
ایران در هفتههای اخیر بیش از گذشته مرکز رایزنیهای دیپلماتیک قرار دارد. بعد از خروج ترامپ از برجام و تنشهای فزاینده میان دو کشور که نگرانی جدی برای تنش نظامی هم ایجاد کرد، کشورهای متعددی فعال شدند تا برای منافع منطقه و جهان، اجازه افزایش سطح تنشها میان دو کشور را ندهند.
روزنامه شرق در یادداشتی به قلم جاوید قرباناوغلی، دیپلمات ارشد، نوشته است: بااینحال اگر از این فرصتها با تکیه بر ظرافتهای دیپلماتیک و تکنیکهای مذاکره بهدرستی بهره گرفته نشود، اقدامی ضد منافع ملی و حتی اقتدار منطقهای ایران انجام شده است.
مقامات دیپلماسی ایران باید بدانند میان ادبیات عالیترین مقام دیپلماسی با مسئولان بخشهای دیگر کشور باید تفاوت روشن وجود داشته باشد.
اگر بنا باشد همگی با یک ادبیات سخن بگویند، چه نیازی به دستگاه دیپلماسی در یک کشور وجود دارد؟ معمولاً در جلسات مذاکرات پشت درهای بسته، طرفین دیدگاههای خود را با صراحت به یکدیگر انتقال میدهند، ولی در نشست خبری، تلاش میکنند جلسه را دارای بالاترین سطح تفاهمات نشان دهند.
نباید برای برخی موضوعات داخلی، این نوع قواعد را نادیده گرفت. هنر دیپلماسی این است که در شرایط دشوار، راهگشا باشد و مرزبندی لازم با وظایف دستگاهها از جمله دستگاههای نظامی را ایجاد کند.
سیاسیون با توجه به آموزشها و تجربیات چهار دهه پس از انقلاب میدانند زبان دنیاپسند به یک شکل از منافع کشور صیانت میکند و فعالیتهای میدانی و آمادگی بالای نیروهای مسلح نیز به یک شکل.
درعینحال هر شنوندهای باید تفاوت محسوس بین سخنان فرمانده نظامی و فرمانده دیپلماسی کشور را بهوضوح متوجه شود. نظامیان کار خود را با قدرت سخت و دیپلماتها با تکیه بر منطق مذاکره و قدرت نرم به پیش میبرند تا برآیند آنها، منافع ملی را تحقق ببخشد.
گفتگو حتی با فرعون با «قول لین»، تجربهای است که خداوند از پیامبر خود خواسته است. نشست خبری روز گذشته وزرای خارجه ایران و آلمان، به نظر نگارنده همراه با این ظرافتها از سوی طرف ایرانی نبود.
میدانیم اروپا در موقعیت ویژهای قرار دارد. بر کارشناسان اقتصادی و سیاست خارجی واضح و مبرهن است که قاره سبز امکان نادیدهگرفتن پیوندهای خود با ایالات متحده را ندارد، بااینحال به دلیل منافع، امنیت و اعتباری که برای توافقنامه برجام با ایران دارد، همچنان به اشکال مختلف درصدد اثبات پایبندی به تعهدات است.
خوشبختانه تصمیم مدبرانه نظام برای ماندن در برجام، ایران را پشت سنگری محکم قرار داده و حقانیت تعهد ایران ۱۴ بار توسط آژانس انرژی اتمی و کشورهای مؤثر دنیا، تأیید شده و در مقابل، آمریکای ترامپ در مظان اتهام است.
ممکن است تیتر برخی روزنامههای وابسته به جریان خاص، بخواهد آدرس غلط داده و سوال کند چه فرقی میکند ایران در برجام باشد و از منافع اقتصادی آن بهرهمند نباشد؟ همانها میدانند اگر ترامپ رئیسجمهور آمریکا نبود، معادله به شکل دیگری پیش میرفت و دو سال ابتدای برجام نشان داد چه فرصتهای سرمایهگذاری و ثبات اقتصادیای برای ایران ایجاد شده بود.
بههرحال این یک اشتباه مهلک است که تصور شود با تندیکردن و نادیدهگرفتن ظرایف دیپلماتیک و ادبیات مذاکره، میتوان اروپا را وادار به ایستادن مقابل ایالات متحده کرد بلکه برعکس باعث آن خواهد شد که اتحادیه اروپا به سمت آمریکا هل داده شود.
