فارس: سردار اسماعیل احمدی مقدم بر این باور است که نفوذ بر رفتار دیگران، به عبارت دیگر اقتدار قدرت مشروعی است که رهبری جامعه یا طبقه فرادست با تکیه بر این قدرت مشروع دارای آمریت هستند و رهروان جامعه یا طبقه فرودست به واسطه پذیرش قلبی و عقلی آن قدرت مشروع با رضایت خاطر بر ان گردن مینهند.
سردار اسماعیل احمدی مقدم فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران در یادداشتی به تبیین نقش و جایگاه سرمایه اجتماعی و رابطه آن با اقتدار پلیس و شکل گیری جامعه ای منسجم پرداخته است.
وی در یادداشت خود آورده:
نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران به عنوان بخشی از جامعه، مسئول حفظ امنیت و آسایش و رفاه عمومی مردم و سازمانی خدمتگزار است. گستردگی دامنه مسئولیت و چالشهای فراوان پیش روی پلیس از یک طرف و وظیفه سنگین برقراری امنیت اجتماعی از طرف دیگر، ضرورت پلیس مقتدر و در عین حال مردمی بیش از پیش نمایان میشود.
اما باید توجه داشت هنگامی که صحبت از سرمایهاجتماعی و اقتدار پلیس میشود هم باید روابط اجتماعی افراد جامعه و هم به ویژگیهای فردی و هم به ویژگیهای و خصوصیات سازمانی پلیس توجه شود.
از سوی دیگر با توجه به گسترش مسئولیتهای پلیس و تخصصی شدن امور و تغییر و تحول و رشد جمعیت شهری و مهاجرتها و ... مقولاتی مانند تعارض فرهنگها، رشد فناوری، افزایش جرایم و ... محیط را با پیچیدگی روبهرو کرده است، لذا پلیس باید از هر حیث، چه فردی و چه سازمانی، دارای اقتدار باشد تا بتوانند با روحیه و قدرت هر چه بیشتر در انجام امور محوله ماموریتهای خود را دنبال کند.
بین اقتدار و امنیت اجتماعی رابطهای تنگاتنگ وجود دارد آنچه که بیش از پیش ضروری به نظر میرسد این است که پلیس با اقتدار باید بتواند بزرگترین وظیفه خود را که برقراری امنیت در جامعه است به شایستگی به انجام برساند، اما باید دانست که اقتدار پلیس چه مفهومی دارد، که در ادامه به آن میپردازیم.
نفوذ بر رفتار دیگران، به عبارت دیگر اقتدار قدرت مشروعی است که رهبری جامعه یا طبقه فرادست با تکیه بر این قدرت مشروع دارای آمریت هستند و رهروان جامعه یا طبقه فرودست به واسطه پذیرش قلبی و عقلی آن قدرت مشروع با رضایت خاطر بر ان گردن مینهند به گونهای که این نفوذ آگاهانه و با مطلوبیت و محبوبیت همراه باشد و قبول آن از سوی افراد تحت نفوذ ارادی است نه از روی اجبار؛ بنابراین اقتدار امری معنوی است که حقی را برای نهادی ایجاد میکند تا با استفاده از این قدرت مشروع و مقبول به اصلاح امور بپردازد.
منشا و ویژگیهای اقتدار:منشأ اقتدار حق است. به واقع در اقتدار منشا حرکت، حقانیت و مشروعیت است و تجلی حق در اقتدار، قانون پذیرفته شده از سوی جامعه و نقشهای مبتنی بر آن است.
ویژگیهای اقتدار را میتوان در این جمله خلاصه کرد که «اقتدار یک امر معنوی است و با صدای کلفت و اسلحه تیز و مشت محکم تفاوت دارد اقتدارهای ظاهری در حقیقت اقتدار نیست باید وضعیتی به وجود آید که هم نیروی انتظامی در خود احساس قدرت کند و هم آحاد ملت دریابند که پاسدار حافظ امنیت فردی و اجتماعی آنها یک مجموعه مقتدر است و میتواند از مردم دفاع کند و هم دشمن مخل امنیت بفهمد که نیروی انتظامی مقتدر و تواناست.»
عوامل تاثیرگذار بر اقتدار پلیس
الف ـ عوامل فردی:
1 ـ ایمان 2 ـ اصالت خانوادگی و عدم سوء سابقه 3ـ توانایی علمی برخورداری از دانش عمومی روز دنیا امری ضروری است. 4 ـ توانایی ذهنی حساسیت پلیسی نیاز به تصمیمگیری سریع در مواقع اضطرار و توانایی حل و فصل امور در شرایط مختلف 5 ـ پایبندی به قانون
ب ـ عوامل بیرونی
1 ـ عوامل درونی: گزینش و انتخاب افراد شایسته ـ آموزش و تداوم آن ـ امکانات ـ شکل ظاهری مناسب ـ مدیریت ـ مشروعیت ـ حفظ اطلاعات ـ فشار روانی سازمان ـ پیروی از رهبری
2ـ عوامل بیرونی: منظور از عوامل بیرونی عوامل و رفتارهایی است که با اجرای آنها پلیس به وضعیت مطلوب و صفت اقتدار دست مییابد عبارتند از:
ـ برقراری نظم و امنیت اجتماعی ـ احساس امنیت همواره از نیازهای اولیه بشر بوده است. امنیت در زندگی اجتماعی مردم نقش بسیار مهمی دارد البته باید توجه داشت که امنیت یک تولید اجتماعی و جمعی است بدین معنا که تمام سازمانها و نهادهای اجتماعی باید با انجام درست وظیفه خود به تولید امنیت بپردازد.
