عصر ایران- «یارانه ها باتلاقی را برای کشور درست کرده اند. معلوم نیست این باتلاق چه بلایی بر سر کشور می آورد اما همه باید به دولت کمک کنند تا بتواند از این باتلاق خارج شود.»
این سخنان صریح را آیت الله ناصر مکارم شیرازی در دیدار با اعضای هیات رییسه اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران بر زبان آورده اند. این مرجع تقلید پیش تر از مردم خواسته بود چنانچه نیاز ندارند برای دریافت یارانه نقدی ثبت نام نکنند اما چنان که خود گفته اند «بسیاری از مردم نام نویسی کردند و نیمی ازآنها که نیازمند هم هستند به حرف ما گوش دادند ولی نیم دیگر که احتیاجی هم نداشتند باز هم ثبت نام کردند.»
تعبیر «باتلاق» برای یارانه ها از شمّ روزنامه نگاری و آشنایی آیت الله با فن نویسندگی نیز ناشی می شود. از این رو بیش از سخنان دیگر آقای مکارم در رسانه ها انعکاس یافته است. از این «باتلاق» اما چگونه می توان رها شد؟
نخستین توصیه به گرفتار شدگان یک باتلاق این است که دست و پا نزنند. چرا که هر چه بیشتر تکاپو کنند فروتر می روند. کاری که دولت روحانی در حال انجام آن است اتفاقا همین است.
یادمان باشد که پیشتر قرار بود در فاز دوم هدفمندی مبلغ پرداختی یارانه نقدی افزایش یابد که عملا پوشش یا مُسکنی برای افزایش بیشتر قیمت حامل های انرژی بود.
آن افزایش اما در هر دو سو به منزله دست و پا زدن بیشتر در این باتلاق بود. اکنون اما صحبتی از پرداخت بیشتر نیست و توجیه افزایش تندتر قیمت را نیز از میان برده است.
یادمان باشد بنزین سهمیه ای 400 تومانی کمتر از نیم دلار آن زمان قیمت داشت و بنزین 700 تومانی هم دو سوم قیمت یک دلار. اکنون اما بنزین 1000 تومانی هم یک سوم قیمت کنونی دلار ارزش دارد.
به عبارت دیگر اگر منطق دولت در افزایش قیمت بنزین صرفا اقتصادی بود و به تبعات اجتماعی توجه نداشت باید تا مرز 1500 تومان نیز پیش می رفت و مراد از شیب ملایم همین است. البته همچنان قیمت بنزین در قیاس با متوسط درآمد سالانه، سوال برانگیز است. مثلا در کشورهایی که متوسط درآمد سالانه 40 هزار دلار است قیمت هر لیتر بنزین یک تا یک ونیم دلار است.
پس راه نجات از این باتلاق رونق اقتصادی است. هر چه درآمد مردم و متوسط درآمد سرانه بالاتر رود قیمت بنزین نیز کمتر جلوه می کند. باتلاق یارانه ها اما این واقعیت را پیش چشم مردم قرار نمی دهد. یارانه غیر مستقیم قبلی بنزین تا پیش از هدفمندی نوعی دل خوش کُنک هم بود و خیلی ها از یاد می بردند که دستمزد آنان تا چه اندازه در مقیاس جهانی پایین است.
اکنون اما بحث دستمزدها - بخواهیم و نخواهیم- درمی گیرد. فرض کنیم همین حالا بنزین به جای 700 و 1000 تومان 100 تومان شود و دولت با ضرر بنزین عرضه کند. آیا مشکل دستمزدهای اندک حل خواهد شد؟ یا مشکل فراتر از قیمت یک کالاست که درست یا نادرست به کالای معیار بدل شده است؟
این را هم در نظر داشته باشیم که با احتساب مصرف روزانه 70 میلیون لیتر بنزین در کشور و افزایش قیمت 300 تومانی به ازای هر لیتر دولت درآمد 9 هزار میلیارد تومانی تازه و سالانه به دست می آورد که با هزار میلیارد تومان حاصل از انصراف سر به 10 هزار میلیارد تومان می زند.
اینجا دولت است که باید به خود کمک کند تا از این باتلاق به درآید. این گونه که این پول را صرف حمایت از تولید کند و به امور جاری اختصاص ندهد.
همان گونه که گفته شد تعبیر «باتلاق» در وهله اول از این حیث جالب توجه است که دست و پا زدن بیشتر، فروتر می برد. پس خروج از آن الزامی است و برای خروج به ریسمانی نیاز است و شاید ریسمان هایی. ریسمان اول اعتماد است. بازسازی این اعتماد به اثبات صداقت و مقابله با دروغ نیاز دارد.
