كيهان: «تار و پود انتخابات»
«تار و پود انتخابات» عنوان يادداشت روز كيهان به قلم محمد ايماني است كه در آن مي خوانيد:
انتخابات
در «ايران جديد»، جشن مردم سالاري است. مردمي كه قرن ها سركوب شده و بهره
اي از حاكميت ملي نداشتند، انقلاب اسلامي 57 را با اراده خود نقش زدند تا
از آن پس آقا و نوكر خود باشند.
بدين ترتيب 22 بهمن، سر فصل «حاكميت ملي» در ايران و ضمانت سالانه «جشن مردم سالاري» شد. اگر به طور متوسط، سالانه يك انتخابات در ايران برگزار شد، مردم روشن ضمير ما هر سال در نقطه طلايي 22بهمن و با جوش و خروش تمام به «خيابان» آمدند و خون تازه در رگ هاي مردم سالاري ديني جاري كردند. يعني كه «ميزبان» و «ميهمان» اين جشن بزرگ يكي بيش نيست؛ مردم.
در طول اين سال ها، جشن مردم سالاري ما غالبا در
معرض چالش ها و تهديدها و فشارها بود و با همه اين چالش ها، سنت جشن
انتخابات به عنوان «بهار ايران» قضا نشد و فراموش نگرديد.
درست مثل
همين امسال كه جبهه اي چند سر از خارج و داخل خيز برداشتند تا به موازات
جنگ رواني و ترور و تحريم اقتصادي، جشن ملت ما را در 22 بهمن و 12 اسفند به
هم بزنند و نگذارند اين آيين پويا و پرنشاط برپا شود.
اما اين تك سنگين، با پاتك كوبنده مردم در 22 بهمن
به هزيمت گراييد. بزم با رزم معمولا يكجا جمع نمي شود اما اين هنر شگفت
مردم ماست كه هم براي عزت و سيادت و استقلال خود رزم كنند و هم سر خوان بزم
اين سيادت بنشينند.
هم پيروزي ها را جشن بگيرند و هم به پاسداشت
جشن حاكميت خود، رزمنده باشند. البته شماري در اين ميان رزمنده ترند.
همواره جامه رزم به تن دارند و كمتر در بزم ملي ديده مي شوند.
براي آنها همين قدر كه جشن هاي ملي را تمهيد كنند،
پاسدار امنيت و مصونيت كشور باشند و شادماني و نشاط مردم خود را - مثلا در
فصلي مانند انتخابات- ببينند، شيريني جشن را دارد.
اين گروه،
نخبگان اجتماعي و سياسي و فرهنگي هستند كه شب و روز ندارند براي مرزباني
سياست كشور و البته كه مرزداري و مرزباني، اقتضائات و آدابي فراتر از نخبگي
و سياست ورزي هاي معمول دارد.
جمعه 14 بهمن 1390 هنوز حدود يك ماه تا انتخابات باقي مانده بود كه مقتداي امت در آن نمازجمعه شورانگيز، ضمن مرور نقاط قوت انقلاب فرمودند «مهم ترين نقطه قوت ما در اين 32سال عبارت است از غلبه بر چالش ها؛ اين خيلي مهم است. ما يك ملتي نبوديم كه سرمان را پايين بيندازيم، راهمان را برويم، كسي با ما كاري نداشته باشد.
نه، از روز اول، قدرت هاي مجهز جهاني، مسلطين جهاني با ما كار داشتند؛ بناي بر اذيت گذاشتند، بناي بر مانع تراشي گذاشتند. عليه ما جنگ تحميل كردند، صدام را به جان ما انداختند، تروريست آوردند، تحريم كردند.
ما تا امروز بر همه اين چالش ها غلبه پيدا كرده ايم. يعني هيچ كدام از اين چالش ها نتوانسته است ملت ما و انقلاب ما را پشيمان كند، به زانو دربياورد. ما بحمدالله راهمان را با قامت استوار ادامه داده ايم... ما در مقابل دشمني ها مضطرب نمي شويم، نگران نمي شويم، دغدغه پيدا نمي كنيم، بنيه نظام و بنيه كشور، بنيه مستحكمي است».
