دكتر حسين اميدوار در آفرینش نوشت: ايجاد انگيزه براي برقراري ارتباط ميان ايران و غرب به سبب بي اعتماديهايي كه در طي چندسال گذشته به وجود آمده، نيازمند صبر و حوصله همراه با تدبير مي باشد. باتوجه به رويكرد سياسي و عملكرد ديپلماتيك دولت يازدهم در چند ماه گذشته، به ويژه از زمان اجراي برجام، تمايل غرب براي ازسرگيري روابط دوجانبه با ايران افزايش يافته است. البته اين انگيزه براي ازسرگيري روابط، نفع فراواني براي غرب دارد، اما فراموش نكنيم كه امروز ما نيز از بابت اين تعاملات و حتي نرمشهاي صورت گرفته نفع خود را ميبريم و ديگر معاملات يك طرفه و بازي برد- باخت به نفع غرب وجود ندارد.
البته اين امر طبيعي است كه طرفهاي غربي با برداشته شدن تحريمها به سودها و سرمايههاي كلاني دست پيدا كنند، چرا كه در عالم واقعيت صاحبان صنايع و تكنولوژي آنها هستند و ما بايد براي پيشرفت خود ضمن اتكا به توان داخلي از تجربيات و دستاوردهاي خارجي نيز بهره ببريم. خصوصاً به واسطه هشت سالي كه ارتباطمان صرفاً به چند كشور آفريقايي و آمريكاي لاتين محدود بود و آنها به مراتب در جهان علم فناوري از ما عقب تر بودند و چيزي براي عرضه به ما نداشتند و در آخر هم ديديم كه چگونه جواب سياستهاي غير اصولي ما را با قطع روابط دادند!. ولي امروز شرايط متفاوت است و با برنامه ريزيهاي صورت گرفته از سوي دستگاه سياست خارجي امكان پيشبرد اهداف مذكور قابل دسترسي خواهد بود.
اما معضلي كه همواره گريبان گير روابط ديپلماتيك ايران شده، نگاههاي جناحي و حزبي نسبت به عملكرد و سياستهاي روابط با غرب بوده است. متاسفانه تاكنون دربسياري از موارد، اين جناح بازيها اجازه حركت منطقي واستفاده از فرصتهاي بدست آمده براي بهره گيري از تعامل با جهان را از كشور گرفته است. به عبارتي هياهوي اين نگرشهاي سياسي و حزبي، موجب شده تا صداي خواستههاي مردمي ، به گوش ساير ملل نرسد و شناخت مناسبي از فضاي دروني كشور درافكارعمومي جهان وجود نداشته باشد.
قطعاً هدف غايي ما صرف ارتباط با غرب نيست، بلكه توجه به نيازهايي است كه درهر مقطع زماني بايد به آنها پرداخت. بسيار زمانهايي بوده است كه ما از طريق مقاومت درمقابل غرب به مصلحتهاي نظام و كشور رسيدهايم. اما امروز مصلحت كشور اينگونه نشان مي دهد كه بايد سطح تعاملات با غرب را افزايش داد و از فرصت بدست آمده براي ارتقاي جايگاه سياسي و اقتصادي استفاده كرد و حصارهايي را كه درطي اين سالها به دور خود كشيديم و تحريمهايي را كه بر ما تحميل كردند، هرچه سريعتر تخريب كنيم و به سمت جامعه جهاني حركت كنيم. بايد بشنويم صداهايي را كه ازجانب دشمنان منطقهاي و جهاني عليه كشورمان شنيده ميشود و ببينيم نارضايتيهايي را كه به واسطه ارتباط ايران و غرب به وجود آمده است.
نبايد در مسيربازي دشمنان و مخاصمان قرار بگيريم و با آنها همصدا و همراه شويم. امروز كساني كه الويتهاي حزبي خود را برصلاح ملت و كشور ارجحيت دادهاند، كمي تامل كنند و ببيند كه چه كساني درصدد حفظ انزواي قبلي ايران هستند.
اين كمال ناسپاسي است كه عملكرد عزتمند دستگاه سياست خارجي کشور را واداده معرفي کنيم. زماني که دنيا در برابر عظمت مردم ايران و منطق قوي و همراه با اعتماد به نفس و خودباوري ديپلمات هاي اين ملت در صحنه جهاني با احترام برخورد مي کند، چرا بايد اين سياست خارجي را منفعل غرب معرفي کرد؟!
همانطور كه گفته شد تنشزدايي با غرب اصل اساسي مصلحت کشور در زمان حاضر تلقي مي شود، لذا آن دسته از افراد و احزابي كه درصدد القاي نگرشي منفي نسبت به افزايش سطح روابط با غرب هستند، رفتاري معقول براساس منافع ملي را در دستورکار قرار دهند. درغير اين صورت اقدامات آنها مانع از برون رفت کشور از شرايط اسفناكي است كه هشت سال فرصت سوزيها را درپي داشت.
البته بارديگر تاكيد ميكنيم كه در نزديكي به غرب همانطور که نبايد موضع بدبيني و توأم با انتقادات جدي داشت، بايد از حرکتهاي شتابزده و نگاه خوشبينانه به اين موضوع نيز پرهيز کرد. باشد كه مشي جديد و فراست كنوني مديران اجرايي به عنوان شاه كليدي در بازشدن قفل هاي مشكلات كشور برآيد.