آیا ما مجازیم که صادرات را طبقه بندی کنیم؟ آیا در منطق بازار میتوانیم بگوییم صادرات به فلان کشور با صادرات با بهمان کشور متفاوت است؟
به نظرم پاسخ به هر دو سوال منفی است. آنچه که در صادرات مورد تاکید است نگاه به مزیتهای صادراتی است. در مورد صنعت خودرو مزیت صادراتی ما در منطقه است. در منطقهای که ایران هم در آن واقع شده است 575 میلیون جمعیت زندگی میکنند, در حال حاضر در همین منطقه حدود 4 میلیون و 400 هزار دستگاه تقاضا برای خودرو وجود دارد. که از این میزان 2 میلیون و 700 هزار دستگاه خودرو تولید میشود و 1 میلیون و 700 هزار دستگاه خودرو هم وارد میشود.
بررسیهای نشان میدهند که تا سال 2025 تقاضای خودروی در این منطقه به مرز 6 میلیون و 700 هزار دستگاه خواهد رسید.
کسانی که قاعده تحلیل خود را بر اساس عدد و رقم قرار میدهند متوجه میشوند که ایران در کانون بازار بزرگی از تقاضای خودرو قرار گرفته است و همین تقاضا مسیر استراتژیک صاردات خودروی ایران را معین خواهد کرد.

اگر صادرات را یک پدیده اقتصادی بدانیم باید اجازه دهیم که احکام اقتصادی در مورد آن حکومت کند. در صنعت خودروسازی هم باید ابتدا مزیتهای صادراتی تشخیص داده شود و در این مزیتهای صادراتی اگر خودروسازان ما بتوانند به افغانستان یا به عراق و سوریه صادرات انجام دهند باید به آنها افتخار کنیم صادرات این نیست که ما فکر کنیم زمانی در این عرصه موفق هستیم که فقط به کشورهایی نظیر به ژاپن یا به آلمان صادر کنیم.
باید بدانیم که صادرات در امتداد اقتصاد مقاومتی معنا پیدا میکند باید متوجه باشیم که وقتی دم از صادرات میزنیم ابتدا باید با دو چیز آشنا باشیم یکی مزیتهای درونی صادراتی و دیگری کشورهای هدف صادرات. اگر این دو رکن در عرصه صادرات به خوبی تحلیل و ارزیابی نشده باشند هر سخنی در خصوص صادرات, سخن ناصوابی از کار در خواهد آمد. پس بدانیم که شعار صادرات قبل از اینکه یک ژست سیاسی باشد یک منطق اقتصادی دارد و آن این که صادرات, صادرات است.
سیاوش مهرآیین - کارشناس خودرو