هشت روز بعد، در حالي كه دشمن آتش تهيه سنگيني ريخته بود تا «بزم-رزم» 22 بهمن را از رونق بيندازد، ملتي دم غنيمت شمار و زمان شناس، تصويري از حضور ساختند كه قاب شكن شد.
تا روزنامه صهيونيستي- هاآرتص- با حيرت و تحسين بنويسد «تحريم ها هيچ تاثيري بر ايران ندارد و فقط ايرانيان را متحدتر مي كند. انقلاب ايران 33 ساله شد.
مردم ايران روز پيروزي انقلاب را در حالي جشن گرفتند و به حمايت از نظام خود به خيابان ها آمدند كه شب گذشته، تهران سرماي سه درجه زيرصفر را تجربه كرده بود. ايراني ها در مقابل تحريم ها و تهديدها هيچ ترسي به دل راه نداده اند».
اين نيز هنر شگفت مردم ماست كه با برگزاري جشن در سرماي سه درجه زير صفر، جواب دندان شكن به هجمه انبوه دشمن بدهند.
وقتي
ورق برگشت و جنگ مغلوبه شد، فقط نتانياهو نبود كه به اعضاي كابينه خود گفت
«درباره تهديد نظامي عليه ايراني وراجي و گزافه گويي نكنند و اسرائيل را
در خط مقدم مقابله با ايران قرار ندهند» بلكه اكنون به گزارش راديو اسرائيل
«پرزيدنت شيمون پرز در سفر به ايالات متحده به پرزيدنت اوباما خواهد گفت
كه تهديدهاي اسرائيل عليه تاسيسات اتمي ايران بيهوده است و نبايد به چنين
اقدامي دست زد».
كجاي دنيا با 3-2 ساعت عرض اندام يك ملت، اين چنين
ورق هاي تهديد برگشته است؟ اين مي شود هنرنمايي در آوردگاه به غايت پيچيده
جنگ نرم.
جشن 22 بهمن امسال نيز با اين وصف، مينياتوري چشم نواز و
مسحوركننده از بصيرت ملت ما شد؛ تابلويي ريزبفت از روح جمعي و اراده ملي با
«تار» بزم و «پود» رزم! آيا مي توان به زيبايي چنين تابلو و تصويري شهادت
نداد؟!
به فاصله 20 روز، از 22 بهمن جشن ديگري در پيش است، جشن مردم سالاري زير نگاه بدخواهان و بددلان. ميهمان و ميزبان يكي است.
آنها
كه ولي نعمت اين ضيافت و ميزبان اين جشنند، كمترين توقع را دارند هر چند
كه اين بزرگواري ميزبان (ملت)، مسئوليت رقباي انتخاباتي و منتخبان را دو
چندان سنگين مي كند.
در اين جشن، مسئوليت مرزداري و مرزباني اصالتا متوجه نخبگان عرصه سياست و رسانه و خطابه است تا جشن مردم سالاري را بزم خصوصي خود نپندارند و بر اين پندار، در تار منيت هاي خود نتنند.
مرزداري و مرزباني و پاسداري و امانتداري، اصالتا با فريفتگي دنيا و مال جمع نمي شود. حضرت سيدالساجدين و زين العابدين عليه السلام در دعا براي مرزداران فرمود كه «و انس هم عند لقائهم العدوّ ذكر دنيا هم الخدّاعه الغرور و امح عن قلوبهم خطرات المال الفتون واجعل الجنه نصب اعينهم. ياد دنياي خدعه گر فريبنده را به هنگام ملاقات دشمن، از ذهن آنها ببر و زرق و برق گمراه كننده مال را از دلهاي آنان محو كن و بهشت را نصب العين آنها قرار ده»! (دعاي 72 صحيفه سجاديه).
