شرق/ حسن فرطوسی _ پژوهشگر حقوق بینالملل دانشگاه ژنو و تحلیلگر امور بینالملل
١.در طول هفته گذشته، شاهد دو اقدام مهم در حوزه دیپلماسی عمومی کشورمان بودیم. آقای دکتر ظریف، همزمان در چهار روزنامه جهان عرب، مقالهای را با عنوان، «همسایه و سپس خانه؛ یک توصیه اخلاقی یا یک ضرورت راهبردی»، با محتوای تأکید بر مشترکات و رویکرد دعوت به همکاری مشترک، منتشر کرده است.
آیتالله مکارمشیرازی نیز که پیشتر فعالیتهای ارزشمندی درخصوص خشونت و جریانهای افراطی داشتهاند، نامهای را به شیخ ازهر مرقوم فرموده و در آن، با ذکر مواردی از سوابق و نیز نکات مشترک و چالشهای روز، با تأکید بر ضرورت رفع سوءتفاهمها، دعوت به نشست بررسی در راستای وحدت اسلامی کردهاند.
٢. اقدام فوقالذکر هریک از این بزرگواران، پیش از هر چیز نشاندهنده وقوف صحیح آنان بهضرورت همگرایی، رفع سوءتفاهمها و جلب اعتماد متقابل و نیز آگاهی به حساسیتها و دغدغههای موجود در میان مخاطبان افکار عمومی منطقه، است. آنچه صورت گرفته، در جای خود بسیار پسندیده و نیکوست.
عالیترین جایگاههای دیپلماسی رسمی و دینی کشور ما، بهمنظور ایجاد فضای همگرایی و همکاری مشترک، به فعالیتی ارزشمند از جنسِ دیپلماسی عمومی دست یازیدهاند. کمترین تقدیر از این اقدامها میتواند بازتاب گسترده و مثبت آنها باشد.
با جستوجویی در اینترنت، ملاحظه میشود که این دو اقدام ارزشمند، به میزان شایسته خود بازتاب پیدا نکردهاند. علاوهبر اینکه برخی از بازتابها، دربردارنده تحلیل منفی و غیرهمسو با محتوای مقاله و نامهاست. این نکتهای است که جای آسیبشناسی دارد.
٣. در دهه گذشته و بهویژه در سالهای اخیر، روابط ایران و اغلب کشورهای عربی، دستخوش فرود و چالش بسیار بوده است. این چالشها که زمانی، عمدتا در سطح دولتها رقم میخورد، اکنون با حجم گستردهتری به حوزه افکار عمومی سرایت کرده است.
به علتهای مختلف، نوعی از ایرانهراسی گسترده و نیز بیاعتمادی عمومی نسبت به عملکردهای متنوع ایران و در زمینههای مختلف، در منطقه ایجاد شده که سیاستهای رسانههای برخی کشورهای منطقه نیز بدان دامن زده است. چارهسازی این وضعیت، ابتدا به فهم دقیق مسئله نیاز دارد؛ و سپس، ارادهای جدی برای یافتن راهکار حل آن و در پی آن، تلاشی همهجانبه و منسجم برای چارهسازی و حل بهینه، از همان سنخ که برای حل مسئله هستهای با غرب به کار رفت، مورد نیاز است؛ وگرنه سادهسازی غیرسازنده مسئله و فرو کاستن آن به تابعی صرف از تنظیم روابط ایران و غرب و دلبستن به اینکه بهخودیخود حل میشود، هرگونه اظهارات یا عملکرد ارزشمندی را میتواند به مجموعهای از گفتاردرمانیها بدل کند که آنها را از فایده و کارایی بیندازد.
٤. دولت آقای دکتر روحانی و نیز کنشگران عرصه دیپلماسی عمومی خوب است بدانند که -چه بخواهند و چه نخواهند- میراثدار تصویری هستند که از پیش در ذهن مخاطب در منطقه، جای گرفته است. البته، این را باید گفت که بخش قابلتوجهی از افکار عمومی منطقه، چنین دریافته که بخش بزرگی از آنچه موجب دامنزدن به هراسش میشود، تا حد زیادی به روند دوره پیش از این دولت بازمیگردد.
