اعتماد/ فياض زاهد
آنچه شرايط ما را پس از برجام مشخص ميكند نوع رويكرد و سمت و سوگيريهايي است كه توسط دولت ميتواند انجام پذيرد.
دولت حسن روحاني با برنامههاي جامع اقتصادي و سياسي در حالي در انتخابات ٩٢ به پيروزي رسيد كه نماد گفتمان تعقل، تدبر، ميانهروي و اصلاحطلبي بود، آن هم درست همزمان با گفتماني كه به نام مقاومت به دنبال سياستهاي دولت قبلي ميآمد.
اما افكار عمومي در نبرد انتخاباتي سعيد جليلي را به عنوان نماد چنين تفكري شناسايي كردند و با راي به روحاني در واقع پاسخ منفي به گفتمان دولت قبل و با تمايل به اتخاذ استراتژي جديد در جهت سياست و اقتصاد، دادند.
اكنون دولت روحاني پس از دو سال موفق به گشودن گره كور مذاكرات هستهاي شده است. تصويب برجام از سوي شوراي عالي امنيت ملي و تنفيذ مقام معظم رهبري بر آن، مسير جديدي در حوزه منطقهاي و بينالمللي گشوده كه دولت روحاني را به نقطه ديگري پرتاب خواهد كرد.
اين نقطه عبارت از توجه ويژه و اساسي به اهداف ديگر دولت است. اگر روحاني و همكارانش فكر ميكنند كه در شرايط جديد تكيه بر حل مسائل و موضوعات اقتصادي راهگشاست، كاملا يك استراتژي غلط را اتخاذ كردهاند.
چرا كه بخش اعظم مشكلات اقتصادي ايران ناشي از نگرشها، تصميمات سياسي و سوءمديريتها است. از سوي ديگر هم افكار عمومي از دولت روحاني انتظار دارند كه مشكلات پيچيده اقتصادي ناشي از نوع سياستهاي اقتصادي را از طريق روشهاي پيچيده اقتصادي در تعامل با عناصر خردمند سياست در ايران حل و فصل كند.
بنابراين مهمترين كاري كه دولت در اين دوره ميتواند انجام دهد با تكيه بر اين فرض كه به عنوان مجري انتخابات حق مداخله جانبدارانه از يك جريان سياسي را ندارد، اين است كه چون همواره دولت مستقر، مجلس مبتني بر همنظري با خود را، خودآگاه و ناخودآگاه انتخاب ميكند و در همين راستا انتظار از دولت تدبير و اميد ميتواند سبب پيدايش مجلسي نزديك به دولت يازدهم باشد.
توصيه نگارنده در اين مرحله اين است كه مجددا ارزيابي دقيقي از مطالبات و خواستهاي سياسي و اقتصادي مردم ايران صورت بگيرد. اين خواستها ميتواند در موضوعاتي مثل ترميم روابط با جامعه جهاني باشد.
چرا كه بخش اعظم مشكلات ما در بازه زماني روي داده كه خود را از جهان جدا دانستهايم. اما ما نميتوانيم به دور خود ديوار بكشيم. تجربه بشري و تحقيقات جامعهشناسي سياسي و اقتصادي نشان ميدهد كه هيچ كشوري بدون مناسبات با جامعه جهاني صاحب پيشرفت نبوده است. شما چين را به عنوان يك نمونه فرض كنيد.
زماني كه استراتژي سياسي و اقتصادي دولت چين مبتني بر نظرات يك اصلاحطلب قرار گرفت روابط چين با كشورهاي جهان آغاز شد تا امروز چين را به يك ابرقدرت در حوزه سياسي و اقتصادي تبديل كند. مانند آنچه در دولتهاي گذشته روي داد.
سياستهاي دولت قبل به بخشهاي وسيعي از جامعه ايران لطمات جبرانناپذيري وارد كرده كه دولت براي نجات مردم، نياز به نظرات كارشناسان امر دارد. دولت وظيفه دارد تيم اقتصادي و ستادي خود را هماهنگ كرده و مورد ارزيابي و بازسازي قرار دهد.
اما متاسفانه در اين زمان طلايي ميتوان در اركستر دولت شاهد نتها و سازهاي جداگانه و گهگاه متعارض باشيم. در زمان باقيمانده، روحاني نيازمند بازبيني در كابينه خود است.
آن هم تنها به اين دليل كه در حوزههاي اقتصادي و مديريتي به هماهنگي بيشتري براي تامين اهداف رييسجمهور، به عنوان كسي كه با ارايه همين برنامهها از مردم راي گرفت، نيازمند است. مجموعه اين عوامل ميتواند به موفقيت دولت روحاني در ماههاي پيش رو كمك كند.