کمک به دولت این است که هر جا دروغی دیدیم و شنیدیم فاش کنیم و دروغ گویی که فی الذات یک رذیلت اخلاقی است فضیلت وزیرکی به حساب نیاید. خود دولت هم باید در قبال دروغ ها رودربایستی نکند و با صراحت پرده از هر دروغی بدرد. حال آن که به نظر می رسد تیم رسانه ای بر پایه ملاحظات ترجیح می دهد در قبال برخی از این دروغ ها سکوت کند. ریسمان دوم رونق اقتصادی است که خود به پیشرفت های دیپلماتیک در مذاکرات هسته ای نیاز دارد.
راه نجات از این باتلاق، نه قطع یارانه نقدی است نه افزایش بیشتر. راه نجات سبک شدن بار دولت و ورود در مسیری است که دنیا تجربه کرده است. مردم قیمت بنزین را با فوب خلیج فارس مقایسه نمی کنند. با متوسط درآمد سرانه خود مقایسه می کنند. هر چه این درآمد افزایش یابد تمایل به انصراف از دریافت یارانه نقدی نیز افزایش می یابد.
شاید گفته شود همین پرداخت ها دست و بال دولت را می بندد و به جای سرمایه گذاری در امور کلان به تامین منابع نقدی یارانه ها وادار می کند. حال آن که تا همین جا تنها از یک قلم بنزین به درآمد سالانه 9 هزار میلیارد تومانی دست می یابد در حالی که میزان یارانه نقدی همان است که بود.
از سوی دیگر چنانچه دولت بدون آن که پایگاه اجتماعی خود را آسیب برساند می تواند تا 5 میلیون نفر دیگر را نیز براساس مولفه هایی چون پرداخت مالیات، پروانه کسب، ثبت شرکت تجاری، معامله بیش از یک ملک در سال، رابطه اعتباری با بانک ها، برخورداری از کارت بازرگانی، عضویت در هیات مدیره شرکت های تجاری، اقامت بیش از یک ماه در کشورهای خارجی و مانند آنها بی آن که به حساب های مردم سرکشی کند یا مخالفت و ناخرسندی اجتماعی برانگیزد حذف کند و از این رهگذر نیز به درآمدی دست یابد. این حذف شدگان به دلایل دیگر از جمله رونق اقتصادی، ایجاد شغل برای فرزندان شان، احساس آزادی های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و بهبود فضای کسب و کار رابطه خود را با دولت حفظ می کنند و نمی رنجند.
راه دیگر کمک برای خروج از این باتلاق حذف بودجه های کلان دستگاه هایی است که توجیه اقتصادی ندارند و کار آنها نیز در زمره وظایف مصرح دولت به حساب نمی آید. ممکن است دستگاهی توجیه اقتصادی نداشته باشد اما به لحاظ امنیتی یا سیاسی ضرورت داشته باشد اما همه ما سازمان هایی را می شناسیم که نه آن اند و نه این و همچنان سالانه بودجه می بلعند. اینها نیز دست و پای دولت را برای خروج از این باتلاق می بندند و نه تنها ریسمانی برای خروج نیستند که وزنه هایی هستند فروبرنده تر.
وزنه ها را باید جدا کرد، ریسمان ها را درانداخت تا همه با هم چنگ زنیم و از این باتلاق نجات یابیم. در این باتلاق گرفتاریم اما همچنان حق حیات داریم و یارانه نقدی عجالتا همین نقش را ایفا می کند!
نکته بعد التحریر هم این که مردم نباید به لحاظ روانی احساس نگرانی کنند. چون بنزین در ایران همچنان ارزان است! تغییر قیمت تنها یک رتبه ما را تنزل داده است. آرایش سکو از «ونزوئلا، ایران، عربستان» به «ونزوئلا، عربستان، ایران» تغییر کرده اما همچنان روی سکو هستیم! چون گیر کار جای دیگری است.
گیر کار در دو چیز است:«پر مصرف بودن خودروهای تولید داخل» و «پایین بودن درآمد سرانه ملی». اولی ناشی از توجیه دفاع از تولید ملی است که در عمل انحصار ایجاد کرده و خودروهای وارداتی را گران به دست مصرف کننده می رساند یا از دسترس کثیری خارج ساخته و دومی هم پایین بودنی است که سال ها با یارانه غیر نقدی پوشانده می شد و یارانه نقدی در 40 ماه گذشته هم نتوانسته آن را بپوشاند.
همه ميدانيم كه بسياري از مردمي كه ثبت نام كرده اند احتياج مبرمي به اين پول نداشتند. اما بسياري براي دريافت همين مقدار پول كه براشون ناچيز هست حاضر به دروغ گويي شده اند.
