عصرایران -
در دو هفته گذشته، داعش دو فیلم کوتاه منتشر کرد که طی آن ها ، دو خبرنگار
آمریکایی سر بریده می شوند. این دو فیلم بعد از آن منتشر شدند که اتهاماتی
علیه داعش در سطح افکار عمومی جهان اسلام شکل گرفت که چرا این گروه مدعی
جهاد اسلامی، فقط علیه مسلمانان می جنگد و کاری به آمریکا و اسرائیل ندارد.
این اتهام به ویژه زمانی پر رنگ تر شد که جنگ 7 هفته ای غزه - اسرائیل رخ داد و داعشی ها در قبال جنایات صهیونیست ها سکوت کردند.
ما
اطلاع درستی از واقعی یا غیر واقعی بودن فیلم های سر بریدن دو خبرنگار
آمریکایی نداریم و از منظر انسانی امیدواریم که چنین اتفاق هولناکی نیفتاده
باشد. بنابر این نه در مقام تأیید اصالت این فیلم ها هستیم و نه در مدعی
ساختگی بودن شان.
البته بعد از پخش فیلم سر بریدن خبرنگار اول،
ایرادهای مهمی در خصوص فیلم مطرح شد. از جمله این که کسی که قرار است سرش
بریده شود روی دو زانو به راحتی ایستاده و با اطیمنان خاطر رو به دوربین
حرف می زند یا دست جلاد بعد از جنایت خون آلود نیست، یا چرا بر خلاف همه
فیلم های داعش، صحنه سر بریدن نمایش داده نمی شود یا ... که این نقدها می
توانند وارد یا ناوارد باشند.
اما در مورد فیلم دوم ، نکته ای وجود دارد
که بدان پرداخته نشده است: طبق فیلم ، جنایت در روزی که باد نسبتاً تندی
می وزد و در یک بیابان رخ می دهد.
اگر به فیلم نگاه کنید، لباس های جلاد
و قربانی در وزش باد به شدت تکان می خورند ولی کمی آن سو تر ، علف های
بیابان ، همانند عکس های ثابت، بی حرکت هستند و کوچک ترین حرکتی در آنها
دیده نمی شود. بدیهی است که حرکت علف های بیابان باید کمتر از حرکت لباس
باشد ولی این که هیچ حرکتی نداشته باشند، منطقی به نظر نمی رسد.
جالب
این که در آن باد بیابانی ، حتی ذره ای گرد و خاک هم از روی زمین بلند نمی
شود که البته این را می توان به مشخصات زمین نسبت داد و توجیه کرد ولی بوته
های بیابانی در شرایط وزش باد، اندک حرکتی ولو در حد لرزش دارند نه این که
مانند فیکس باشند و تکان نخورند.
بعضی ها معتقدند این صحنه با
استفاده از تکنولوژی پرده سبز درست شده است به طوری که پس زمینه،
بعداً اضافه شده و صحنه اصلی در استودیوی سینمایی ساخته شده است. البته این
ادعا تأیید شده نیست.
با استفاده از تکنولوژی پرده سبز می توان تصاویر را در هم آمیختتأکید می کنیم که آنچه در سطور بالا آمد،
تنها پرسش و تردیدی بر ماجرای سر بریدن دو خبرنگار آمریکایی است و واقعاً
نمی توان در میان ماجرای عجیب داعش و سیاست های هزار توی جهانی، به ضرس
قاطع آن را رد یا تأیید کرد. مهم این است که درباره خبرهایی که می رسند،
تأمل کنیم و اجازه ندهیم سیل خبرها - چه داخلی و چه خارجی - ما را منفعل
کنند و با خود ببرند.
مهم اینه که واقعا کشتن یا نه.
