عصر ایران ؛ دکتر علیرضا قنادان* - در هفتههای اخیر موضوع کارزار شکل گرفته علیه خودروسازان ایرانی در خصوص کیفیت و قیمت محصولات تولیدی این شرکتها از جمله موضوعاتی بوده است که در سطح محدود آغاز شد اما پس از شیوع و گسترش نسبتا غیرمنتظره خود تا بالاترین سطوح دولت را نیز به واکنش واداشت.
فارغ از طریقه شکل گیری، سطح گسترش و میزان تحقق اهداف مورد انتظار شرکت کنندگان در این کارزار، نوع واکنشهای روزهای اخیر علیالخصوص از سوی کسانی که مخاطبین اصلی آن به شمار میآیند نشان دهنده سوء تفاهمات عمیقی است که درمورد ساختار و مکانیزمهای عمل کننده در اینگونه جنبشها در فضای مجازی وجود دارد.

در این خصوص نکاتی چند وجود دارد که در ادامه به آن پرداخته شده است:
1- اولین موضوع تلاش نافرجام مخاطبین اصلی این کمپین برای کتمان و یا کوچک شمردن سطح آثار واقعی آن در شکلگیری رکود شدید بازار خودروهای داخلی است. طیف این تلاشها در شدیدترین نوع خود از سخنرانی معروف وزیر صنعت، معدن و تجارت و مصاحبههای برخی معاونین و صاحب منصبان این وزارتخانه آغاز شد و پس از واکنش شدید کاربران فضای مجازی و رسانههای عمومی، به برخی اظهارنظرهای روزهای اخیر نظیر یادداشت احمد نعمت بخش دبیر انجمن خودروسازان ایران در هفته نامه "صدا" رسید که با اندکی تلطیف کلام، ضمن "احترام به نظرات مردم" کمپین مذکور را فاقد "تاثیر آنچنانی بر تقاضای خرید خودروهای تولید داخل" دانسته و حتی "پشیمانی" قریب الوقوع شرکتکنندگان در کمپین را پیشبینی نموده بود.
نکته قابل توجه در این مورد آن است که حتی اگر این گفتهها صحیح فرض شده و رکود حاکم بر بازار خودرو به عوامل دیگر نظیر انتظار کاهش قیمت در بازار و یا کاهش قدرت خرید مردم (مطابق نظر اقتصاددان سعید لیلاز در مصاحبه با خبرگزاری ایلنا در تاریخ 13/6/94 ) نسبت داده شود، فشار روانی شدید افکار عمومی بر مدیران فعال در این صنعت و عمق آثار تخریبی شکل گرفته بر روی برند این خودروسازان در هیچ برهه زمانی از تاریخ صنعت خودرو ایران با این شکل و وسعت سابقه نداشته است؛ و این نکتهای است که توجه به آن در هرگونه تخمین سطح آثار واقعی این کمپین میبایست مد نظر قرار گیرد.
2- نکته دوم آنکه نوع اظهارنظرهای انجام شده بیانگر این واقعیت است که هنوز در بخش بزرگی از مدیران و تصمیمگیرندگان مهم کشور شناخت دقیقی از مکانیزمهای کارکردی رسانههای نوظهور در فضای مجازی و نحوه شکلگیری و گسترش پدیدههای اجتماعی در آنها وجود ندارد.
از یک سو، نشانه رفتن انگشت اتهام به سوی واردکنندگان خودروهای خارجی و از سوی دیگر، توجیهات دبیر انجمن خودروسازان در مواردی نظیر اینکه "مگر چند درصد مردم از موبایل هوشمند استفاده میکنند؟" و "مگر مردم هر روز از فضای مجازی خط میگیرند که چه بخرند و چه نخرند؟" و یا حتی تلاش برای تخمین تعداد شرکتکنندگان در کمپین با حدس زدن حمایت حداکثر صد گروه صد نفره از آن، همگی شواهدی گویا از عدم درک صحیح مخاطبین واقعی کمپین از این حقیقت هستند که در هنگام مقابله با آن، با فرمی از قضاوت جمعی افکار عمومی مواجهند که به دلیل نوع "کارکرد تعاملی" شبکههای اجتماعی مجازی بسیار سیال بوده و از جهت عدم امکان کانالیزه شدن و مسیردهی دلخواه صاحبان رسانه، با هیچیک از انواع رسانههای جمعی و "یک طرفه" گذشته قابل قیاس نیست.
