آن روز را فراموش نمی کنم
شبـــــــیه مه شده بـــــــــودی
نه میــــــــشد در آغوشت گرفــــــت
و نه آنســـــــــــوی تو را دیـــــــد
تنـــــــــــــها میشد در تـــــو گم شد
که شـــــــدم
تمام خودم را وقت رفتن کنارت جا گذاشتم
****************
خاک بر سر فیزیک
که هنوز نفهمیده نسبیت زمان
به سرعت بستگی ندارد …
به فاصله بستگی دارد…
****************
کاش می دانستی
فردا
چه اندازه دیر است
برای زیستن
و چه اندازه زود است
برای مردن
و همیشه واژه است پر فریب
کاش می دانستی
یک آلاله را فرصت یک ستاره نیست
و به ناگاه
بسته خواهد شد
پنجره دیدار
در اجبار تقدیر
کاش می دانستی …
****************
سکوت …
و دیگر هیچ نمی گویم …!
که این بزرگترین اعتراض دل من است
به تو …
سکوت را دوست دارم
به خاطر ابهت بی پایانش
…
****************
حماقت که شاخ و دم ندارد
حماقت یعنی :
صداقت داشتن با کسی که
سیاست دارد
با تو و دلت بازی می کند
و بعد می گوید ما به درد هم نمی خوریم
****************
جواب محبت آدمها را به موقع بدهید!
محبتهایِ تاریخ گذشته
عطر و طعم اصلی را نخواهد داشت…
****************
در را ببند ….
بگذار در بزنند …
بگذار بگویند مهمان نواز نیستی !
اینگونه هر کسی حریم دلت را لمس نمیکند
****************
شیشه ی پنجره را باران شست
از دل من اما
چه کسی نقش تو را خواهد شست؟؟؟
****************
آب بر روی آتش است
نگاهت…
نگاهم می کنی ؟
یا
می خواهی سرمه چشمانت شوم ؟!!!