
حسن فرطوسی . پژوهشگر حقوق بين الملل و حقوق بشر
١. ساعاتی چند به آغاز دوازدهمین انتخابات ریاست جمهوری و نيز شوراى شهر باقی مانده است. به احتمال زیاد آنان که تصمیم به رأی دادن گرفتهاند، نامزد منتخب خود را مشخص کردهاند و حتی آنانی که مردد هم هستند، برایشان روشن است که اگر بخواهند رأی بدهند نام چه کسی را خواهند نوشت.
با این وجود نكاتى را در رابطه با دعوت به مشارکت و چگونگیِ سازنده بودن انتخابات، درمیان میگذارم.
٢. واقعیت این است که انتخابات، صرفاً به منظور تقويت يک نظام سياسى نيست. بلکه نوعی کُنش براى حفظ شالودهیِ يک كشور و جامعه است. این کُنش در ایرانی كه رو به سال ١٤٠٠ و قرن آینده دارد، اهمیت دوچندانی مییابد.
همهیِ ما مردم ایران – هرکجای دنیا که باشیم - در یک کِشتی با هم روانه هستیم. این که در جهتدادن به چرخشِ سکانِ این كشتى براى سربهسلامت بردن اين سدهیِ خورشيدى و ورود به قرنی نو، میخواهیم مشاركت داشته باشيم يا خير، خود یک انتخاب مهم است.
پارونزدن در این کشتی که در دریایی پرتلاطم روان است، لزوماً بهترین استفاده از حق آزادیِ انتخاب نیست. در دنیایی زندگی میکنیم که "هر حق، درونِ خود نوعی مسئولیتپذیری فعالانه برای استیفایِ بهینه از آن حق را میپروراند".
٣. كُنش و واكنشهاى ما در صحنههایِ اجتماع و سیاست، پس از چندی آیين و سلوكِ سياسى ما را میسازند و نهادينه مىكنند.
اعتماد به صندوق رأی به مثابه تعیینکننده نهایی در سرنوشت کشور، - گرچه نقدهایی را میتوان متوجه آن کرد - اما با تمام کم و کاستیها در تجربه بشری، بهترین است.
نظامهای سیاسی، خواسته یا ناخواسته بر همه شؤون زندگی یک فرد و جامعه، مستقیم یا غیرمستقیم سایه میاندازند. میتوان طرفدار یک نظام بود یا با آن درافتاد، اما از قهرکردن با آن سودی بهدست نمیآید، چرا که در هر حال تأثیر خود را بر زندگی شهروندان خواهد گذاشت.
اگر توقعات و انتظارات شهروندان نسبت به یک نظام سیاسی برآورده نشود، باز هم "بهتر است که صداهایِ ضعیف را صندوق رأی شنید تا این که بهگونهای شود که نعرههای دردمندانه یا خشونتآمیز پردهیِ گوشها را درنوردند و پاره کنند."
٤. انتخابهای ما در زندگى، انتخابِ از ميان ايدهآلها و بایدها نیست. البته که بايد آرمانها را هميشه در نظر داشت و برای دستیابی بدانها دنبال كرد، اما لازم است بر اساس واقعيتها و آن چه که هست، تصميم گرفت و انتخاب كرد. بر همین اساس، ملاک انتخابِ سازنده سیاسی نیز این است که در هر مقطعى، دریافت که از چه کسی بهتر مىتوان خواستههایِ سیاسی - اجتماعیِ خود و جامعه را مطالبه كرد.
و بر اساس این دریافت، همان را انتخاب کنیم. از این نگاه، 'مشارکت در انتخابات امری است که مُنجر به تقویت روند 'عقلانیتِ عملگرایانه' در کشورمان میشود".
٥. مشارکت در انتخابات، آغاز یک راه است. راهی برای دستیابیِ به حقوق در یک جامعه بالنده. بعد از انتخابات باید مسئولانه و همدلانه، مطالبه کرد. چرا که استیفایِ حقوق شهروندى هم آگاهى لازم دارد و هم مطالبهگرى.
با همین نگرش است که هر كدام از ما مى توانيم با اين رويكرد وارد فرايند انتخابات و بعد از آن شديم كه "هم رأی میدهيم و هم مطالبه میکنيم.".
٦. ترس، در فضای پرشکافِ جامعه ما به انگیزانندهای قدرتمند تبدیل شده که کُنشها و واکنشها را جهت میدهد. البته که حضور ترس، به عنوان یک سائق روانی تا حدی طبیعی است اما اگر قرار باشد به عنوان قویترین عامل انتخابهایمان عمل کند، آنوقت انتخابها دستِکم از لذتِ شورانگیز و حیاتبخشِ خود تهی میشوند.
باوجود اين كه موردِ انتخابِ ما چیزی از قبیلِ ایدهآل نباشد و ما همچنان چشم بر یک آرمان ذهنی دوخته و دل در گروِ یک خواسته قلبی داده باشیم، باز هم میتوان پذیرشِ واقعیتهایِ زندگی را تجربه کنیم.
و "با امید به آینده انتخاب کنیم و از این که در وضعیتِ موجود، به انتخابی بهتر دست یازیدهایم بر خود باليده و لذّت ببریم و شادکام باشیم."
٧. از یاد نبریم که با ترس یا نفرت میتوان انتخاب کرد، اما با این انگیزانندههایِ هراسناک نمیتوان نتیجههای ماندگار بنیان ساخت. با آرامش و شادی و سپاس از انتخابهایِمان است که میتوانیم انرژیِ ساختنِ امروز و فردایِمان را فراهم آوریم.
بیاییم در انتخابات که شرکت میکنیم، "از روی امید به مشارکت در آیندهسازیِ کشورمان و عشق به مردممان رأی دهیم تا شادی و امید نصیبمان شود.". اینگونه انتخابکردن، گرچه در جامعه ما آشنا و آسان نیست، اما با تمرین، دستیابی بدان هم ممکن است و هم ارزشمند.
با این نوع حضور تکتکِ ما شهروندانِ جامعه ایران در فردایِ انتخابات میتوانیم اخلاق پیروزی یا شکست، و یا حتی رواداری نسبت به کسانی که در انتخابات شرکت نکردهاند را زندگی کنیم. "بیاییم با ذوق و شوق رأی دهیم و با تجربه شادی، برای ساختن امروز و فردایی بهتر و روشنتر گام برداريم.".