به
طور کلی محیط های اقتصادی تاثیر به سزایی در رشد صنعت بیمه دارد، این امر
را می توان از نوسان های سهم حق بیمه ها در تولید ناخالص داخلی به تفکیک
عمر و غیرعمر در زمان ها و کشورهای مختلف مشاهده کرد.
در این میان بیمه های عمر به طور عموم در بازار
بیمه های اکثر کشورهای جهان سهم ناچیزی را در مقایسه با بیمه های غیرعمر
به خود اختصاص داده و یکی از علل عدم توسعه این رشته عدم اطلاع رسانی،
تبلیغ و فرهنگ سازی در این زمینه است.
بنا
بر گزارش های منتشر شده، كل حق بیمه دریافت شده در 11 كشور جنوب شرقی
آسیا، 680 میلیون دلار است و سهم بیمه عمر از کل این رقم حدود 440 میلیون
دلار است كه نزدیك به 82 درصد آن را تنها به كشور ژاپن تعلق دارد.
در مورد بیمه های عمر می بایست ابتدا نیاز اقتصادی اشخاص ترسیم شود چراکه در دوره های متفاوت زندگی هر انسانی، نیازهای اقتصادی مطابق با زمان خود را دارد. اگر این نیازهای اقتصادی به وضوح برای افراد روشن شود، فروش بیمه های عمر آسان تر خواهد بود. در حقیقت یك عضو جامعه تا زمانی كه نداند نیازش چیست و بیمه های عمر در آینده او و خانواده اش چه كاربردی دارد، انگیزه كافی برای خرید آن را ندارد.
از سوی دیگر، نوسان قیمت ها در بازار و عدم ثبات
اقتصادی، بیمه گذاران را در مراجعه به شرکت های بیمه و خرید بیمه نامه
های درازمدت عمر با تردید مواجه می کند و برخی هم با بازخرید در بیمه نامه عمر، سرمایه خود را در مسیر دیگری هزینه می کنند.
تقاضا
برای بیمه عمر تحت تاثیر عوامل مختلف از جمله عوامل اقتصادی قرار دارد؛ به
عنوان مثال، نرخ بهره جاری، درآمد سرانه و نرخ تورم می تواند بر تقاضای
بیمه عمر موثر باشد. مطالعات کارشناسان بر این نکته تاکید می کند که سطح
توسعه مالی به طور مستقیم بر بخش بیمه عمر اثر می گذارد. به گفته آنان،
تورم با تقاضای بیمه عمر رابطه منفی معناداری دارد. در حقیقت تورم بر بیمه
عمر تاثیر منفی دارد و سبب می شود که خرید بیمه عمر جذاب بودن خود را به
لحاظ بالا رفتن هزینه زندگی از دست بدهد.
اما
رابطه میان نرخ بهره و بیمه عمر با ارتباط این نوع از بیمه با نرخ تورم
کاملا متفاوت است. کارشناسان در پژوهش های خود از دو نوع نرخ بهره استفاده
کرده اند؛ بازده انواع پس انداز و بازده بیمه گر عمر. نرخ بهره نوع اول،
رابطه منفی را با تقاضای بیمه عمر نشان می دهد که با انتظارات هم خوانی
ندارد؛ یعنی نرخ بهره بالاتر از انواع پس اندازها سبب می شود که بیمه ها به
عنوان یک ابزار مالی برای پس انداز کمتر مورد توجه قرار بگیرند. از سوی
دیگر، نرخ بهره نوع دوم نیز نتایج قابل قبولی را ارائه نکرد.
از
همین رو، متخصصان این صنعت بر این باورند که نرخ بهره واقعی و نرخ بهره
وام از عوامل تعیین کننده و موثر بر تقاضای بیمه عمر به شمار نمی آیند. این
در حالی است که به باور کارشناسان، میزان پس انداز فردی و نرخ بهره کوتاه
مدت، تاثیر منفی قوی و معناداری بر تقاضای بیمه عمر دارند؛ در حالی که نرخ
بهره جاری تاثیری بر میزان تقاضا ندارد.
در
تحقیقات اخیر انجام شده، قیمت بیمه یکی از عوامل تعیین کننده در افزایش
میزان تقاضاهاست. در حقیقت قیمت بیمه رابطه منفی با تقاضای بیمه عمر دارد؛
هزینه بالای بیمه انگیزه افراد برای خرید بیمه عمر را از بین می برد.
از دیگر عوامل تاثیرگذار بر افزایش خرید بیمه عمر، میزان امید به زندگی در جوامع است. هرچند که برخی از صاحب نظران معتقدند که میانگین امید به زندگی عامل مهمی در این چرخه محسوب نمی شود اما گروه دیگر بر این نکته تاکید می کنند، امید به زندگی بر تقاضای بیمه عمر تاثیر به سزای دارد. این گروه از کارشناسان می گویند رابطه مثبت میان امید به زندگی و افزایش تقاضا برای خرید بیمه عمر به آن معناست که جوامعی که مدت زندگی در آن طولانی تر است، تقاضای بیشتری برای بیمه عمر وجود دارد.