عصر ایران - شکست پرسپولیس در برابر سایپا، یکبار دیگر نشان داد که در تیم علی دایی تاکتیک و بویژه تغییر تاکتیک جای چندانی ندارد.
علی دایی که پس از بازی با سایپا، از بازیکنانش انتقاد کرد، مطابق معمول حاضر نشد سهم خودش را در ناکامی تیمش معلوم کند. او همیشه معترض دیگران است. حال این "دیگران" میتوانند اعضای تیم داوری باشند یا اعضای تیم خودش!
دایی در مصاف با سایپا، آشکارا جنگ
تاکتیکی را به فیرات سرمربی سایپا باخت. تیم او دست بسته و سرگردان در زمین مسابقه
میدوید بیآنکه در صدد پیاده کردن ایده خاصی برای حمله بر روی دروازه حریف باشد.
جدا از شکست تاکتیکی پرسپولیس در برابر سایپا، نکته مهم دیگر در بازی دیشب پرسپولیس در برابر سایپا، ناتوانی پرسپولیش برای روی آوردن به تاکتیک دیگری برای رهایی از کمند تاکتیکی تیم حریف بود.
علی دایی قطعاً نمیتواند با تزریق
روحیه صرف، تیمش را قهرمان لیگ کند. اراده، البته چیز خوبیست ولی جای اندیشه را
نمیگیرد. مارادونا در جام جهانی 2010، با اراده قهرمانی وارد مسابقات شد و
انصافاً این روحیه را هم به خوبی در تیمش تزریق کرده بود.
آرژانتین در جام جهانی 2010، تیمی همدل و باانگیزه بود. اما در کار و بار این تیم متحد و مصمم برای قهرمانی، یک چیز اساسی کم بود و آن هم ایده و اندیشه بود. مارادونا فاقد فکر و اندیشه کافی برای قهرمان کردن تیمش در جام جهانی بود.
علی دایی نیز در مجموع مربیای شبیه مارادوناست. او در ساختن تیمی متحد و همدل و باانگیزه و مصمم تبحر دارد، ولی تیمش از فکر و اندیشه چیزکی اساسی کم دارد. از تیم دایی، بوی تاکتیک به مشام نمیرسد چه رسد به توان تغییر تاکتیک! تیم ملی فوتبال ایران در دوران مربیگری علی دایی نیز، دقیقاً همین مشکل را داشت.
البته ممکن است دایی بگوید تاکتیک ما برای رسیدن به گل در فلان بازی، دور زدن دفاع حریف بود. اما از ترسیم یک تاکتیک بر روی کاغذ و یا حتی اجرای آن در برابر تیمهای بیآزار و ضعیف تا اجرای آن در بازیهای دشوار، راه درازیست.
قدرت و قابلیت تاکتیکی یک مربی فکور، زمانی آشکار میشود که در بازیهای حساس در برابر تیمهای قدر، قدرت تحقق تاکتیک مد نظرش و تحمیل آن بر بازی تیم حریف و مهمتر از این، اندیشه و توانایی و انعطاف لازم برای تغییر تاکتیک را داشته باشد.
علی دایی فعلا فاقد چنین قابلیتهاییست
و به همین دلیل، دایی را در فوتبال ایران نمیتوان جزو مربیان طراز اول دانست.