اقتصاد چند صد میلیارددلاری درهمتنیده اروپا و آمریکا و استیلای شرکتهای خصوصی که در جایگاه غولهای اقتصادی، حاضر به آسیب رساندن به منافع خود نیستند، واقعیت دنیای موجود است و حفظ برجام، به تلاش برای بازگردان آمریکا به آن و پذیرفتن مسئولیت توافق دولت ایالات متحده با ایران، نیازمند است.
نباید اسیر ادبیات غیردیپلماتیک برخی محافل شد. وزیر خارجه آلمان و نخستوزیر ژاپن باید با منطق روشن ایران و ابراز علاقهمندی مسئولان برای مذاکره در چارچوب برجام با هر کشوری، ایران را ترک کنند.
اروپا به دلیل پایبندی به برجام و قراردادی که ابعاد بینالمللی بزرگ داشته، سعی میکند از شکست نهایی آن جلوگیری کند و آلمانیها هم بهعنوان رئیس سازوکار اینستکس در این چارچوب از ایران حمایت میکنند.
موضوع موشکی و اقدامات منطقهای ایران موضوع بعد از برجام نیست. نباید فریب این سخنان برخی رسانههای تندرو را خورد؛ اروپا از گذشته به دلیل لابی صهیونیستها، نگران فعالیتهای منطقهای ایران بوده است و اتفاقاً همواره گفته و نوشتهام ایران در این حوزه در هر مذاکرهای، دست پر را خواهد داشت؛ چراکه قراردادهای چندصد میلیاردی فروش سلاح توسط غربیها به کشورهای منطقه و تجربه جنگ تحمیلی هشتساله، راهی جز تقویت بنیه دفاعی ایران باقی نمیگذارد.
مذاکره هرگز به معنای قبول نظرات طرفهای مقابل نیست بلکه دو سو دارد و ایران میتواند به تمام دغدغههای طرفهای دیگر، پاسخ مستدل بدهد به شرط آنکه اعتمادبهنفس به دستگاه دیپلماسی برگردانده شود.
چرا نخستوزیر ژاپن بعد از ۴۰ سال قرار است به ایران بیاید؟ چرا وزرای خارجه اروپایی و حتی مقامات اول این کشورها در شش سال گذشته به ایران آمدهاند؟ چون ایران در چارچوب مذاکرات هستهای و با منطق خود توانست تصویر دولت احمدینژاد را پاک کند و تهدیدات قطعنامههای شورای امنیت و اجماع ایجادشده علیه کشور را بشکند.
ژاپن میخواهد برای حضور در صحنه بینالمللی گام بردارد و به دلیل نیاز به انرژی و امنیت ایران، بهدنبال همکاری و تعامل است. ایجاد موازنه با استفاده از ظرفیت این قدرت بزرگ شرق آسیا و جهان ایجاب میکند مانند رویه مذاکراتی عجیب با هایکو ماس وزیر خارجه آلمان، با آبه برخورد نشود.
ایران حتماً در مقابل منطق زور مقاومت میکند، اما این بهمعنای بستن درهای مذاکره یا سخن گفتن با ادبیات غیرتخصصی دیپلماسی نیست. هنر مدیریت جمع میان این دو است و باید با منطق قدرتمند مذاکره و آداب ایرانی میزبانی، قدر فرصت حضور کشورهای مهم در ایران را دانست.
بخش عمدهای از روابط امروز ایران، مدیون منطق مذاکراتی ایران و توافق برجام است، اما متأسفانه دولت در دفاع از بزرگترین دستاورد دیپلماسی کشور دچار تردید شده و جریانی توانسته با زیرسؤالبردن دستاوردهای آن، دولت را به لاک دفاعی ببرد.
آقای روحانی و ظریف باید از موضع طلبکارانه نسبت به برخی فرصتسوزیها در استفاده از مواهب بزرگترین دستاورد دیپلماسی، ابراز گلایه کرده تأکید کند منافع ملی نباید خرج مصرف داخلی مواضع برخی جریانها شود.
امروز در منطقه و جهان، همه از ابتکارعمل ایران در بعد استفاده از ظرفیتهای محاکم حقوقی بینالمللی و دیپلماسی هستهای، تجلیل میکنند و همین منطق جهانی و البته اقتدار دفاعی است که موقعیت ایران را به شکلی درآورده که کشورهای مهم دنیا مسئولان خود را برای مذاکره به تهران بفرستند. نباید با تضعیف بعد دیپلماسی ایران، این ظرفیت را هدر داد.
باید سفت حرف زد
الان همه فکر می کنند دیپلماسی ما خنده و غش و ضعفه
یا فوقش پرتاب خودکار