عصر ایران؛ جعفر محمدی* - با فروکش کردن بحث بازنشستگان، بحث قدیمی سپردن پست ها به افراد بار دیگر مطرح می شود. این نگرانی مطرح است که به جای بازنشستگان، نه شایستگان که وابستگان بر سر قدرت بنشینند.
در سال های اخیر، بحث پست دهی به افراد، چهار مفهوم عمده را به خود دیده است: انقلابی بودن، متعهد بودن، شایسته سالاری، جوانگرایی.
انقلابی بودن در سال های نخست پیروزی انقلاب مطرح شد. طبیعی بود که نیروهای انقلاب، اعتمادی به بقایای رژیم سرنگون شده نداشته باشند و خودی های کم تجربه یا حتی بی تجربه انقلابی را بر کادر حکومت سابق ترجیح دهند. از همین رو، پست ها و سمت ها بین انقلابیون پیروز تقسیم شد.
در سال های بعد، تعبیر "تعهد" جای انقلابی بودن را گرفت و پست ها به کسانی داده می شد که اصطلاحاً متعهد بودند. متعهدها یا همان انقلابیون بودند یا نیروهای جوان تری که هر چند در جریان انقلاب حضور نداشتند اما به آرمان های نظام وفادار بودند هر چند که ممکن بود کارآمدی لازم را هم نداشته باشند.
در دوران اصلاحات، تعبیر "شایسته سالاری" باب شد و همه از لزوم به کار گیری شایستگان می گفتند و می نوشتند اما هیچگاه شایستگی تعریف نشد.
اکنون نیز "جوانگرایی" مد روز شده است و حتی کار به جایی رسیده که برخی مقامات برای عقب نماندن از قافله، یکی دو جوان را در پست های مدیریتی به کار می گیرند تا مثلاً جوانگرایی کرده باشند.
واقعیت این است که سه مورد از تعابیر چهارگانه مذکور (انقلابی بودن، متعهد بودن، شایسته بودن) مفاهیمی کلی و تعریف نشده اند و هر کسی می تواند به فراخور منافع خود، هر تعریفی از این واژه ها داشته باشد. "جوانگرایی" هم صرفاً یک مفهوم کمّی است و الزاماً بدین معنا نیست که هر کس جوان تر است کارآمدتر است (هر چند که به باور من، عمدتاً چنین است).
بنابر این باید سراغ فرمولی رفت که واگذاری پست ها به افراد را نظام مند و از تیررس سلائق افراد خارج کند.
در ارتش، برای تصدی فرماندهی گروهان، پاسگاه یا یک پادگان، باید مراتبی طی شود. فرمانده کل ارتش نمی تواند یکی از بستگانش را امروز استخدام کند و ماه بعد به سمت فرماندهی پادگانی حتی دور افتاده بگمارد. علت این است که برای هر پستی، درجه و سوابقی تعریف شده است. کسب درجه و طی مدارج نیز کاملاً نظام مند است و نمی توان ستوان یکمی را در عرض 6 ماه به سرهنگ تمامی رساند. او باید خدمت کند و هر چهار سال یک درجه بگیرد و 16 سال بعد سرهنگ شود. تازه بعد از سرهنگ شدن است که می تواند در پست هایی که برای سرهنگ ها مشخص شده است، جای بگیرد. این سیستم را می توان "نظام پلکانی" نامید.
اما در سیستم های اداری امروز ایران، می توان فردی را فقط به واسطه وابستگی ها و منافع، در طرفه العینی به بالاترین پست ها گمارد و مثلاً مدیرعاملی یکی از بزرگ ترین کارخانه های خودروسازی را به او داد. من این سیستم را "نظام آسانسوری" می نامم که در آن، فردی می تواند بدون پیمودن طبقات لازم،با یک دکمه (امضا) از زیر زمین به بالاترین طبقات برود.چه باید کرد؟
گام اول این است که پست های سیاسی را از سایر سمت ها (گارگزاری- کارشناسی - خدمت) جدا کنیم. برای تصدی پست های سیاسی، باید سراغ صندوق رأی رفت و افراد را به طور مستقیم یا غیرمستقیم برای این جایگاه ها برگزید. لازمه "به گزینی" افراد در این پست ها نیز وجود یک نظام حزبی قدرتمند است به گونه ای که افراد در داخل حزب، مراتب کاری و سیاسی را طی می کنند، می آموزند، کسب تجربه می کنند و آرام آرام برای کنشگری سیاسی در کسوت مقام سیاسی آماده می شوند.
در واقع، سیستم پلکانی برای تصدی سمت های سیاسی در داخل احزاب اجرا می شود و حزب ها برای حفظ اعتبار خود نیز که شده، افراد صفر کیلومتر را برای پست های سیاسی معرفی نمی کنند.
اما در سمت های غیر سیاسی، باید از الگوی ارتش که در بسیاری از کشورها نیز -مانند ژاپن- شبیه سازی شده است، استفاده کرد. بدین شکل که برای هر پست، "پیش نیازهای مشخص و قابل اندازه گیری" تعریف شود که شامل سن، مدرک تحصیلی و پست هایی که باید قبل از آن پیموده باشد (با تعیین مدت زمان لازم برای توقف در هر پست) خواهد بود.
