عصر ایران؛ مهرداد خدیر- به بهانه درگذشت "سید اکبر پرورش" می توان به بخش هایی از تاریخ انقلاب اسلامی که او در آن نقش یا حضور داشته اشاره کرد.
نزدیک 20 سال غیبت او از صحنه اول سیاسی البته موجب شده نسل تازه شناختی از این چهره سیاسی که در اردوی محافظه کاران - و در اصطلاح آن زمان" جناح راست"- تعریف می شد نداشته باشد و در ذهن نسل قبل تر نیز تنها همان عنوان وزیر آموزش پرورش ( در دولت های شهید باهنر، آیت الله مهدوی کنی و مهندس موسوی- 60 تا 64) در اذهان بماند حال آن که او هم قبل و هم پس ازآن در تقسیم خواسته یا ناخواسته حاکمیت جمهوری اسلامی به دو جناح چپ و راست ( بعدتر اصلاح طلب و اصول گرا/ محافظه کار) نقش موثر ایفا کرد و تبارشناسی این ترم سیاسی بی اشاره به نام او ناقص است.
البته تناسب نام خانوادگی ( پرورش) با عنوان وزارتخانه ای که مسوولیت آن را 4 سال بر عهده داشت از عوامل به خاطر سپردن او نزد مردمانی شد که چندان اهل سیاست نیستند ( همچون دکتر پزشکیان در دولت خاتمی که وزیر بهداشت و آموزش پزشکی شد). اما سوای این نکته " سید اکبر پرورش" را نمی توان تنها در وزارت آموزش وپرورش و همان دوران محدود کرد.
به این بهانه اشاره به چند نکته پیرامون حیات سیاسی و مواضع او که بازخوانی بخش هایی از تاریخ جمهوری اسلامی و تقسیم به دوجناح رقیب را نیز در بطن خود دارد خالی از لطف نیست:
1- مرحوم پرورش درسال 1358 ودر مجلس "بررسی نهایی پیش نویس قانون اساسی" که در عمل به "خبرگان تدوین قانون اساسی جدید" تبدیل شد نماینده استان اصفهان بود. همین امر نشان می دهد اوبی گمان از "سابقون "انقلاب بوده چرا که به جز او شخصیتی در اندازه و آوازه مرحوم آیت الله سید جلال الدین طاهری از اصفهان نماینده شد یا از تهران آیت الله طالقانی ، آیت الله منتظری ، دکتر بهشتی ، بنی صدرو مهندس سحابی حضور داشتند. پرورش در مجلس خبرگان عضو گروه دین وتاریخ شد. گروهی که سه نماینده دیگر عضوآن اکنون در شمار مراجع تقلید برشمرده می شوند: آیات: لطف الله صافی گلپایگانی، ناصر مکارم شیرازی و جعفر سبحانی.
یکی از مشهور ترین واکنش های سید اکبر پرورش به یک موضوع در مجلس خبرگان اعتراض او به نطق آیت الله صدوقی در 19 آبان 1358 بود که طی آن مرحوم صدوقی زنان را فاقد هر گونه مهارت برای تصدی مناصب سیاسی و اجرایی دانست و مثال های متعددی هم آورد. از جمله این که" در یزد ما این همه قنات حفر شده نزدیک به 20 هزار قنات؛ کدام زن اینها را درست کرده؟ همه مرد بودند". اینجا بود که پرورش اعتراض کرد: "این سخنان بر روی خواهران که این همه نقش در انقلاب اسلامی داشته اند اثر منفی می گذارد". جالب آن که آن مجلس یک نماینده زن هم داشت ( خانم منیره گرجی) اما صدای بلند اعتراض از جانب پرورش برخاست. رییس مجلس(آیت الله منتظری) میان داری کرد و گفت: "نیازی به این بحث ها نیست. اگر زنان نبودند که اصلا مردی نبود" وبحث را با ظرافت خاتمه داد.
2- با انتخاب دکتر باهنر( وزیر آموزش و پرورش) به نخست وزیری در مرداد سال 1360 طبعا دیگری باید وزیر آموزش و پرورش می شد.این دومین بار بود که یک وزیر آموزش و پرورش به نخست وزیری می رسید. انتخاب باهنر، اکبر پرورش بود که با جلب نظر موافق رییس جمهور جدید( رجایی) صورت پذیرفت.
3-او در دوره سوم انتخابات ریاست جمهوری نامزد شد. در حالی که حزب جمهوری اسلامی دبیر کل خود(آیت الله خامنه ای) را به عنوان کاندیدا معرفی کرده بود و این کاندیداتوری با انگیزه رقابت واقعی تلقی نشد.