رزمندگي و پاسداري مرزهاي امنيت از شبيخون دشمن ذاتا با غنيمت طلبي و سهم خواهي و منازعه در تعارض است.
تا دست و پاي پاسداران تنگه در «كوه عينين» از ديدن غنايم سست نشده بود،
دورنماي جنگ احد براي جبهه اسلام چيزي جز پيروزي نمي نمود اما آن هنگام كه
خواهش ها، چشم تنگه داران را از پشت سر برداشت و به زرق و برق غنيمت
انداخت، ماموريت خطير به فراموشي سپرده شد و تنگه براي شبيخون دشمن گشوده
ماند.
«خداوند وعده خود را درباره پيروزي شما بر دشمن تحقق بخشيد آن هنگام كه دشمنان را به اذن پروردگار به هلاكت مي رسانديد.
حتي اذا فشلتم و تنازعتم في الامر... تا اينكه سست
شديد و (بر سر رها كردن سنگرها) در كار خود به نزاع با يكديگر پرداختيد و
نافرماني كرديد بعد از آن كه خداوند آنچه (از پيروزي) درست داشتيد به شما
نشان داد.
بعضي از شما خواهان دنيا بودند و بعضي خواهان آخرت؛
بنابراين خداوند شما را از دشمنان منصرف ساخت (و پيروزي شما به شكست منتهي
شد) تا شما را آزمايش كند...» (آيه 251 سوره آل عمران).
اين گونه
از دل يك پيروزي، چالشي سهمگين سر برآورد و جان گرامي سرداران و شجاعاني
چون جناب حمزه عموي بزرگوار پيامبر(ص)، لگدكوب غنيمت طلباني شدند كه عنان و
افسار خويش از كف داده بودند و بارقه غنيمت، چشم بصيرت آنان را كور ساخته
بود.
هيجان هاي سياسي معمولا چاشني انتخابات است. اين
هيجان ها- اگرچه نه در شأن نخبگان و سياست گران- قابل اغماض است تا آنجا كه
مظهر نيرنگ زدگي و فريب خوردگي نباشد.
مظاهري از اين دست، قلب مردم خوب ما و بدنه اجتماعي اصولگرا را رنج مي دهد؛ از جانب هر طيف و جبهه و نامزدي كه مي خواهد باشد.
اگر سياست گران هيجان زده درباره اين قصور معفو
باشند كه نيستند، نخبگان و بدنه اجتماعي به طريق اولي بايد مراقب باشند به
تعاملات منجر به منازعه و فشلي رسميت نبخشند. «ولا تنازعوا فتفشلوا و تذهب
ريحكم» (آيه 64 سوره انفال).
انتظار از دلسوزان كشور و ملت به ويژه
نخبگان اجتماعي آن است كه بتوانند افق بعد از ايستگاه انتخابات را هم رصد
كنند و براي آينده- آميزه فرصت ها و چالش هاي پيش رو- بيانديشند.
اگر سازمان منهزم فتنه در بده بستان عملياتي با جبهه خارجي، تاكتيك «موتور روشن با چراغ خاموش» را برگزيد، به اين گزينه رسيده بود كه ولو در ظاهر نبايد در عرصه انتخابات آفتابي شود تا شايد فرصت اجراي استراتژي «تعميق شكاف» ميان طيف هاي گوناگون جبهه اصولگرايي فراهم آيد.
مسئوليت متقابل چيست؟ ميدان را خالي از دشمن نديدن و انسجام و اتحاد جبهه را با همه نقد و نظرها پاس داشتن. مردم در اين باره كم نگذاشتند و با درايت به ميدان آمدند و حالا نوبت نخبگان است. در حلقه جنگ رواني به غايت پيچيده خصم نبايد افتاد. فضيلت و مصلحت بزرگتر، همين اتحاد و همدلي است.