به بیان دیگر در این فضای جدید هر گفتی، شنودی در پی خواهد داشت و به دلیل ارتباطات گسترده و دسترسی بالای کاربران به اطلاعات، تنها زبان منطقی و متقاعدکننده، مورد استقبال افکار عمومی قرار خواهد گرفت.
انتشار وسیع مصاحبه وزیر صنعت، معدن و تجارت در سال 1384 بر روی شبکههای اجتماعی، که در آن نخریدن کالاهای گران قیمت را به عنوان راهی برای تنبیه فروشندگان گران فروش در برخی کشورهای توسعه یافته ستایش کرده بود، بلافاصله پس از اظهار نظر تند و خصمانه او در خصوص کمپین مجازی علیه خودروهای داخلی، شاهدی بر همین مدعاست که این روزها کم توجهی در سخن گفتن برای هیچکس بی هزینه نیست.
3- نکته دیگر آنکه آنچه این روزها بر خودروسازان میگذرد میبایست درس عبرتی برای تمامی تولیدکنندگان داخلی در صنایع دیگر باشد. زیرا چنانکه از شواهد امر بر میآید این جنبش اجتماعی نه علیه خودرو ملی که علیه بی تفاوتی آن دسته از صنایع داخلی است که با اتکا بر رانت بازار انحصاری، گوش خود را بر تمامی انتقادات و انتظارات مشتریان بستهاند و هزینه ناشی از ناتوانیها و بیکفایتیهای خود را تنها به مشتریان تحمیل میکنند.
واقعیت آن است که امروزه در سایه گسترش رسانههای نوظهور، مشتریان در برابر شرکتها نه اشخاص منفرد کم توان، که یک پیکره متحد اثرگذارند.
دوره اینگونه شرکتداریها نیز در دنیا مدتهاست که به سر آمده و فضای کسب و کار ایران نیز دیر یا زود در این مسیر وارد خواهد شد.
در این زمینه نقل قولی از سم والتون موسس و مالک مجموعه عظیم فروشگاههای زنجیرهای وال مارت (Walmart) وجود دارد که میگوید: "این روزها تنها یک رییس واقعی وجود دارد و آن مشتری است. او میتواند تنها با خرج کردن پول خود در جایی دیگر از بالاترین مدیران سازمان گرفته تا سادهترین کارمندان را از کار بیکار کند!"
سر آخر آنکه روزگار امروز، روزگار متفاوتی است. عصری که در آن فضای ناشی از انتشار انفجارگونه عکس جنازه یک کودک پناهجوی معصوم در شبکههای اجتماعی، آنچنان فشاری را بر دولتهای اروپایی وارد میکند که منفعلانه آنها را به تغییر سیاستهای خود در زمینه پذیرش پناهجویان وادار میسازد. همان گونه که پیشتر نیز اشاره گردید در این دوران جدید اصل اساسی آن است که قدرت مشتریان شرکتها بر یک بستر سیال و یکپارچه مجازی آنچنان وسعتی یافته است که بزرگترین شرکتهای دنیای امروز را نیز یارای مقاومت در برابر آن نیست. شرکتها نیز یا این واقعیت را خود به صورت پیش دستانه و با هوشمندی دریافته و با آن منطبق میشوند یا دست روزگار به تلخی آنها را به فهم این موضوع وادار خواهد ساخت!
* کارشناس حوزه فضای مجازی و مدرس دانشگاه
2- هزینه های سربار مورد تاکید خودروسازان ( که به تصدیق همگان غیر متعارف و زیاده از حد است ) دلیلی بر عدم وجود ساختار مناسب جهت کاهش هزینه است. به عبارت دیگر شاخص COQ در این خصوص بروشنی این مفاهیم را تبیین میکند.
3- در مقام مقایسه قیمت و مشخصات ، مطابق تمام مفاهیم کیفی و مالی ، الگو برداری ( benchmarking ) ، مصرف کننده نهایی به عنوان مشتری و مشتری نهایی فرآیندها ، این حق را دارد که در مقام مقایسه قیمت و کیفیت برآید.