4- وزارت او در دولت مهدوی کنی و موسوی هم ادامه یافت. در دولت موسوی ودر میانه سال 60 اما پرورش دست به تغییر نیروهای نزدیک به رجایی و باهنر زد که اسباب حیرت شد. مهم ترین تغییر انتصاب محسن دعاگو به جای حسین مظفری نژاد بود و بعد تر کنار گذاشتن یا تنزل مقام دو چهره دیگر از همراهان رجایی و باهنر( نجفی علمی از آموزش های حین خدمت و حسین خوشنویسان از مدیر کلی آموزش و پرورش تهران و انتصاب علی اکبر حسینی-بعدتر مشهور به حسینی اخلاق در خانواده- به جای او).
به این ترتیب آموزش و پرورش رسما به دو جناح چپ و راست تقسیم شد و انجمن اسلامی معلمان ایران در مقابل وزیر موضع گرفت. اعتقاد پرورش به مستثنا بودن مدارس خصوصی اسلامی مانند علوی و نیکان و رفاه از شمول دولتی شدن مدارس هم از زمینه های دیگر اختلاف بود. از این رو پرورش در دولت اول مهندس موسوی در جناح راست تعریف شد و در کنار ناطق نوری،عسگر اولادی، احمد توکلی ، مرتضی نبوی و تا اندازه ای دکتر ولایتی در برابر چهره هایی چون بهزاد نبوی و محمد سلامتی صف آرایی کردند.
برخی چون عسگر اولادی( وزیر بازرگانی) و احمد توکلی( وزیر کار) استعفا کردند تا با مداخله امام یا هاشمی موقعیت خود را تثبیت کنند اما رهبر فقید انقلاب از آنان حمایت نکرد و در نهایت در دولت دوم موسوی جناح چپ دولت تقویت شد و حمایت صریح و مکرر امام از شخص نخست وزیر جای مانوربرای جناح ضعیف شده راست در کابینه باقی نگذاشت. امام البته بر ابقای وزیران مرتبط با جنگ ( خارجه و سپاه) تاکید ورزیدند و بقیه را به رییس دولت سپردند و به همین خاطر سید کاظم اکرمی از انجمن اسلامی معلمان که در چهره و رفتار و گفتار بسیار به رجایی شبیه بود- و اکنون در قد حیات است- وزیر آموزش و پرورش شد و پرورش با خروج از دولت و قوه اجرایی پس از چندی به مجلس رفت.
5- مرحوم پرورش در مجلس سه دوره نماینده بود و دو دور نایب رییسی را هم تجربه کرد. آخرین اقدام موثر سیاسی او را می توان " تحقیق و تفحص از صدا و سیما در مجلس چهارم" دانست که به تغییر محمد هاشمی انجامید یا با تغییر او همزمان شد. به دستور مدیر عامل وقت صدا و سیما جوابیه تندی از رادیو قرائت شد که در آن محمد هاشمی آشکارا بر اکبر پرورش تاخت و ریشه اختلاف را بر سر انجمن حجتیه دانست و پرورش را به این گروه نسبت داد.
محمدهاشمی خود از جام جم رفت اما با آن واکنش تند و صریح، عملا پرورش را هم به رغم قدرت گرفتن دوستان از دایره کنار زد تا جایی که بعد تر نیز نتوانست نقشی ایفا کند و از مقالات او هم کمتر خبری شد. بیماری نیز مزید بر علت شد و " استاد" – لقبی که روزنامه رسالت و موتلفه به کار می بردند- به اصفهان بازگشت. در سال های بعد پرورش بسیار کوشید کدورت شدید آیت الله هاشمی رفسنجانی را به این خاطر بزداید. چرا که همین تحقیق و تفحص و کنار رفتن محمد هاشمی مهم ترین تریبون را از هاشمی رفسنجانی گرفت و آغازی شد برای حملات بعدی به نزدیکان و بستگان او.
6- پس از وقایع سال 88 با وجود بیماری به تهران آمد و برای تلطیف فضا کوشید. او به شدت نگران فاصله افتادن میان رهبری و هاشمی بود و هنگامی که از زبان هر دو شنید که این اتفاق نمی افتد آسوده شد. تلاش هایی مشابه مرحوم عسگر اولادی نیز انجام داد که رسانه ای نشد و تنها بخش هایی را در مصاحبه با ویژه نامه روزنامه همشهری بازگفت و با تاکید بر سلامت مالی و اخلاقی رییس دولتی که عضو آن بوده کوشید در آن آتش ندمد. تشدید بیماری اما مجال ادامه روند را به او نداد و عملا نقشی به وی سپرده نشد و حتی در سطح استان نیز به خاطره تبدیل شد و چه بسا اگر در خیابان های اصفهان قدم می زد خیلی ها نمی دانستند او کیست.