دور شدن از موضع ابهام و اتهام به سمت صداقت و
صراحت به اين اتحاد كمك مي كند؛ همچنان كه اغماض از برخي كم گذاشتن ها، اگر
در حوزه اصول و اولويت ها نباشد البته در اين ميان حساب غلّ و غش و خيانت
جداست.
«و من يغلل يات بما غلّ يوم القيامه ... هركس خيانت كند،
روز قيامت با همان خيانت خود مي آيد، سپس به هركس آنچه را فراهم كرده مي
دهند و بر آنها ستم نخواهد رفت» (آل عمران، آيه 161)
قرن ها به سياهي و تباهي و نكبت گذشت تا آفتاب عزت و
سيادت در ايران دميد. حالا خيلي ها با نگراني و اميد چشم به ايران دوخته
اند. سرنوشت تاريخ را به دست ما سپرده اند تا ريل آن را به سوي كرامت و
سعادت انسان بگردانيم.
روزگاري شد و كس مرد ره عشق نديد
حاليا چشم جهاني نگران من و توست
رسالت: «گريوه !»
«گريوه !» سرمقاله امروز روزنامه رسالت به قلم محمد كاظم انبارلويي است كه در آن مي خوانيد:
گريوه يعني گردنه، يعني يك پيچ تند و پرخطر ! بارها اين سخن را كه ما در سر راه يك پيچ بزرگ و تند تاريخي قرارداريم از سوي مقام معظم رهبري شنيدهايم.
ترديدي نيست كه در «برون» در برابر اين واقعيت قرارداريم. اما در «درون»هم اين حقيقت انكار ناپذير وجود دارد كه گردنه هاي سخت تر و صعب تري وجود دارد كه بايد از آن به سلامت بگذريم . اگر اين توفيق حاصل نشود عبور از مرحله پيچ تند تاريخ كه امروز در برابر آن قرارداريم ممكن نخواهد بود.
هر شبنمي در اين ره صد موج آتشين است
دردا كه اين معما شرح و بيان ندارد
انتخابات نهمين دوره مجلس شوراي اسلامي را در پيش داريم.
بدون شك عبور از اين انتخابات آن هم با مشاركت گسترده كه سخت مورد توجه دشمن است و بسيار مهم ميباشد ، ما را به آن گردنه و مختصات آن نزديك تر مي كند نامزدهاي اين دوره پس از فرونشستن گردوغبار فتنه سال 88 اغلب اصولگرا هستند.
دشمن در فتنه سال 88 با تنظيم «دُز رقابت» تفاوت را به «تضاد» و تضاد را به «تخاصم» تبديل كرد و امنيت ملي را در معرض خطر قرار داد.
ما از اين مهم غافل بوديم كه راهبرد دشمن چيست و آنها كجا را هدف قراردادند؟ آخرين اين راهبرد «فروپاشي» و ضديت با نظام بود ! دشمن عده اي غافل را درچاه ويل بي بصيرتي فرو برد و آنها را در برابر نظام قرار داد.
اكنون اين فرصت را داريم كه خود «دُز رقابت» را تنظيم كنيم و وارد وادي «تضاد» و «تخاصم» نشويم.
رهبر معظم رهبري زماني مشفقانه فرمودند ؛ نامزدها مواظب باشند آن كلاهي كه سر شكست خوردگان انتخابات در سال 88 رفت سرآنها نرود. رسيدن به پست و مقام نمايندگي مردم ادب و آدابي دارد اگر آنها ناديده گرفته شوند ، سقوط حتمي است.
حافظ مي فرمايد:
در شاهراه جاه و بزرگي خطر بسي است
آن به كزين گريوه سبكبار بگذري
براي رسيدن به جاه و بزرگي نبايد هرخطري را پذيرفت حتي خطر سقوط در دره تباهي، جاه طلبي و خودپرستي را ! در روايت از رسول الله (ص) داريم كه آخرين چيزي كه از دل مومن خارج مي شود حب جاه است .(عده الداعي صفحه 78)
بايد خود را مهياي كاري كنيم كه سبكبار از آن بگذريم.
