
ایسنا - سرمربي جديد رئالمادريد در زندگينامه خود از رابطه سردش با ژوزه مورينيو سخن گفت و به ستايش از آريگو ساکي پرداخت و او را نابغه و استاد دانست.
کارلو آنچلوتي که اخيرا هدايت رئالمادريد را به عهده گرفته است، از زندگينامهاش رونمايي کرد و در آن درباره موضوعات زيادي سخن گفت.
او درباره ژوزه مورينيو گفت: زماني که مورينيو هدايت اينتر را به عهده داشت و من در چلسي بودم، در ليگ قهرمانان اروپا برابر همه صفآرايي کرديم که در مجموع تيم ژوزه مورينيو به دور بعد صعود کرد. بعد از شکست برابر تيم مورينيو بسيار ناراحت شدم و خودم را سرزنش کردم، نه به اين خاطر که برابر مورينيو شکست خوردم، تنها به اين خاطر که اين کنار رفتن برابر اينتر رقيب سنتي ميلان بود. بايد اعتراف کنم که در ايتاليا رابطه خوبي با ژوزه مورينيو نداشتم اما وقتي که به انگليس آمدم، نظرم درباره او تغيير کرد. مورينيو در چلسي تاريخساز بود.
او افزود: وقتي به چلسي پيوستم، از آرشيو تمرينهاي مورينيو بهره بردم. پيش از آن که چلسي در دور رفت ليگ قهرمانان (24 فوريه 2010) برابر اينتر به ميدان برود، در تونل ورزشگاه با مورينيو دست داديم و قرار شد که اختلاف را کنار گذاريم و صلح کنيم. فکر نميکنم که هيچگاه با مورينيو دوست شوم با اين حال به همديگر احترام ميگذاريم. وقتي در ليگ برتر انگليس با چلسي قهرمان شدم، او برايم پيام تبريک فرستاد. من هم به دنبال قهرماني ژوزه مورينيو با اينتر در رقابتهاي سري A پاسخ تبريک او را دادم. فصل 2006 – 2005 که در ميلان بودم بسيار بد و نااميد کننده بود. مورينيو ميخواست از همه چيز سر در بياورد. او مرد مصاحبه و اظهارات تحريکآميز بود و مدام در کار ديگر تيمها دخالت ميکرد.
سرمربي جديد رئالمادريد در بخش ديگري از کتاب خود به ستايش از آريگو ساکي، سرمربي سابق ميلان پرداخت و گفت: وقتي ميلان در سال 1987 با ساکي قرارداد امضا کرد، به هر قيمتي ميخواستم به ميلان بروم. نخستين چيزي که بايد درباره ساکي بگويم اين است که او نابغه بود، نه ديوانه. او يک رهبر و استاد بود که نقاط تاکتيکي را به خوبي به بازيکنان گوشزد ميکرد. وقتي ميخوابيد، به ندرت صدايي شنيده ميشد. ميلان بدون او شايسته اين همه افتخار نبود. او بدون هيچگونه رحم و شفقتي در تمرين از ما کار ميکشيد. جانفشاني و انگيزه زياد رمز موفقيت ساکي بود.
فابيو کاپلو از ديگر مربياني است که آنچلوتي درباره او در کتابش صحبت کرده است. او درباره اين مربي باتجربه ميگويد: با مربيان مختلفي کار کردهام. کاپلو در بازيخواني استاد بود و بايد کلاهم را به احترام او از سر بردارم. کاپلو عصباني و بدمزاج بود. چگونگي صحبت و ارتباط با بازيکنان را بلد نبود. او تمايلي براي بررسي نقاط تاکتيکي با ما نداشت و به همين خاطر گاهي اوقات با بازيکنان درگيري لفظي پيدا ميکرد. يادم است روزي با رود گوليت دست به يقه شد و با هم درگير شدند.