عصر ایران - در روزهای آینده ، مراسم تشییع پیکرهای شهدای آتش نشان و تعداد دیگری از افرادی که در فاجعه پلاسکو جان خود را از دست داده اند، برگزار می شود.
این در حالی است پیکرهای دیگری ، هنوز در زیر آوارهای آتشین پلاسکو مانده است و معلوم نیست با حرارتی که در زیر هزاران تن آهن و سیمان وجود دارد، آیا بقیه اجساد قابل کشف خواهند بود یا خیر؟
در شرایطی که چنین وضعیت اسفناکی در پلاسکو حاکم است و غمش، نه تهران که تمام ایران را فرا گرفته است، عده ای در صدد سیاسی کردن مراسم تشییع پنجشنبه هستند.
این که مردم بتوانند حرف شان را بگویند و مطالبات شان را بیان نمایند، سخنی است درست ؛ این که متأسفانه، هنوز چنین فضایی به طور ساختارمند و نهادینه شده در کشور ایجاد نشده است نیز سخنی است که در درستی اش تردیدی وجود ندارد و اتفاقاً همین امر باعث شده است تا کسانی که صدایی نهفته در گلو دارند، از هر فرصتی برای بیان دیدگاه های خود استفاده کنند؛ نمونه بارز و اخیرش نیز مراسم تشییع پیکر آیت الله هاشمی رفسنجانی بود که گروه های مختلف مردم، با شعارهای مختلفی که سر می دادند، کوشیدند صدای مطالبات خود را به گوش مسؤولان برسانند.
اما در کنار همه این واقعیت ها ، چیزی وجود دارد به نام "اخلاق" و مقوله ای به نام "حفظ حرمت ها".
اگر در مراسم تشییع مرحوم آیت الله هاشمی، شعارهای سیاسی سر داده شد، علتش این بود که اساساً آن مرحوم، شخصیتی سیاسی بود و سیاست چنان در تار و پور زندگی اش تنیده شده بود که حتی وداع با او نیز بدون رویکردهای سیاسی میسر نبود.
اما آتش نشان ها و شهروندانی که در فاجعه پلاسکو جان دادند، افرادی غیرسیاسی بودند و خانواده های داغدار آنها ، به عنوان شهروندانی عادی، انتظار دارند مراسم تشییع جگرگوشه هایشان، برای "بزرگداشت درگذشتگان و سرسلامتی دادن به بازماندگان غرق در عزا" باشد نه این که ببینند جنازه های متلاشی شده و سوخته عزیزانشان، فقط بهانه ای برای تصفیه حساب های سیاسی شده است و زیر تابوت آنها، نه موجی از همدردی و تسلیت گویی که دریایی از بازی های سیاسی و رسانه ای روان است.

اخلاق و انسانیت حکم می کند که مراسم تشییع پیکرهای آتش نشان ها را ، واقعاً به خود شهدای آتش نشان ، دیگر قربانیان و بازماندگان دلسوخته آنها اختصاص دهیم و با جناحی و سیاسی کردن این آیین سنتی و انسانی، نمک بر زخمشان نپاشیم.
برای خونخواهی قربانیان پلاسکو ، تعیین مقصران و مجازات آنها فرصت هست و حتماً هم باید این اتفاقات بیفتد ولی همان اخلاقی که در روزهای اخیر ما را به همدردی با آتش نشان ها کشاند ، همان اخلاقی که هزاران شمع در ایستگاه های آتش نشانی روشن کرد، همان اخلاقی که ما را به سمت کمک به آسیب دیدگان پلاسکو سوق داد... همان اخلاق هم حکم می کند که مراسم تشییع قربانیان پلاسکو را تمام و کمال به تکریم و تعظیم شهدای آتش نشان و عرض ادب و احترام و تعزیت به خانواده های آنها اختصاص دهیم و بازی های سیاسی و رسانه ای خود را در جای دیگری دنبال کنیم.
در روز تشییع برای ادای دین به شهدای آتش نشان ، بدرقه آنها و سرسلامتی دادن به
خانواده هایشان می رویم و دیدگاه ها، انتقادها و اعترض هایمان را نگه می
داریم برای زمانی بهتر و مؤثرتر ، مانند انتخابات.