4- اگر کسی مدعی باشد که تولید کننده داخلی تسهیلات به بهره 30 درصد استفاده میکند و با فرض درستی این ادعا ( که نیست ) بایستی پرسید که اگر سرمایه شرکت ها پرداخت شده ( مطابق اسنادی که در بورس ها ارائه میکنند) و در خصوص اکثر خودروسازان هزینه سرمایه و استهلاک ماشین آلات مطابق همان آمار و اطلاعات خودشان مستهلک شده و در زمان فروش نیز وجه کالا را از پیش دریافت میکنند ، چه نیازی به این تسهیلات دارند ، خصوصا اینکه خودروسازان وجوه قطعه سازان را بصورت حداقل 90 روزه پرداخت میکنند. یعنی بابت سرمایه و وجه کالا هزینه ای انجام نمیدهند.
5- آنچه به عنوان زمین و ساختمان و دارایی های بلند مدت در اختیار دارند ، اموالی هستند که در طی سالها با همان نرخ های اعلامی نویسنده ، مشمول افزایش قیمت شده و عملا در این خصوص نیز سود های سرسام آوری داشته اند.
6- متاسفانه آنچه در خصوص مشخصات کیفی و مالی مورد استناد خودروسازان قرار دارد ، اطلاعاتی است که خود خودروسازان در اختیار سازمانهای ارزیابی کننده میگذارند . به عنوان مثال در خصوص CRM و صدای مشتری ، شما نمی توانید حتی با یکی از بخش های این سازمانها تماس داشته باشید ( موارد مستند بسیاری با قابلیت راستی آزمایی در اختیار است ) . ولی فرضا موسسات ارزیابی کننده در زمان بازدید به مستندات ارائه شده خودروسازان مراجعه و نتیجه گیری میکنند . (میتوانید همین مورد را با سازمان مدیریت صنعتی چک کنید و ببینید اطلاعات خودروسازی که رتبه تعالی سازمانی را در اختیار دارد و یا نشان کیفیت روی در سر برگ خود درج کرده ، آیا از خود رو ساز دریافت شده یا از مشتریان ).
7- حتی مقایسه قیمت فروش بازار های منطقه ای خودرو خارجی در اینجاامری ناصواب است. مثلا در قیمت نمایشگاهی یک خودرو در اروپا سود فروشندگان و نمایندگان ، گارانتی ، خدمات پس از فروش ، تحقیق و توسعه ، مالیات ، عوارض ، و ... محاسبه شده است. چنانچه خودرویی از کارخانه وارد شود ، قیمت فروش آن به مراتب پائینتر از آن چیزی است که اعلام میشود. در ضورتی که وارد کنندگان قیمت نمایشگاهی را مبنا قرار داده و بر آن اساس سود و عوارض و دیگر هزینه ها را محاسبه کرده و نهایتا سود مجددی بر روی آن ( که در بسیاری از موارد تا 80در صد است ) کشیده و میفروشند. یعنی قیمت خودرو وارداتی نیز کمتر از آن چیزی است که فروخته میشود.
8- همانطور که خودر وسازان در زمان خرید قطعه ، آنالیز قیمت و تولید قطعه را دریافت کرده و سپس آن را به سودی بین 7 تا 15 درصد میخرند ( و پول آن را 4 ماه بعد میپردازند) ، آیا حاضرند در خصوص چند قطعه نمونه آنالیز قیمت خرید و قیمت درجه شده در برگ محاسبه قیمت نهایی را ارائه کنند تا مشخص شود قطعه فرض 10 ریالی را نهایتا در محاسبه قیمت تمام شده چند حساب کرده اند. این نکته مهمترین روش در راستی آزمایی ادعای ضرر و زیان است. ذکر مثالی در این مورد خالی از لطف نیست که شفت کوتاه گیربکس خودرو روآ( مدل 86تا 89) با وزنی حدود 2 کیلو گرم ، با بهترین فولاد آلیاژی و بهترین تکنولوژی تولید بهای تمام شده ای حدود 10 دلار (70 هزار تومان) میباشد. قیمت آن در حال حاضر در بازار حدود 500 هزار تومان است .به نظر شما مشکل کجاست ؟
9- آنچه امروز برخی آن را خیانت ملی میخوانند ، در حقیقت خیانتی است که دست اندرکاران خودرو سازی و طرفدارانشان در حق کشور روا داشته اند ، و با قیمت بالاو کیفیت پائین تولیداتشان ، باعث خروج میلیاردها دلار ارز از کشور ( به ناصواب بابت سودهای نا متعارف و قیمت های ناشفاف وارد کنندگان ) شده اند. یعنی عملا حق مصرف کننده ایرانی بابت قیمت و کیفیت واقعی را در مورد خودروهای وارداتی نیز تضییع میکنند. امروزه فحش و بد و بیراه و اتهام به مردم از سوی کسانی که تریبون در اختیار دارند و حمایت میشوند آسان است. ولی دلیلی بر نفهمیدن مردم نیست.