همچنان که نخبگان جهتدهنده این افکارعمومی، چنین تحلیلی دارند که تنها قدرت مؤثر در تنظیم سیاستهای خارجی کشور، دستگاه دیپلماسی رسمی نیست. اما بسندهکردن به این نگاه و انتظارداشتن بیش ازحد برای نوعی تفکیک عملکرد داخلی، از سوی مخاطب خارجی نمیتواند بجا باشد.
گذشته از این، از یک زاویه دید متفاوت شاید بهتر باشد که افکار عمومی مخاطب در منطقه، همه بار مسئولیت سیاست خارجی رسمی را برعهده دستگاه دیپلماسی رسمی ببیند و در رابطه با اجرای سیاستهای داخلی نیز دست دولت را باز ببیند. چراکه درغیراینصورت، این نکته میتواند بهعنوان نقطهضعف دولت شمرده شود، که البته نیکو نیست.
٥. گفتمانهای مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی، مقابله در برابر استکبار جهانی و حتی ایده اسلام سیاسی که شاکله اساسیِ آن را تشکیل میداد- که عمده گفتمانهای تا به امروز در جمهوری اسلامی برای فعالیت در حوزه دیپلماسی عمومی را تشکیل میدادهاند- امروزه در منطقه و جهان عرب، بهتنهایی برای پیشبرد دیپلماسیِ عمومی ایران کافی نیستند.
بگذریم از اینکه بعضی از این مفاهیم، خود توسط گروههایی دیگر در منطقه، ازجمله توسط افراطگرایان، مصادره شدهاند. البته، گفتمان «همگرایی برای مبارزه با خشونت و افراطگرایی در منطقه»، میتواند گفتمان مناسب و نوینی باشد؛ اما این به شرطی است که مخاطب این دیپلماسی، در شرایط مناسبی از نظر آمادگی پذیرش این راهبرد نوین قرار بگیرد.
به تعبیری دیگر، ابتدا باید توجه کرد که نمیتوان انتظار داشت مخاطب برخی دغدغهها و علامت سؤالهای مهم در ذهن خود راجع به تصویری که از ما ساخته شده است را یکسره به کناری نهد و بهراحتی تصویر نوینی را که مایل هستیم در ذهنش جای گیرد، بهراحتی پذیرا باشد.
فعالیت و تأثیرگذاری در این حوزه نیازمند درنظرگرفتن بیشتر حساسیتها و ذهنیتها و بهکاربستن تدبیرهای ویژه در این زمینه است.
٦. نباید از نظر دور داشت که فضای منطقه، و بهویژه جهان عرب، متأثر از سیاستهای دولتهای منطقه و نیز فضای رسانهای است که ایرانهراسی را همچون یک دستورالعمل، مدام تبلیغ کرده و آن را به صورتی غلوآمیز نمایش میدهد.
ناگفته نماند که برخی اظهارات ناسنجیده و عملکردهای نامناسب در داخل کشور نیز، گاه به تشدید دشواری این فضای نامطلوب، دامن میزند. بنابراین، بدون انجام اقدامهای پیشینی برای ترمیم افکار عمومی مخاطب در منطقه و جهان اسلام و بدون توجه به پیشینه اختلافها و سوءظنهای متراکم، این اقدامها، دستِکم در این مقطع، نهتنها تأثیر مدنظر را نخواهد گذاشت، بلکه ممکن است موجب نقض غرض و ازدسترفتن فرصتهای مناسب تأثیرگذاری بر مخاطبان دیپلماسی عمومی شود.
چراکه پیشبرد دیپلماسی عمومی و اقدامهای مهم آن، خود بسترسازیهای بنیادین و مؤثري را براساس سیاست راهبردی یکپارچه و همهجانبه، لازم دارد.