
انتخابات ایران نه بوندس لیگاست نه لالیگاست، همان لیگ برتر فوتبال ایران است ... .
انتخابات ایران نه هالیوود است نه بالیوود، همان سینمای ایران است ... .
انتخابات ایران نه آکسفورد است نه هاروارد همان دانشگاه های دولتی و آزاد خودمان هستند ... .
اما جالب است نه تیم های فوتبال می گویند در این لیگ بازی نمی کنیم، نه تماشاچیان بی خیال آن می شوند، نه فیلم سازان فیلم ساختن را تعطیل می کنند، نه روزنامه نگاران دست از نوشتن بر می دارند، نه هنرمندان دست از خلق اثر هنری و نه دانشجویان قید دانشگاه را می زنند.
هنرمندان نیز تا جائی که می شود با وزارت ارشاد سر و کله می زنند، هر جا هم نشد می روند زیر زمینی کار تولید می کنند.
در همین فضاهاست که اصغر فرهادی رشد می کند، علی کریمی در می آید و ده ها نویسنده و هنرمند دیگر رشد می کنند. تا الان هم کسی را ندیده ام بگوید فیلم نمی سازم یا کتاب نمی نویسم تا کارنامه دولت و وزارت ارشاد پربار نشود.
همه در همین فضاهای آشفته و بی نظم که همه از آن اطلاع داریم و از روابط و قواعد آن نفرت داریم بازی می کنیم، زندگی می کنیم، لذت می بریم و آثار خود را به دنیا می آوریم. بازی انتخابات هم از همین جنس است.
با همه این محدودیت ها، آلودگی ها و آشفتگی ها. سعی می کنیم بازی سازی کنیم... و از اینکه خاتمی و هاشمی فرصت گل در 18 قدمی حریف را این گونه از دست می دهند حرص بخوریم.
علاوه بر همه اینها خدا را چه دیدی شاید در این وانفسا یک اصغر فرهادی هم در حوزه سیاست پیدا بشود. البته پیدا نشد هم نشد، زندگی که تعطیل نمی شود.
اگر هنوز انتظارتان از حوزه سیاست و انتخابات در ایران بیشتر است بروید در مورد پراید و پیکان کمی مطالعه کنید. البته ظاهراً قیمت پراید چند برابر شده و برای خودش کسی شده.
خوب بالاخره وقتی در سیاست آدم های درجه دو برای خودشان کسی می شوند و بزرگان خانه نشین پراید هم یاد می گیرد، مگر او چه کم از بقیه دارد. اما بالاخره چاره چیست، حالا که خبری از پورشه و بنز نیست باید بین پراید و آردی یکی را انتخاب کنیم... .
جای دور چرا برویم همین خطوط هواپیمائی، همه می دانیم بلند شدنش با خلبان است زمین نشستنش با خدا است، عموماً هم مقصد واقعی شان بهشت است و با دعاهای مسافران و خانواده ها دوباره به زمین بر می گردند، اما هر روز می رویم و بین ایران ایر و تابان یکی را انتخاب می کنیم و سعی می کنیم هواپیما توپولوف نباشد یا ایرباس دست پنجم ششم نباشد تا حداقل احتمال زنده رسیدنمان به مقصد درصدی بیشتر شود.
بالاخره این واقعیتی است که در آن زندگی می کنیم. و دست آخر یک توصیه، اگر ایران هستید تا جائی که ممکن است با ایران ایر سفر کنید و قید تابان را بزنید، اگر امکانش بود حتماً پژو 405 بخرید و قید پراید را بزنید. گولتان نزنند بهتان بگویند هر دو یکی هستند، آمار کشته های پراید نشان می دهد که هر دو اتفاقاً یکی نیستند.
در فوتبال هم بازی پرسپولیس - استقلال را نگاه کنید و لذتش را ببرید. و نهایت اینکه بین نامزدهای موجود خیر الموجودین را انتخاب کنید و کمی بد و بیراه به هاشمی و خاتمی که بابا شما را بخدا تکون بخورید... .