بیرانوند: به هواداران تراکتورسازی کنایه نمی‌زنم

دروازه‌بان تیم فوتبال پرسپولیس از هم تیمی خود عذرخواهی کرد.

به گزارش ایسنا، علیرضا بیرانوند، دروازه‌بان تیم فوتبال پرسپولیس بعد از تساوی تیمش برابر تراکتورسازی، گفت: از هتل که به ورزشگاه آمدیم یاد جام‌جهانی روسیه افتادم. امنیت خیلی خوبی برقرار بود و اذیت نشدیم. به هواداران تبریز هم تبریک می‌گویم. امروز، روز و بازی خوبی بود. می‌توانستیم ببریم و خیال خودمان و هواداران‌مان را راحت کنیم اما می‌دانستیم تراکتورسازی در تبریز سپاهان، استقلال و پدیده را برده بود. شرایط خیلی برای ما سخت بود. زود گل زدیم اما حیف شد که بازی مساوی تمام شد.

او در پاسخ به این پرسش که دلیل اینکه هواداران علیه او شعار دادند چه بود بیان کرد: من چیزی نشنیدم. در ادامه خبرنگاری از او پرسید اینکه از هواداران تراکتورسازی تشکر می‌کنید به نوعی کنایه زدن نیست؟ او هم پاسخ داد: نه باور کنید جدی می‌گویم. خبرنگار دوباره گفت اما شیشه اتوبوس پرسپولیس شکسته شد. بیرانوند جواب داد: چیزی از دست‌شان در رفته بود. مردم تبریز خیلی خوب رفتار کردند. آن‌ها تیم‌شان را تشویق می‌کردند. در بعضی صحنه‌ها که ما بازی را کمی دیر شروع می‌کردم کمی عصبی می‌شدند که ما هم درک‌شان می‌کنیم. به آن‌ها تبریک می‌گویم.

بیرانوند در مورد درگیری‌اش با عالیشاه هم توضیح داد: هواداران در آن صحنه فکر کردند که من دارم وقت را تلف می‌کنم. در آن صحنه امید عالیشاه می‌خواست که من بازی را برای او شروع کنم ولی من باید تصمیم بگیرم که بازی را کی شروع کنم. آن‌جا برانکو هم ناراحت شد و من هم از این ناراحت شدم که آقای برانکو فکر می‌کرد من باید بازی را زود شروع می‌کردم. من باید تصمیم بگیرم که چه زمانی بازی را نگه دارم و چه زمانی بازی را شروع کنم. یک ذره از عالیشاه عصبانی شدم اما از او معذرت می‌خواهم. به خاطر همین داور فکر کرد که من می‌خواهم وقت را تلف کنم و به من کارت داد.

او ادامه داد: تیم ما نشان داده است که چه دفاع خوبی دارد. در بعضی از صحنه‌ها مثل پرتاب‌های اوت حریف تمرکزمان را از دست دادیم. مساوی این بازی فرقی با برد نداشت. چون در صورت برد یا مساوی در این بازی باز هم باید ماشین‌سازی را ببریم. چون می‌دانیم سپاهان بازی سختی با پدیده در مشهد دارد. امیدوارم جشن قهرمانی را در تهران و بعد از بازی با ماشین‌سازی بگیریم.

سقوط شیاطین سرخ در قلعه ویلاپارک؛ استون‌ویلا مچ منچستریونایتد را خواباند

تماشاخانه

یلدا و قصه‌ی یکی شدن ما..! (فیلم)

آن روزها کنار هم بودن، خودش یک آیین بود / در ارتباط رودررو، چشم‌ها راست و دروغ را لو می‌دهند؛ چیزی که ابزارها از ما پنهان می‌کنند / ما قرار بود از ابزارها استفاده کنیم، اما حالا خودمان را در اختیارشان قراردادیم (فیلم)

فیلم های دیگر