۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۴
به روز شده در: ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۵:۰۳
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۷۴۰۰۱
تاریخ انتشار: ۱۷:۱۶ - ۱۱-۰۳-۱۳۸۸
کد ۷۴۰۰۱
انتشار: ۱۷:۱۶ - ۱۱-۰۳-۱۳۸۸

روايتي از مراودات حضرت امام با عروسش

با سماجت بسيار از ايشان خواستم كه سررشته كلام و سرودن پيام را رها نكنند. اعتراف مي‌كنم كه لطف بيكران آن عزيز چنان بود كه جرات اصرارم مي‌داد و هر دم بر خواهشهاي من مي‌افزود، تا آن جا كه در خواست سرودن غزل كردم و ايشان عتابم كردند كه :« مگر من شاعرم .»
فارس: خانم فاطمه طباطبايي عروس حضرت امام (همسر حاج سيد احمد خميني) زماني كه به اقتضاي رشته تحصيلي، يكي از متون فلسفي را مي‌خواندم، بعضي عبارات دشوار و مبهم كتاب را در مواقع مناسب به حضرت امام در ميان مي‌گذاشتم. اين پرسش و پاسخ به جلسه درس بيست دقيقه‌اي تبديل شد. تا يك روز صبح، كه براي شروع درس خدمت ايشان رسيدم. دريافتم كه ايشان با يك رباعي به طنز هشدارم داده‌اند:

فاطي كه فنون فلسفه مي‌خواند/ از فلسفه فاء و لام و سين مي‌داند
اميد من آن است كه با نور خدا/ خود را ز حجاب فلسفه برهاند

پس از دريافت اين رباعي، اصرار مجدانه من آغاز شد و درخواست ابيات ديگري كردم. و چند روز بعد:

فاطي! به سوي دوست سفر بايد كرد / از خويشتن خويش گذر بايد كرد
هر معرفتي كه بوي هستي تو داد/ ديوي است به ره، از آن حذر بايد كرد

تقاضاي مدام من كم كمك موثر مي‌نمود. چرا كه چندي بعد چنين سرودند:

فاطي! تو و حق معرفت يعني چه؟!/ دريافت ذات بي‌صفت يعني چه؟!
ناخوانده‌ الف، به يا نخواهي ره يافت/ ناكرده سلوك موهبت يعني چه؟!

اين پندآموزي و روشنگري امام را كه در قالب رباعي و در نهايت ايجاز آمده بود به جان نيوشيدم و آويزه گوش كردم و سرمست از حلاوت آن شدم، ناگاه دريافتم كه نظير چنين پيامهايي در باب معرفت، دريغ است ناگفته ماند و نهفته گردد، لذا با سماجت بسيار از ايشان خواستم كه سررشته كلام و سرودن پيام را رها نكنند. اعتراف مي‌كنم كه لطف بيكران آن عزيز چنان بود كه جرات اصرارم مي‌داد و هر دم بر خواهشهاي من مي‌افزود، تا آن جا كه در خواست سرودن غزل كردم و ايشان عتابم كردند كه :« مگر من شاعرم .»

ولي من همچنان به مراد خود اصرار مي‌ورزيدم و پس از چند روز چنين شنيدم:

تا دوست بود، تو را گزندي نبود / تا اوست، غبار چون و چندي نبود
بگذار هر آنچه هست و او را بگزين/ نيكوتر از اين دو حرف، پندي نبود

***

عاشق نشدي اگر كه نامي داري / ديوانه نه‌‌اي اگر پيامي داري
مستي نچشيده‌اي اگر هوش تو راست / ما را بنواز ،‌تا كه جامي داري
ارسال به دوستان