
روزنامه شرق - المیرا و الناز کروبی دو خواهری هستند که با وجود تلاش بسیار خود و خانوادهشان میکوشند تا نامی خوش از بیلیارد بانوان به جای بگذارند. گفتوگو با کوچکترین عضو فدراسیون بیلیارد بانوان، المیرا کروبی، را بخوانید.
چرا بیلیارد؟ چه شد که به این ورزش روی آوردید؟
از 13سالگی بهطور کاملا اتفاقی در تعطیلات تابستان برای کلاسهای پانسیون نوجوانان باشگاه انقلاب همراه با خواهر بزرگم الناز ثبتنام کردم. زیر نظر خانم بهمنپور آموزش دیدم و جذب این رشته دوستداشتنی شدم. جا دارد همينجا از مربيام و پدر و مادرم تشكر كنم.
در این کلاسها بهطور حرفهای آموزش دیدید؟
خیر. این کلاسها فقط در حد مبتدی بود و بیشتر از این هم جواب نمیداد. چون ما تازه یاد میگرفتیم که چطور چوب بیلیارد را به دست بگیریم و قاعده بازی به چه شکل است. ولی بعد از آن، زیر نظر مربیای آموزش دیدم که بیلیارد را بهصورت تئوری و عملی آموختم. او تمام ضربههای زاویه را با قوانین فیزیک محاسبه میکرد و بهطور علمی به ما میآموخت. به همین دلیل آموزش ما خیلی سریعتر از کسانیکه بهطور تجربی آموزش دیده بودند، پیش رفت.
در کلاسهای پانسیون باشگاه انقلاب همه میتوانند شرکت کنند؟
میتوانستند. دیگر کلاسهای پانسیون وجود ندارد که کسی بتواند در آن ثبتنام کند. این کلاسها زیرنظر فدراسیون نبود و پیمانکار آن را اداره میکرد. آن هم یک سال است که به آنها اجازه نمیدهند که کلاسی برای بانوان برگزار کنند.
در پایان این کلاسها مسابقاتی هم انجام شد؟
بله. بعد از پایان دوره، ما را از طرف باشگاه انقلاب و پانسیون به مسابقات جام رمضان معرفی کردند. در این مسابقات به دلیل استرس و جوی که در بازیها وجود داشت، نتوانستم رتبهای کسب کنم و حذف شدم.
مگر چه جوی بر مسابقات حاکم بود؟
جو خاصی که نه. چون من سن کمی داشتم و در 14سالگی وارد یک رنکینگ کشوری شدم، خیلی دلهره داشتم. مسابقات رده سنی نداشت. نمیتوانستم با شرایط خودم را عادت بدهم؛ مثلا در مسابقات خانمی 55ساله شرکت کرده بود و من کوچکترین شرکتکننده بودم، که این خودش برای من کمی استرس به وجود میآورد.
بعد از این مسابقات چطور به تمرینهای خود ادامه دادید؟
وقتی پانسیون بسته شد، با همراهی خواهرم مربی خصوصی گرفتیم که نقطه آغاز ورزش حرفهای بیلیارد برای ما از همین جا آغاز شد. تمرینات فقط در باشگاه حیدرنیا برای اعضای تیم ملی امکانپذیر است؛ چون بانوان از هیچ سالن بیلیارد بهطور آزاد نمیتوانند استفاده کنند. در این سالن آقای بابایوسفی و گلرو هم ما را بسیار مورد لطف خود قرار دادند و عامل مهمی برای موفقیت ما بودند. چون در هر ساعتی که سالن باز است، اجاره استفاده از میز را به ما میدهند. مربی هم فقط زمان اردو حضور دارد و ما میتوانیم از دانش ایشان استفاده کنیم.
در این دو سال چه مقامهایی بجز اول رنکینگ کشوری کسب کردید؟ آیا برای مسابقات برونمرزی هم دعوت شدهاید؟
در مسابقات داخلی باشگاه انقلاب که هر فصل برگزار میشد، من و خواهرم بهترتیب اول یا دوم میشدیم. بعد از آن، به ما اعلام کردند که مسابقات انتخابی برای مسابقات ناینبال چین برگزار میشود. در مسابقات انتخابی شرکت کردم و بهعنوان نماینده باشگاه انقلاب، توانستم جواز ورود به مسابقات چین را کسب کنم، اما به دلیل شرایطی که به وجود آمد، نتوانستم به چین سفر کنم.