تهي شدن اين سرمايه اجتماعي حاصل سالها تصميم گيري يك طرفه براي مردم هست بدون مشاركت واقعي انها.
هيچ فرق نميكرد چه دولتي برسر كار باشه. نتيجه همين بود. چه جليلي، چه قاليباف، عارف يا روحاني.
با اينكه ميدانم اين يارانه ها مثل دمل چركي بر اقتصاد ايران است كه روز به روز منجلابش عميق تر ميشه، اما چيزي كه تاثير اقتصاديش به اندازه يارانه ها نيست اما تاثير فرهنگيش در بازسازي سرمايه اجتماعي كه به حل موضوع يارانه ها هم كمك ميكنه بسيار زياده و الزاما بايد در اولويت دولت باشه، همت و نشان دادن علايم مثبت دولت در كنترل فساد، افزايش بهره وري،، رفع سو مديريت،، نشانه هاي شايسته سالاري فرا جناحي ،، قطع كردن بودجه هاي مراكزي كه حريصانه پول ميخورند و هيچ تاثير مستقيمي بر معيشت مردم ندارند، هست.
البته اين كار هم سخته چون اين مراكز هم هميشه به اسم مردم صحبت ميكنند و به نام مردم فشار وارد ميكنند. نگاه كنيد به اظهار نظر اخير اقاي دايي كه ميگويد "پرسپوليس بلاتكليف نيست، مردم بلا تكليف هستند"
كه البته منظورشان اين است كه پولهاي ميلياردي را به اسم مردم به فوتباليستها بدهيد !!!!!
بله سخته اما هر دولتي كه بر سر كار باشه تا اعتماد عمومي مردم و سرمايه اجتماعي رو با تصميمات سخت و شجاعانه عليه گروه هاي فساد و فشار برنگردونه، حق نداره از مردم براي انصراف درخواستي كنه يا بد تر از اون دست به دامان اجبار بزنه كه سرمايه سوزيش بيشتر ميشه. تا اون زمان هم بايد به همه ملت حتي انصرافي ها يارانه رو پرداخت كنه.
شكستن اين چرخه معيوب ويران كننده از خود دولت شروع ميشه و هيچ راه ديگري نداره.
همه جا میگن ایرانی لایق بهترین هاست! پس بهش عمل کنید
چند سال هست که وضعیت اینه؟ 40 سال؟ 50 سال؟
قرار نیست تا ابد همه ملت جور خودرو ساز های داخلی رو بکشن. 5 میلیون نفر شاغلند؟
چند هزار نفر یا چند میلیون نفر در این سال ها جونشون رو بخاطر نقص فنی خودرو ها از دست دادند، نقص عضو شدند،...؟
جنرال موتورز به این بزرگی ور شکست کرد. دیگه بزرکتر از اون که نیستند.
خودرو ساز ها دیگه نباید حمایت بشند. هر کی تونست خودشو نجات میده و هر کی نتونست بصورت کاملاً طبیعی ور شکست میشه.
اصلا چرا از ابتدا يارانه را نقدي كردند و مثل سابق به كالاهاي اساسي كه با سلامت مردم ارتباط مستقيم دارد سوبسيد نمي دهند (شير،گوشت،و..) در اين صورت ساليانه با يك شيب ملايم حامل هاي انرژي را افزايش مي دادند تا تورم زايي هم نداشته باشد.
به نظر من مشکل اصلي کشور ما عدم نظارت مردمي است مثلا الان دولت انگيزه خودشو از دست بده و به انگيز هاي شخصي و خانوادگي و حزبي رو بياره کي ميتونه جلوشو بگيره بله وقتي نظارت نباشه نه برنامه اي تو کاره نه حرکتي نه پيشرفتي هيچي
ما بايد نظارت مردمي رو راه بندازيم و الا هيچ وقت پيشرفت نميکنيم هيچ وقت حرف ساده ايه ولي بيشمار معنا داره
آقایان راه نجات از باتلاق تغییر تفکر است، که اگر هر کسی از آن حرفی به میان بیاورد انگ خواهد که چه و چه و چه!
مثلا همین خودرو، مگر تمام کشورهای دنیا برای خودشان غول خودرو سازی هستند که ما باشیم؟ تولید سمند کم شد گفتند به خاطره تحریم بوده! مگر این خدرو ملی نبود؟
راه حل تغییر در مسیر اداره کشور است، به شکلی که هم سر افراز باشیم و هم پولمان را خرج اتینا نکنیم
به خدا قسم همه اینهایی که آگاهانه در مورد مردم سکوت کردند و یا تبلیغات دروغ راه انداختند در برابر خودشون و مردم مسئولند ...