10- سخن آخر اینکه ، طرفداران خودرو سازان داخلی یک روز پایان هفته سری به یکی از جاده های کشور بزنند و خودشان آمار خودروهای داخلی نویی را که با کاپوت بالا منتظر امداد خودرو هستند محاسبه کنند. و یا به یکی از نمایندگی های مجاز بابت تعمیر خودرو وطنی مراجعه کنند و نتیجه را منصفانه اعلام فرمایند.
اینجانب مدیر بازرگانی سابق یکی از شرکت های قطعه ساز و با 38 سال سابقه کار و تحصیلات مهندسی و مدیریتی کاملا بروز ، اعلام میکنم آمادگی دارم در هر مناظره و میز گردی با مسئولین حاضر شده و تمامی موارد ادعایی را اثبات نمایم ( در پاسخ به یکی از مسئولین که در تلویزیون مدعی بود روش محاسبه قیمت آنها علمی بوده و مردم کوچه بازار نباید و نمی فهمند. رئیس محترم : من که با این دانش و سوابق اعلامی عوام نیستم. این دانش و تئوری هارا نیز بخوبی بلدم. آیا حاضر به پاسخگویی به من هستی ؟
یعنی هرچی اونها مگن درسته
ممنون از تحلیل علمی ، بازاری و خوبتون
در مورد صنايع خودروسازي و ... اين جمله کاملاً صدق ميکند:
(دست روزگار به تلخی آنها را به فهم این موضوع وادار خواهد ساخت! )
حرف حق جواب نداره...
درود به ملت ایران
مطمین باشید این ها هیچ وقت نمیتونند خودروبا کیفیت و ارزان تولید کنند
اگر هم با تمام وجود بخوان نمیتونن همونطدر که 40 سال نتونستند
تا بازار انحصاریه همینه
متاسفانه خواسته یا ناخواسته،تحقیق و نظارتی بر خودرو سازان نیست.
آنها ( خودرو سازان ) حداکثر سود را از این خلا میبرند و در این میان مردم هستند که متضرر هستند.
متاسفم
اون خائنها به مردم چيزي ندارند بگن جز مزخرفات و دروغهاي هميشگي شان
مصاحبه ها فرمایشی
انتصابات فرمایش
آخه مگه این مدیران از خود چیزی دارند؟
نه سواد درست و حسابی.
نه هوش و درک درست و حسابی
خداییش من هرچه فکر می کنم تمام امل های کلاسمون تو این چند سالی که درس خوندیم یا مدیرند یا مسئول
خدا بخیر کند عاقبت ما را
من دقیقا یادمه که سال 78 دوره کارشناسی را تموم کردیم و یک از همکلاسی های ما که الان هم پست مهمی دارند در سال 90 با کمک چند تا از دوستان تونستند درس آمار مقدماتی را پاس کنه و مدرک بگیره.خداییش خیلیه-دوره 4 ساله کارشناسی را 15 ساله تموم کرد.
ممنونم
لطفا به پیگیری و اطلاع رسانی تون ادامه بدید
بخاطر بچه هامون نخریم
نسل آینده از ما به نیکی یاد میکنن
لطفا منتشر شود عصر ایران
توجه بفرمایید که کاری که این دوستان هدف گذاری کردن تیشه به ریشه زدن دومین صنعت کشور است.
