عصر ایران ؛ اهورا جهانیان - در خبرها آمده بود که مقامات شهرداری تهران با استفاده از کلمه "بهار" در تبلیغات نوروزی شهرداری مخالفت کرده اند یکی از مسوولان شهرداری نیز درباره دلیل این تصمیم چنین توضیح داد: " کلمه نوروز نام مرد است و عنوان آن در برنامههای کاری شهرداری تهران خالی از اشکال است اما کلمه بهار یکی از نامهای خانمها بهشمار میرود و بهتر است عنوان نشود."
در اثبات مضحک بودن این دلیل، نیازی به اقامه دلیل نیست! اگر قرار است نام های زنانه از سطح شهر تهران پاک شوند، شهرداری تهران ناچار است در سال 92 آستین همت بالا بزند و نام هایی چون نیلوفر و نسترن و لاله و لادن و ... را از یکایک کوچه های این شهر عریض و طویل پاک کند. کدام عقل سلیمی حکم می کند که می توان بر فلان کوی نام کوروش می توان نهاد و نام آناهیتا نه؟ ضمناً اگر بنا بر پاکسازی ضد زنانه شهر تهران است، آیا نام زنانه مذهبی را هم باید از سطح شهر پاک کرد یا اینکه فقط نام "بهار" را باید پاک کرد؟
بی تردید نفس تصمیم مقامات شهرداری درباره "شهر تهران و واژه بهار"، حتی اگر اجرا هم نشود، عجیب است؛ ولی واقعاً چرا؟ پاسخ این "چرا" را باید در سیاست زدگی تصمیم گیرندگان جستجو کرد و بس. کلمه بهار یادآور شعار "زنده باد بهار" محمود احمدی نژاد است و شهردار تهران قرار است سال آینده، به مصاف کاندیدای دولت احمدی نژاد برود تا تکلیف رئیس جمهور آینده ایران روشن شود.
اگر شهرداری تهران هم در بوق "بهار" بدمد، ممکن است "آدم احمدی نژاد" رئیس جمهور شود و ایران همچنان غرق در "خزان" باشد! پس باید تلاش کنیم که محمدباقر قالیباف رئیس جمهور ایران شود تا بهار واقعی در ایران زمین شکوفا شود. و شرط اول قدم این تلاش، زدودن نام بهار از در و دیوار شهر تهران است!
به عبارت دیگر، چون آقای قالیباف – که بسیار هم مدیر کارآمد و محترمی است – می خواهد رئیس جمهور شود، امسال واژه بهار در شهر تهران نباید به چشم بیاید؛ چرا که رقیب قالیباف از واژه بهار سوءاستفاده سیاسی می کند!
این هم البته منطقی است برای خودش، ولی اشکال کار این جاست که این بهارزدایی از شهر تهران، شهرداری تهران را پلکان رسیدن به ریاست جمهوری می کند و استفاده ابزاری از یک نهاد مدنی برای نشستن بر کرسی ریاست جمهوری، به لحاظ سیاسی اقدامی غیرقانونی و به لحاظ اخلاقی اقدامی نارواست.
پیش از قالیباف هم محمود احمدی نژاد در مقام شهردار تهران مجموعه رفتارهایی در پیش گرفت که اینک خیلی ها معتقدند او در آن دوران بیش از آنکه شهردار تهران باشد، شهرداری را سلاح فتح دولت کرده بود؛ و چنین شد که صلاح مملکت از دست رفت!
حال شهردار محترم تهران باید به این سوال پاسخ دهد که او مخالف شخص احمدی نژاد است یا مخالف روش های احمدی نژادی؟ شاید قالیباف خودش همانند مدیران زیردستش، چنین نگاه سیاست زده ای به نهاد مدنی "شهرداری" نداشته باشد، ولی چنین تصمیمات و اقداماتی به هر حال به نام او ثبت می شود.
محمدباقر قالیباف مدیر خوبی است. بدین معنا که کارآمدی دارد و در جهان دموکراتیک مدرن، دیدگاههای ارتجاعی ندارد. با این حال قالیباف هویت سیاسی روشنی ندارد و خودش هم نمی داند که چه موضعی باید در قبال ارزش های دموکراتیک اتخاذ کند.
او از یکسو رای نیروهای اجتماعی دموکراسی خواه جامعه ایران را می خواهد ولی از سوی دیگر نمی داند این ادعا که محمد خاتمی و یا هر رجل سیاسی دیگری تحت هیچ شرایطی حق شرکت در انتخابات را ندارد، ادعایی ست که رای احتمالی نیروهای دموکراسی خواه جامعه ایران را از سبد تقدیر سیاسی او دور می کند.
بر آگاهان و تیزبینان پوشیده نیست که مجموعه مدیران مستقر در شهرداری، اگر چرخ انتخابات به مراد دل آنان بچرخد، فرداروز در نهاد عظیم دولت مستقر خواهند شد. در دولت برای همه جا هست. یکی وزیر می شود و این یکی معاون وزیر می شود و آن یکی مشاور وزیر! آرزوی ریاست و وزارت و معاونت، شاید همسویی چندانی با اخلاق ایده آل اسلامی نداشته باشد، ولی قانوناً بلااشکال است. اکتیویست سیاسی، بی تعارف، دوستدار و خواستار قدرت است. اگر نه چنین بود، کارش به عالم سیاست نمی کشید ، پا به وادی دیگری می نهاد.
پس اگر با رویکردی تفهمی به مجموعه مواضع مدیران زیردست قالیباف نگاه کنیم، می توانیم درک کنیم که چرا در دل آنها، شوق "ریاست جمهوری قالیباف" موج می زند. ولی گاه آرزوهای زیردستان به زیان زبردستان تمام می شود. مثلاً مدیری که از سر سیاست زدگی و با آرزوی ریاست جمهوری قالیباف، در صدد بهارزدایی از تهران است، برخلاف میل خودش و رئیس اش، آب به آسیاب شعار "زنده باد بهار" می ریزد و علاوه بر این، تصویری احمدی نژادوار از محمدباقر قالیباف در افکار عمومی ترسیم می کند!
قالیباف نباید از یاد ببرد که کیفیت حمایت طرفداران ناطق نوری و هاشمی رفسنجانی در سال های 76 و 84 از این دو رجل سیاسی، نقش بسزایی در به قدرت رسیدن خاتمی و احمدی نژاد ایفا کرد. اگر ناطق نوری و هاشمی می توانستند کسانی را که گل به خودی می زنند، در تیم خود مهار کنند، دست کم شاید شکست خفیف تری را در برابر رقیب سبک وزن تر خود تجربه می کردند.
قالیباف اگر می خواهد رئیس جمهور ایران شود، باید کمی بیشتر مراقب شهرداری تهران باشد!