چرا به چین نرفتید؟
ایران یک جواز ورود به چین داشت که من آن را کسب کردم، اما به دلیل اینکه از طریق فدراسیون باید کار ویزای من درست میشد و به دلیل دیراقدامکردن آنها دو روز بعد از انجام رنکینگ چین، تازه ویزای من رسید و عملا حضور من در چین بیمعنا شد.
بعد از آن در چه مسابقهای حضور داشتید؟
دو ماه بعد از آن هم اولین دوره رنکینگ کشوری که در ارومیه برگزار شد، در یکهشتم نهایی حذف شدم. در رنکینگ ارومیه 30 شرکتکننده حضور داشتند. در ناینبال تهران، که پارسال همین موقع انجام شد، چهارم شدم. در سومین رنکینگ خواهرم سوم شد و من باز هم چهارم شدم. در چهارمین دوره که بیشترین شرکتکننده را داشت، اول شدم.
رقیب اصلی تو کیست؟
قبل از مسابقه فقط نگرانم که به خواهرم برخورد نکنم، چون واقعا قوی است؛ از طرفی هم باخت یکی از طرفین دیگری را خوشحال نمیکند. ولی شرکتکنندگانی که از بوشهر، فارس و خارک در مسابقه شرکت میکنند از سطح بالایی برخوردارند به دلیل اینکه تجربه زیادی دارند. خیلی از آنها 10 سال است که در مسابقات شرکت میکنند. در مسابقه آخر، به دلیل اینکه خیلی تلاش کرده بودم، زیاد نگران رقبای دیگر نبودم و مربیام هم به من اطمینان کافی داده بود که حتما موفق میشوم.
برای نفر اول از طرف فدراسیون چه جایزهای در نظر گرفته شد؟
در رنکینگ دوره آخر، به من که اول شدم 500، و به خواهرم که نفر دوم شد 400هزارتومان تعلق گرفت. قرار است از طرف فدراسیون و خانم اسداللهی حمایتهایی از نفرات اول تا سوم شود که برای ما از پرداخت جایزه نقدی مهمتر است. درست است که جایزه میتواند ایجاد انگیزه کند، ولی من به حضور در مسابقات جهانی فکر میکنم که فقط با حمایت فدراسیون میسر خواهد شد. چون با این وضعیت تمرینی که ما انجام میدهیم و اردوهایی که برگزار نمیشود نمیتوانیم در حد جهانی حرفی برای زدن داشته باشیم. بیلیارد به دلیل دید بدی که مردم به آن دارند و در فیلمهای سابق، بهصورت قمار نمایش داده میشد، هنوز هم در فکر مردم تغییر نکرده است. پس اگر ما بهعنوان دختر با این ورزش معرفی شویم، شاید بتوانیم دید غلط مردم را از این رشته ورزشی برگردانیم؛ راهی باشیم برای حضور بانوانی که خانوادههای انها با بیلیارد مشکل دارند.
فدراسیون برای ازبینرفتن این مشکل چه کار میتواند انجام دهد؟
به نظر من مسیری که فدراسیون انتخاب کرده بسیار درست است؛ با برگزاری مسابقات در هر فصل میتواند تعداد افراد متقاضی برای حضور در این رشته ورزشی را بیشتر کند. اگر در ادامه این راه مسابقات از تلویزیون هم پخش شود، میتواند از نظر بصری مردم را با بیلیارد بانوان آشنا کند؛ اگر لیگ هم در ورزش بیلیارد وجود داشته باشد، راهکار خوبی برای جذب بیشتر بانوان است. از همه این راهکارها که بگذریم، بهترین و اصلیترین کار، بازگشایی باشگاه اختصاصی بانوان است؛ جایی که اگر کسی علاقه به این ورزش پیدا کرد، بتواند در این سالنها تمرین و پرورش پیدا کند.
در همزمانشدن کنکور و مسابقات جهانی کدام را انتخاب میکنید؟
اگر برای مسابقات آمادگی کامل داشته باشیم، حتما از کنکور صرفنظر میکنم و در مسابقات شرکت میکنم. چون دانشگاه را همیشه میتوان به دست آورد، ولی در رنکینگ جهانی شاید یکبار شانس حضور داشته باشم.