آیا میدانید نزدیک به 1 میلیون خانوار که عموما از قشر کارگر هستند و فقط و فقط از همین کار امرار معاش میکنند در وضعیت خطر و بیکاری هستند؟ آیا این مهم نیست که چه اتفاقی را هدف گرفتید؟
میدانید قطعه سازان ما عموما در کل کشور پراکنده هستند و عموما هم در کارگاههای بسیار کوچک و کم درآمد و با قشر ضعیف جامعه در ارتباطند؟
آیا وقتی یک راننده پراید که خود میداند ماشین بی کیفیتی سوار شده است و در اتوبانهای کشور با سرعت 140 کیلومتر در ساعت در حال حرکت است و یا
وقتی در حال حرکات نمایشی و و و و.... هست و حادثه بوجود میاورد، فقط و فقط ایراد از کیفیت خودرو هست
وقتی یک سمند در اتوبان با سرعت در حال حرکت دنده عقب است و با یک خودرو دیگر برخورد میکند فقط مشکل ایرا خودرو است؟
کیفیت خودرو های ما پایین قبول
قیمت خودرو های ما بسیار بالاست و قبول
یادتان نرفته همین دوستان وقتی در دولت قبل قیمت خودرو را بالا میبردند چگونه صف جلوی نمایندگیها صف میبستند و اصلا شکایت و گلایه ای نبود و فقط به فکر سود بردن از این خودرو بی کیفیت بودند ( حتی پاینتر از کیفیت فعلی).
من نمیگم بریم بخرید چون این خود بسیار تعجب برانگیز است که:
میانگین خرید و فروش خودرو برای هر فرد 5 سال یکبار است و نمیدانم گرانی و یا ارزانی یک خودرو تا چه حد مگر میتواند مهم باشد برای کسی که خودرو دارد و هر 5 سال هم میخواد خودرو بخرد؟
به هر حال ماشین خودش هم با تورم بالا و یا پایین میرود و مابه التفاوت پرداخت برای خودرو جدید همان است و تفاوتی را ایجاد نمیکند.
مگر اینکه فردا همه منتظر بنز هستید که البته لیاقت ما هم همان است ولی اگر یک خودرو ایرانی در خارج از ایران 4 هزار دلار است ولی خرید یک بنز حداقل 40 یا 50 هزار دلار است ( کمی واقع بین باشیم).
ما مردم دوست داریم هدف را برای چیزی نشانه بگیریم که زیاد به خودمون سختی نیاره؟ ماشین که داریم و حالا هم که نیاز ندارم پس بزار به امید اینکه یک روزی یک خودرو خوب سوار بشوم این حرکت احساسی را بکنم.
اما همه کمپین آجیل شب عید را که به یاد دارند؟
نه آجیل فروشیها بد بخت شدند و نه ورشکسته
قیمتها هم که بالاتر رفت
و جالبتر اینکه ما که هرجا عید دیدنی رفتیم دیدم آجیل بود و همه میگفتند آخه بده و زشته آجیل نباشه!!! اصلا عیده و آجیلش.
من اصلا قصد راه اندازی کمپینی ندارم ولی اگر ما دلمون برای خودمون و سلامت و امنیتمون میسوخت.
میشد
صبح ها پیاده و یا فقط با حمل و نقل عمومی به سرکار میرفتیم تا هم هوای پاک داشته باشیم و هم خودروهای بی کیفیت را بصورت تک سرنشین تو ترافیک راه نمی انداخیم.
یا مدتی گوشت نمی خوردیم که کمتر به بدن و سلامتیمیون ضرر برسانیم.
ولی من کمی خودخواه هستم و همانگونه که گفتم حاضر نیستم به شخص خودم سختی وارد بشود.
من فقط میخوام خواهش کنم که قبل از هر حرکت احساسی و انتشار اخبار کمی بیشتر فکر کنیم و تمام جوانب را هم بررسی کنیم.
شاید آنطور که ما فکر میکنیم لزوما بهترین تصمیم نباشد.
شاد و سربلند و کوشا باشیم برای ایرانی موفق و پیروز
مردم تازه دارند یاد میگیرند چطور حق خود را بگیرند و نباید انحرافی در این راه بوجود بیاورید.
حتما منتشر کنید.