک قانون اساسی است که در سال 2003 به تصویب رسید. از نظر سنتی هم جرگههای محلی و ملی مشورتی دارد که در فرهنگ افغان، سنتی پذیرفتهشده است.
افزون بر آن به پشتوانه حدود دو دهه دموکراسی نوپا و تعدد قومی و مذهبی که داشت، صاحب یک جامعه مدنی شد و فعالان مدنی شجاع و خشونت پرهیزی بسیاری دارد که از ارزش و اهمیت این دستاوردها، به خوبی آگاه اند و بر تعارض ذاتی "امارت اسلامی" با چنین نهادهایی وقوف دارند و از این ظرفیت باید در چنین شرایطی استفاده شود.
سؤال این است که اگر دولت اشرف غنی در حمایت لجستیکی از نیروهای مقاومت مردمی کوتاهی کرد واگر طالبان در سایه فرار نیروهای اردوی ملی از جنگ با دشمن، ولایت ها را نه تصاحب که یکی پس از دیگری "دانلود" میکرد، چرا فعالان مدنی در سکوت نظاره گر بودند و اقدامی نکردند؟ چرا امروز درخصوص پرچم کشور، کمپین راه نمیاندازند و به راحتی میپذیرند پرچم یک گروه سیاسی، جای "بیرق ملی" را بگیرد؟
نقص های دولت اشرف غنی بر سر جای خود محفوظ، اما نمیتوان از "طالب" نمیتوان تضمینی بر شکلگیری یک دولت در قد و قواره جهان امروز و توقعات جامعه مدنی افغانستان گرفت و دلیل ترک کشور توسط بسیاری از فعالان مدنی نیز وجود همین بیاعتمادی عمیق است.
در این سه روز که از حضور طالبان در کابل می گذرد و در نشست خبری سخنگوی طالبان و بیانیههای این گروه وعدههای پیدرپی صلح و عفو عمومی صادرشد اما فعالان مدنی و افرادی که اخبار لحظه به لحظه همه ولایات و نه تنها کابل پایتخت افغانستان را دنبال میکنند از فقدان یکپارچگی در رهبری امارت اسلامی آگاه اند و از اقدامات خودسرانه که توسط برخی فرماندهان محلی طالبان صورت میگیرد اطلاع دارند ضمن اینکه یک جنبش ایدئولوژیکی با گرایش فناتیک و تندرو هرگز تغییر نمیکند و دست از آرمانهای خود برنمیدارد و اگر این روزها، مدام وعده صلح و ثبات میدهد، مشاوره از متحدان باتجربه خارجی و قطعاً موقتی است و بهزودی شاهد خواهیم بود طالبان، اقدامات سابق را در فاز پوشیده و با مخفیکاری ادامه خواهد داد.
به مردم افغان از هر قوم و هر مذهبی می توان حق داد از دولت مرکزی به خاطر ناامنی، دزدی و فساد ناخشنود باشند اما نباید به دامان آرامش و صلح گورستانی پناه ببرند به ویژه اینکه مدعی این صلح و ثبات، خود بزرگترین عامل ناامنی، بیثباتی و دلیل اصلی مداخله خارجی اباشد و فعالان مدنی افغانستان بهتر از ما این مسائل را میدانند.
تا این لحظه جامعه مدنی افغانستان نیز در برابر شتاب حوادث، از زمان عقب مانده و قطعاً فردا خود را شماتت خواهد کرد چون با سلطه طالبان بر تمام کشور، اولین درختی که می خشکاند همین جامعه مدنی است.
امروز طالبان به رضایت جهانی نیاز دارد و دست به عصا راه میرود اما به زودی این غبار فرو می نشیند و طالبان نیز ماهیت حقیقی خود را به جهان نشان میدهد و بدیهی است آن روز فعالان مدنی نیز قلع و قمع میشوند و اجازه و امکان هرنوع فعالیت اعتراضی از آنان گرفته میشود و اگر امروز که هنوز خروسخوان طالبانیسم در افغانستان است از خواب، خوش باوری یا هراس بیرون نیایند فردا با دشواری های جدی تری رو به رو خواهند بود.