ـ مردمی بودن در بینش اسلامی پشتوانه اصلی حکومت نیروهای مردمی هستند که در تداوم حکومت نقش اساسی دارند.
هر گونه تغییر در یکی از نشانگان سرمایه اجتماعی (اطلاعات، اعتقاد، روابط و ارتباط) تغییر در میزان ثبات و پایداری نظام کلان اجتماعی که پلیس حافظ رسمی آن است را به همراه دارد باید پلیسی مردمی و جامعه محور به وجود آید تا با ایجاد انگیزه و دخالت مردم در امنیت کشور از طرفی باعث تغییر تفکر نقش بسته از پلیس در ذهن آحاد مردم که حاکی از وجود شکاف میان پلیس و مردم و کاهش اعتماد عمومی نسبت به پلیس است گردد.
از طرف دیگر با مشارکت عمومی مردم موجب افزایش نظم و انسجام اجتماعی و افزایش امنیت و مقبولیت اجتماعی پلیس و نیز برقراری روابط عاطفی میان پلیس و مردم شود.
پیشگیری از جرایم:با تاکید بر پیشگیری اجتماعی شامل مجموعه اقدامات پیشگیرنده است که به دنبال حذف یا خنثی کردن عواملی است که در تکوین جرم موثرند. البته باید توجه داشت پیشگیری مقتدرانه پلیس باید براساس مواردی همچون قانونمندی مشروعیت، مقبولیت، هوشمندی پلیس و تامین صریح بی ملاحظه حقوق جامعه و شهروندان باشد.
ـ قاطع بودن در اجرای احکام
ـ توجه به عناصر فرهنگی و رعایت ارزشهای حاکم بر جامعه
تعریف سرمایه اجتماعی:سرمایه اجتماعی منجر به تعامل اجتماعی همراه با سطح بالایی از همکاری، اعتماد و روابط متقابل مشارکت مدنی و رفاه اجتماعی است.
سرمایه اجتماعی معرف حد توانمندی کنشگران اجتماعی برای استفاده از روابط پیرامونی و اتخاذ راهبردهایی برای تامین منافع محلی است. پژوهشگران اغلب سرمایه اجتماعی را مرکب از دو مولفه اصلی مجزا و در عین حال مرتبط دانستهاند عناصر رابطهی (ارتباطی) و عناصر ساختاری
الف: عناصر ساختاری شامل ابعاد شکل یافتهتری است که روابط و تبادلات میان افراد دارای منافع مشترک را نشان میدهند.
شبکهسازی، مشارکت سازمانی و بسط پیوندهای شبکهای از جمله این ابعاد ساختاری هستند. میزان قوت بعد ساختاری را میتوان با حد گستردگی و دامنه تعامل میان کنشگران مورد سنجش قرار داد.
ب : بعد رابطهای بر پدیدههایی چون اعتماد، انصاف هنجارپذیری و سایر پدیدههایی که بر ارزش کیفی روابط اجتماعی میافزایند تمرکز دارد.
سرمایه اجتماعی برای رفتار پلیسی مضمون مفیدی است که به دنبال تقویت هر چه بیشتر شبکههای اجتماعی رسمی و غیر رسمی با هدف افزایش امنیت محلی است لذا پلیس در گام اول محتاج پویایی این شبکههای روابط اجتماعی و حساسیت آنها به رخدادهای گوناگون اجتماع محلی است. دستیابی به این هدف سازمان پلیس را از ملاحظات دیگری که ممکن است در دراز مدت گریبانگیر اقدام رفتار پلیسی شوند باز میدارد.
پلیس و جامعه باید با همکاری یکدیگر مشکلات اجتماعی خود را شناسایی و برای آنها راه حلهای موثر و فراگیر پیدا کند عوامل پلیس باید به خوبی بدانند که آنها به تنهایی نمیتوانند امنیت و ارامش عمومی را برقرار نمایند.
پلیس تلاشهای مبتنی بر جامعه را تقویت و تحکیم میکند. این دیدگاه چشماندازی است نسبت به همکاری اجتماعی که بر الگوی امنیت و تحکیم اعتماد متقابل استوار است. لازمه هر گونه همکاری موفق حاکم بودن روحیه برابری احترام متقابل و اعتماد است.
ـ ایجاد اعتماد دو جانبه بین پلیس و جامعه موجب میشود که مردم کمتر از پلیس هراس داشته باشند انتظارات متقابل مردم به پلیس از یکدیگر برای دستیابی به امنیت و رفاه اجتماعی باید معقول و با امکانات و شرایط پلیس سازگار باشد جامعه باید از واقعیتهای مربوط به محدودیتهای پلیس و اهمیت مربوط به دخیل بودن مردم در سرنوشت جامعه آگاه شود و پلیس خدمت برای مردم و جلب رضایت آنان را در صدر فعالیتهای خود قرار میدهد.
نتیجهگیریبا توجه به موارد مذکور به این نتیجه میرسیم که مهمترین عوامل تاثیرگذار در اقتدار پلیس و سرمایه اجتماعی عبارتند از:
1ـ تکیه بر امور فردی و سازمانی پلیس
2 ـ پیشگیری از جرایم که سبب کاهش مشکلات جامعه و نیز موفقیت خود آنان میشود
3ـ قاطعیت و توجه به عناصر فرهنگی و رعایت ارزشهای حاکم بر جامعه
برای ایجاد اقتدار و سرمایه اجتماعی هم باید به عوامل فردی و هم به عوالم سازمانی به ویژه عوامل بیرونی سازمانی که در متن به آن اشاره شده توجه شود.