اگر تا دیروز، "سلفی گرفتن های مزاحم" در میان فاجعه و امداد پلاسکو را نکوهش می کردیم، بدانیم که تبدیل مراسم تشییع درگذشتگانی که شهروندانی عادی و غیر سیاسی هستند به میتینگ جناحی، خود نوعی سلفی گرفتن سیاسی است.
همه انسان های غیر سیاسی - مخصوصاً آتش نشان هایی که برای نجات جان انسان ها، هیچگاه از آنها نپرسیدند چه دین و مذهب و گرایش سیاسی دارند- حق دارند مراسم تشییع جنازه شان ، "مختص خودشان" باشد.
اخلاق مدار باشیم و این آخرین حق شان قبل از رفتن به خانه آخرت را از آنها دریغ نکنیم، آن هم درست جلوی چشمان گریان خانواده های سیاه پوش شان.
بعد از تحریر:دور از جان! هیچکدام از ما دوست نداریم، مراسم تشییع عزیزان مان، پر از حاشیه و بهره برداری های سیاسی این و آن باشد.
خودمان را جای خانواده های صاحب عزا بگذاریم.
به نام ناظم منظم انتظام جهان همه چیز در تقدیر و تدبیر اوست پس همگی به رحمت و مهربانی او محتاجیم . پس بحق شرافت او که صنعت دست خداوندیم سیر الی الله خوبیها در این شرایط سخت که برای هر کدام ماهها امتحانی در این آموزنی قرار داریم امتحان خوبی که به هر نحو که می توانیم ارایه و انجام بدهیم . انشاء الله نمره همگی 20 باشد .
خداوند به تمامی خانواده های صاحب عزا صبر و سلامتی و نگهدار روزهای سخت و طاقت فرسا عنایت ویژه بدهد انشاء الله
لب مطلب همون سطر آخره که نوشته (خودمون رو جای خانواده های عزادار بذاریم)
من هنوز اخلاق دارم
حالا وقتش است که مردم داغ دارند و غمها تازه است از خجالت شورای شهر و شهرداری در بیایند.
ایکاش عصر ایران بتواند این پیام رو برای همه ایران پیامک کند تا همگان متوجه شوند
دوست دارم عصر ایران برای یه بار م که شده این مطلب رو چاپ کنید .سال 82 در انفجار قطار نیشابور بیش از 300نفرکشته شدند و بیش از 400نفرزخمی و مجروح شدند ودربین عزیزانی که در حین خاموش کردن قطار جان خود را از دست دادند جمعی ار پرسنل زحمت کش راه آهن وجمعی از آتش نشانان و نیروی انتظامی و فرماندار نیشابور در حین خدمت بر اساس تخصص خود که در حال انجام وظیفه بودند به دیدار حق شتافتند . بعد از 13سال که از این حادثه ی تلخ می گذرد هیچکس نه مسولی ونه مقام کشوری و لشگری از این حادثه یادی نکرد ونمی کند شما از مسئولین بپرسید چرا مگر نه اینکه قطار متعلق به دولت بود و کارمندان کارمند دولت چرا اینگونه مقهور واقع شدند تمام تلاش عزیزان بازمانده برای اینکه عزیزان از دست رفته شان را شهید خدمت کنند به جایی نرسید که بماند و به طریقی معنا دار سرپوشی به وسعت آسمان بر حادثه نهادند و اکنون چه شده است برای 15 آتش نشان اینگونه ایران سیاه پوش و عزاردا است این سوال سخت نیست برای شما که دستی بر قلم دارید و اکنون میخواهیم با قلم توانایتان در 29 بهمن که سالگرد ملکوتی شدن این عزیزان است با ذکر یادی از آنان از مسئولین بخواهید به خواسته ی برحق آنان پاسخی مثبت بدهند .منتظر درج مطلبتان در قسمت نظرات هستم و در 29بهمن منتظر گرامیداشتتان بیش از 300کشته وبیش از 400 مجروح در انفجارقطار دولتی مقایسه ای شود با کشته شدگاه ساختمان هیئت امنایی پلاسکو
اما ترسم از این بود که با شعارهایی روبرو شوم که هیچ اعتقادی به آنها ندارم. جان قهرمان ملی هدیه به هیچکس نیست. سراهی ای بوده که به دلایل بیکینی خیلی ها از دست رفته و خانواده دوستان و همکاران ن را بخدا نشاندهاند