مثلاً برای این که فردی رئیس اداره آموزش و پرورش یک شهرستان کوچک شود شاید الزام شود که او بین 35 تا 60 سال سن داشته باشد، مدرک تحصیلی اش مدیریت آموزشی یا یکی از مدارک دانشگاه فرهنگیان باشد، 5 سال مقیم آن شهر باشد، دستکم 20 سال سابقه استخدامی در آموزش و پرورش داشته باشد، در کارنامه کاری اش معلمی ، معاونت مدرسه، مدیریت مدرسه، کارشناس اداره، معاونت اداره و ... داشته باشد و مشخص شود که در هر کدام از این پست ها چقدر باید سابقه خدمت داشته باشد و ... (البته این شرط ها مثال های فرضی اند و باید برای هر پست، به دقت کارشناسی شود).
در چنین وضعیتی، نمی توان هر کسی را به ریاست حتی یک اداره کوچک گمارد و مقام پست دهنده، ناگزیر است از بین افراد محدودی که این شرایط را دارند انتصاب کند و الا انتصابش غیر قانونی است و هم نصب و هم پذیرش چنین نصبی، جرم یا تخلف خواهد بود. (سیستم پلکانی مرا یاد تعبیر هنرمندان نامدار سینما و تئاتر می اندازد که در تبیین علت موفقیت شان می گویند که "بسیار خاک صحنه خورده اند" و اندک اندک و در طول سالیان دراز از پایین ترین مراتب به بالاترین مدارج رسیده اند.)
سودمندی های بزرگی در روش پلکانی وجود دارد:
- دادن پست ها، فارغ از معیارهای شعارگونه و تفسیرپذیر صورت می گیرد و رانتی به نام تقسیم پست ها، از بین می رود.
- افرادی به کار گرفته می شوند که کارنامه، تجربه و تخصص لازم را دارند و از درون سازمان ها هستند.
- حواشی سیاسی مانند فشار آوردن نمایندگان یک استان بر روی وزیر مبنی بر این که فلانی باید عزل و دیگری به جایش نصب شود، به حداقل می رسد.
- افراد در داخل سیستم اداری، امیدوارتر می شوند و با انگیزه کار می کنند زیرا می دانند با پیمودن رتبه های کاری می توانند به ارتقای شغلی و مدیریتی برسند. حال آن که امروز این گونه نیست و نیروهای باسابقه سازمان ها و ادارات، مدام می بینند که افرادی از بیرون بر آنها تحمیل می شود و این، سم مهلکی برای انگیزه کارکنان است.
- تحولات سیاسی، کمترین آسیب را به بدنه کارشناسی وارد می کند و شیرازه امور جاری بر اثر تحولات سیاسی از هم نمی پاشد.
اگر ایران را دوست داریم، باید طراحی "سیستم پلکانی مدیریت" را مطالبه ای استراتژیک بدانیم و الّا سال ها و دهه ها و قرن ها هم که بگذرد، آسانسورها، افراد نالایق را به طبقات بالای مدیریتی خواهند برد و کارآمدان، حذف می شوند و کنار می ورند و مهاجرت می کنند... و آیا بدون افراد کارآمد می توان به کارآمدی کشور امید بست؟!
*صاحب امتیاز و سردبیر عصر ایران
الان همه انتصابات مدیریتی توی اکثر سازمان ها و ادارات، سیاسی و باندی شده است و با سفارش و فشار نمایندگان و افراد و قدرت های ذی نفوذ دیگر انجام می شود.بدون توجه به پیشکسوتان و افراد با تجربه درون سازمانی. ای کاش نمایندگانی که واقعا دلسوز نظام و مملکت هستند، در این خصوص قانونی را تصویب کنند که به این فجایع بی مدیریتی و بی لیاقتیها پایان بدهد و سازمان ها را مقید به انتصاب افراد کارای درون خودشان بنماید.
اگر بگویم که ضربهای که از این طریق بر پیکره نظام وارد میشود کمتر از ضربه دشمنان خارجی نیست، سخن به گزافه نگفته ام . بد جوری گرفتار بازی های سیاسی و سیاست زده گی در ادارات شده ایم. خدا به داد ما برسد.
الان همه انتصابات در سازمان ها و ادارات، متاسفانه سیاسی و باندی شده و کوچکترین ارزش و اهمیتی به شایستگی ها و توان و شناخت فرد از دستگاه مورد تصدی داده نمی شود. مدیران اکثرا با سفارش و فشار و بده بستان های فلان نماینده و یا دیگر اشخاص ذینفوذ انتخاب و انتصاب می شود و کوجکترین ارزشی به نیرو های بالیاقت و کار بلد درون سازمانی داده نمی شود. این آسیب جدی رو باید مسئولین رده بالای نظام و هر کس که دلش به حال این مملکت می سوزد چاره ای اساسی بیندیشند و با تصویب قانون، ساز و کار انتخاب اصولی مدیران و ارتقاء پلکانی را فراهم سازند.
این آسیب کمتر از ضربه دشمنان خارجی بر پیکره کشور نیست.