
به گفته يك دوستدار ميراث فرهنگی؛ تاریخ پوشاک به طور کلی بخشی از تاریخ تمدن و فرهنگ انسان است. برای آگاهی از پوشش در ایران بايد فرهنگ مردم این كشور را بررسی كرد.
قاسم منصور آلكثير در گفتوگو با ايسنا گفت : تاریخ تمدن و فرهنگ انسانی از زمانی آغاز شد که انسانها زندگی فردی و غارنشینی را رها کردند و هستههای ابتدایی نخستین جامعه بشری را پدید آوردند. از اینرو در هر جامعهای بنا به شرایطی همچون آب و هوا و اقلیمی، پدیده شهرنشینی، پیدایش ادیان، مذاهب و ... نوع پوشاک و پوشش متفاوتي در ميان زنان و مردان شكل گرفت.
وي افزود: تفاوت رنگ و نقوش در پوششها، بيانگر باورها و آداب و رسوم در ميان اقوام مختلف و در عين حال تجلي گوشهاي از هنرهاي سنتي و صنايع دستي ايراني است اما وجه مشترک هويتي و کارکرد اصلي پوشش اسلامی همان رعايت اصل حجاب بوده است. به گفته رولان برتون: هر کجا که اجتماعی باشد فرهنگ منطبق با آن اجتماع وجود دارد. میتوان این مطلب را به گفته این جامعهشناس افزود که لباس منطبق با آن فرهنگ نیز یافت میشود. عُصّابه نيز یکی از پوششها و لباسهایی است که منطبق با فرهنگ مردم جنوب است.
او خاطرنشان كرد: عُصّابه یا چَرقَدیه پارچهاي سیاه رنگ از جنس ابریشم یا کتان است که زنان میانسال و پیر عرب به دور سر خود میپیچند. این تعریفی است که دهخدا از عُصّابه داشته است. این پوشش در عراق، کویت، اردن، سوریه، جنوب فلسطین در نوار غزه و عربهای خوزستان متداول و مرسوم است. امروزه عُصّابه در شهر و روستاي خوزستان معمول است. در مراسم عزاداری نیز اغلب از عُصّابه استفاده میکنند و برای نشان دادن تألم روحی خود روی آن گِل میمالند.
منصور آلكثير توضيح داد: در قسمتهایی از ایران نیز این پوشش وجود دارد. زنجانیکی از شهرهایی است که عُصّابه در آن استفاده میشود (این مورد در سایت استانداری زنجان آمده است). در روایات اسلامی ما آمده است هنگامی که خلیفهٔ دوم، عمر، با یارانش به در خانه امام علی (ع) آمد تا در صورت ادامه امتناع علی )ع) از بیعت با خلیفه اول وی را به زور به مسجد ببرد حضرت فاطمه (س) همسر امام علي )ع) پشت در نشسته و عُصّابه بر سر بسته و در عزای رسولالله بیمار و نحیف شده بود.
وي ادامه داد: عُصّابه در طول زمان و در مواجهه با اتفاقات و رويدادهاي تاريخي، فرهنگي، اجتماعي و سياسي، اعتلا دهنده جايگاه زنان عرب بوده است و در فرازهايي همچون ماجراي کشف حجاب رضاخان در 17دي سال 1314 زن عرب ایرانی با چنگ و دندان از حجاب خود که عُصّابه، شیله و عَبا (چادر عربی) بود دفاع كرده و براي حفظ پوشش سر از آن حفاظت کردند .در فرهنگ عامه عرب خوزستان اقوال مختلفی درباره بستن عُصّابه وجود دارد.
او يادآور شد: داستاني که اینجانب از زبان شیخ فقید احمد صالحی شنیدم بدين شرح است: در زمانهای گذشته یکی از ملوک عرب زنی خوش سیما داشت که روی پیشانی او خال بد شکلی قرار گرفته بود. زن ملک با بستن پارچهای به دور پیشانی مانع از دیده شدن این خال ميشد که اتفاقا این سبک بستن پارچه نیز به چهره این بانو میآمد. از آن زمان به بعد زنان عرب با دیدن این نوع بستن پارچه آن را مرسوم کردند. این در حالی است که برخی دیگر آن را پوششي برای موهای سر میدانند. چه بسا منشا بستن عُصّابه همان داستان باشد.
اين دوستدار ميراث فرهنگی گفت: در ادبیات جهان نیز اشاره به لباسهای بومی بارها به چشم خورده است. برای مثال میتوان به داستان "تو گرو بگذار، من پس میگیرم" نوشته شرمن الکسی، نویسنده، شاعر ، فیلمنامهنویس و برنده جایزه قلم همینگوی، اشاره کرد. اين داستان حول محور یکی از لباسهای رقص بومی سرخ پوستان آمریکا است (در داستان لباس متعلق به مادربزرگش بود) كه برنده جایزه او. هنری در سال 2005 شد.
منصور آلكثير اظهار داشت: عُصّابه در ادبیات داستانی ایران نیز یافت میشود تا جایی که از نگاه یکی از بزرگان داستاننویسی خوزستان و کشور نیز پنهان نمیماند. احمد محمود یکی از داستاننویسان برجستهٔ ایرانی نیز در توصیف مردم جنوب به عُصّابه اشاره میکند. او در رمان "داستان یک شهر این چنین میگوید: تو جمعیت چشمم میافتد به زن علی دادی که عُصّابه بسته است.