1- مبلغ صرفه جویی بابت افزایش قیمت فقط بنزین با توجه به 70 میلیون لیتر، روزانه 21 میلیارد و سالانه حدود 7 و هشت دهم هزار میلیارد تومن میشود. احتمالن با احتساب سایر حاملهای انرژی 9 هزار میلیون خواهد شد.
2- یارانه پرداختی با مبلغ فعلی یعنی 45500 تومان ماهانه حدود 3400 میلیارد و سالانه حدود 41 هزارد میلیارد میشه که فقط برای پرداخت اون باید 5 برابر درآمد ناشی از افزایش مبلغ بنزین صرف یارانه بشه
بنابراین از نظر من که یک کارآفرین هستم و شرایط کار در حال حاضر به دلیل کاهش بودجههای عمرانی دولت بسیار نامناسب است به نظر میرسد هیچ تاثیری در وضعیت فعلی ایجاد نخواهد شد.
هر چند امیدواری ما به دولت تدبیر و امید همچنان پابرجاست.
به نظر من حالا که خود مصرف بنزین توی ایران صرفه نداره به جای افزایش قیمت با هر نوع سیاستی رفت و آمد مردم رو محدود کنیم و این حقو ازشون بگیریم. ما باید قبول داشته باشیم با این وضع فجیع به سمت کشوری مثل ترکیه حرکت نمی کنیم ما داریم به سمت کشوری مثل کره شمالی حرکت می کنیم که تمام اعمالشون تحت نظارت حکومته و اصولا بدون مجوز کسی نمی تونه رانندگی کنه. (البته پیشنهادم خواسته قلبیم نیست ولی چه می شه کرد)
یک مطلب را خدمت مسئولینی که با هزار آرزو در این دوره از انتخابات ریاست جمهوری به انها رأی دادیم عرض میکنم، البته قطره ایست از دریای مشکلات؛در شهرستان کوچک محل سکونت ما(سرپل ذهاب) که در غربی ترین منطقه کشور قرار دارد، نسبت به جمعیت شهرستان بی کاری بی داد می کند و به نظر بنده با تزریق تنها یکسال بودجه ای که به تیم های قرمز و آبی اختصاص داده می شود (و خرج بازیکنانی می شود که بنده با گرفتن این چنین مبالغی با همین وزن 110 کیلویی بهتر از آنها بازی خواهم کرد) می شود بیکاری را بطور کلی در شهرستان ما ریشه کن کرد. چرا دولت اجازه نمی دهد که این تیم ها خودگردان شوند و اینقدر پول بیت المال را هدر ندهند. به خدا ما هم تو این گوشه از مملکت حقی داریم.
بهتر است سکوی میزان درآمد سالیانه مردم کشورهای هم تراز ایران را هم اینجا میاوردین. و سکوی میزان ذخایر نفتشون رو هم با هم مقایسه میکردین.با تشکر
1- شایسته سالاری، کارها را به اهلش بسپارید. مثلن برای اقتصاد از اقتصاد دانهای واقعی و با تجربه و با سواد برنامه بلند مدت بخواهید و واقعن اجرا کنید.
2- ارتباط سود آور با دنیا، راه را برای وارد شدن توریستها و صنایع و سرمایه گذاری خارجی به داخل کشور هموار کنید، بخاطر چند شرکت دولتی راه را بر ورود تکنولوژی بین المللی نبندید.
3- برای جوانان و نسل آینده برنامه داشته باشید آنها را به امان خدا ول نکنید به جای زیاد کردن دانشگاههایی که وقت آنها را هدر می دهند، پول خرج کنید و به آنها آموزش شغل و زندگی بدهید.
1-کاهش مصرف سوخت اتومبیل ها
2-اصلاح ساختارهای فرهنگی مانند باز بودن مغازه ها تا ساعت 12 شب
3-عایق بندی منازل
4-الکترونیکی نمودن سیستمها مانند نقل و انتقال سند منزل و ...
... را می باید فراهم نمود آنهایی که 3 تا ماشین درحیاتشان دارند بنزین 3000 تومانی هم براحتی می زنند و پولش را از حقوق بگیران می گیرند.پس گرانی راه حل نیست
کرم از خود درخته.البته عوام فرینی دولتها هم تو بی اعتمادی مردم بی ربط نیست
و این شگرد رئیس محترم دولت مهر و عدالت بود که با انداختن تقصیر به گردن به نام جشمید لسم ا...، منابع تأمین پرداخت هدفمندی را از جیب مبارک ملت ایجاد نمود