
جای خالی مادر در تصویر دومِ خانوادهی خوشبخت بدجوری ذهنم را مشغول کرده و نگرانش شدهام. یعنی کجا میتواند باشد؟
ایسنا - طنز روز- داشتم در بیلبوردهای شهرداری مُداقه میکردم، به نتیجههای جالب توجهی رسیدم. در تصویر خانوادهی قایقسوار، زن و مردِ خوشبخت چهار فرزند دارد و سه بادکنک دست بچهی آخر است. خانوادهی کمجمعیت مفلوک هم که یک پدر و پسرند، پشت سر آنها هستند. در تصویر خانوادهی دوچرخهسوار، پدرِ شاد و شنگول را با پنج فرزند میبینیم که همچنان سه بادکنک دارند دست بچهی آخر. خانوادهی کمجمعیت مفلوک هم که همچنان یک پدر و پسرند، با بقچهای روی دوچرخه در پی آنها.
جای خالی مادر در تصویر دومِ خانوادهی خوشبخت بدجوری ذهنم را مشغول کرده و نگرانش شدهام. یعنی کجا میتواند باشد؟
- مادر دارد در خانه برای تیم دوچرخهسواری غذا میپزد؟
- مادر نمیتواند دوچرخه سوار شود، چون برای او جایی نیست یا نمیتوان مادرِ دوچرخهسوار را نشان داد؟
- مادرِ تصویر اول بعد از به دنیا آوردن فرزند پنجم گفته، «مهرم حلال، جونم آزاد» و همسرش دارد میخواند، «با یه گل بهار نمیشه، بیوفا که یار نمیشه...».
- این خانواده پرسپولیسی هستند، بنابراین مادر باردار است و قرار است ششتایی شوند؟
- مادر دارد خودش را برای انتخابات شورای شهر آماده میکند؟
و هزاران سؤال دیگر که در ذهنم میچرخد و اینقدر ذهنم را مشغول کرده که پاک از مادر خانوادهی کمجمعیت که در هر دو تصویر غایب است، غافل شدهام. هرکس از نامنبرده اطلاعی دارد، به شهرداری تهران خبر دهد.
راستی ظاهرا در خانوادهی خوشبخت، آن سه بادکنک را نگه میدارند تا بچهی بعدی به دنیا بیاید و بدهند به او.