اینکه چرا دستای یارو خونی نیست خوب ممکنه قبل از اینکه سر اونا ببره این یکی را جلوی دوربین آورده یا شایدم دستاشا شسته هر چی نباشه خون نجسه دیگه
یا اینکه گفتید جلوی پرده سبز گرفتن و لباساشون تکون میخوره اما بوته ها اصلا چه لزومی داره که این کار را بکنن خوب میان تو فضای باز اینا که سر بریدن را نشون نمیدن که بخوان از پرده سبز استفاده کنن
یا اینکه گفتید طرف خیلی راحت و با خونسردی داره حرف میزنه کافی فیلم کشته شدن " جیمز فولی" ببینید تا ترس را تو چهرش ببینید
عصر ایران منتشر کن
نکته بعد در مورد خبر نگار دومه علیرغم اینکه در مورد خبرنگار اول سرویس های اطلاعاتی انگلیس با مطالعه دقیق تونسته بودند هویت جلاد داعش انگلیسی رو شناسایی کنند اما داعش در مورد خبر نگار دوم هیچ تغییری در تعویض یا استتار بیشتر جلاد انجام نداده بود از این موضوع چند نکته رو میشه برداشت کرد اول اینکه این دو قتل یا تظاهر به قتل در یک روز و یک محل صورت گرفته بود وداعش به دروغ به قتل خبرنگار دوم اخطار داده بود دوم اینکه با لو رفتن قاتل و همچنین به هم خوردن سیستم داعش به علت حملات اخیر به اونها دیگه امکان ساخت این صحنه غیر واقعی و اصلاح اشتباهات فنی فیلم سازی براشون میسر نبوده و سوم اینکه در تصویر خبر نگار بعدی هر دو صحنه به قدری شبه هم هستند که کمتر منش صحنه ای میتونه دروباره ایجادش کنه : زاویه ایستادن و حالت ایستادن جلاد ؛ نحوه انداختن بند اسلحه جلاد؛ سرعت باد در هر دو صحنه؛ زاویه تابش و شدت نور خورشید و آسمان ؛نحوه پوشش چشم جلاد؛ بی خیال نشستن قربانی همه وهمه نشون میده کاسه ای زیر نیم کاسه است . با دیدن کامل فیلم ابعاد بیشتری قابل درکه.
شک ادم رو بیشتر میکنه. اگه لباس سفید بود با اولین برش چاقو باید خون پخش میشد همه جای لباس ولی تو لباس قرمز اصلا پیدا نیست
همچنین لباس نارنجی به نوعی اشاره به لباس زندانیان گوانتانامو داره
خود مردم ایران توهم توطئه پنداری دارند و همیشه فکر می کنند کاسه ای زیر نیم کاسه است یا همان تفکر دایی جان ناپلئون دیگه خواهشا شما به این تفکرات دامن نزنید.شما بهتر یک مقاله واسه این نوع تفکر و فکر کردن ایرانی ها بنویسید و منشا ان را معرفی کنید.
سانسور هم نکن
یا داعشی هارو خیلی نُخبه تصور کردی.
عزیز مثِ اینکه شما هم از انفولانزای نیویورکی رنج می برید :)
بهرحال هرچه سریع تر اقدام به واکسیناسیون کنید.
باتشکر
تا زمانی که بین شیعه و سنی مشکل وجود داشته باشه این داستان ادامه خواهد داشت
هنوز قضیه برج های تجارت جهانی آمریکا یا انفجار مترو لندن سئوالات حل نشده زیادی دارند.
اما برای من چیزی که جالب بود ریلکس بودن خبرنگارها و خواندن بیانیه ای منسجم بود علیه کشورشان. با اینکه می دانستند دقایقی بعد مثل گوسفندی ذبح می شوند. حداقل اولی که چنین ذبح شد دومی می توانست از خواندن بیانیه امتناع کند چون راه نجاتی نداشت! برای من این خونسردی و عدم تقطیع کلمات بخاطر ترس از مرگ، بسیار جالب است!
اصولا آمریکایی ها و انگلیسی ها دوست دارند مرگشان را سربلندانه جلوه دهند اما همیشه برعکس بوده، نمونه اش دستگیری ملوانان امریکایی زمان آقای خاتمی که یکی از سربازان آمریکایی خودش را از ترس خیس کرده بود و یا دستگیری ملوانان انگلیسی زمان احمدی نژاد که بدون هیچ مقاومتی تسلیم شده بودند و همیشه در چهره شان ترس بود!
به نظر من هم کاملا ساختگی است.
مهم پیام بود که منتقل شد حالا واقعی بوده یا نه تاثیری تو کل قضیه نداره
پشت اون باید نقشه های سیاسی کثیفی خوابیده باشه