نامزدهاي انتخاباتي بايد بدانند اگر راي آوردند
تكليف گرانسنگي به دوش آنهاست كه بخشي از آن در سوگند نمايندگي آمده است و
اگر هم راي نياوردند اين تكليف بزرگ ازدوش آنها برداشته شده و بايد خيلي هم
مسرور باشند.
اگر آن كه راي آورد مسرور شود به گونه اي كه مستي
قدرت او را از انجام تكاليف الهي كه بردوش دارد بازدارد ، معلوم مي شود از
اين گردنه به سلامت عبور نكرده است.
اگر آن كه راي نياورد محزون شود به گونه اي كه افسردگي سياسي بگيرد و گوشه اي بخزد و يا خداي نكرده ديگران و نهادهاي مسئول را متهم كند و بناي يك شرارت سياسي را بگذارد معلوم مي شود در سر پيچ اين گردنه سرعت خود را تنظيم نكرده و به دره خودپرستي سقوط كرده است.
حافظ در اين مرحله هم نصيحتي دارد و آن اينكه ؛
يك حرف صوفيانه بگويم اجازت است
اي نور ديده صلح به از جنگ و داوري
صلح با خود و صلح با ديگران بويژه رقبا تنها راه برون رفت از اين «گريوه» است. پايان رقابت ها بايد آغاز رفاقت ها باشد.
چون قرار است بعد از انتخابات، فصلي از همكاري و همياري در سايه وحدت ملي و انسجام اسلامي براي پيشبرد گفتمان پيشرفت ، خدمت و عدالت صورت گيرد كِش دادن اختلافات درحين برگزاري انتخابات و پس از آن، بزرگترين آسيب براي امنيت ملي است.
دشمن هم براي نفوذ دربين مردم و نامزدها از همين «معبر» وارد خواهد شد. براي گزينش اصلح يك راه روشن و شفاف وجود دارد كه در همه رساله هاي عمليه براي انتخاب مرجع هر انسان بالغي انجام مي دهد.
1- اول خود انسان يقين كند خودش اهل تشخيص باشد.
2- اگر يقين نكرد دو نفرد عادل را پيدا كند كه در اين مورد به او كمك كنند به شرط آنكه دو نفر عادل ديگر با اين نظر مخالفت نكنند.
3- مرحله سوم آن است كه به عده اي از اهل علم و عدل كه مي تواند به گفته آنها اطمينان كند رجوع نمايد.
اگر انسان اين مسير رادرست عمل كند مشكلي پيش نخواهد آمد و همگي ماجور خواهند بود. هر كس كه در اين سه منزل به اصلح برسد لزوما با ديگري به منازعه و اختلاف كشيده نميشود.
مسير انتخاب درست ازاين سه منزل مي گذرد و منزل سوم مطمئن ترين راه براي رسيدن به صحيح ترين تصميم است.
جمهوري اسلامي: «در جستجوي مدرس»
«در جستجوي مدرس» عنوان سرمقاله امروز روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن مي خوانيد:
بسمالله الرحمن الرحيم
مطلق انگاري درباره
عملكرد انسانهاي عادي، چه با وجه منفي و چه با وجه مثبت، امري غيرمنطقي
است. انسان، جايزالخطاست و به همين دليل، عملكردها معمولاً مجموعهاي هستند
از امور مثبت و منفي يا نقاط قوت و ضعف بنابراين، قضاوت درباره افراد و
مجموعهها و عملكردهاي آنها وقتي ميتواند مقرون به صحت باشد كه با بررسي
همه جانبه و لحاظ كردن كليه بخشهاي قوي و ضعيف و مثبت و منفي همراه باشد.
اكنون كه مباحث مربوط به انتخابات نهمين دوره مجلس
شوراي اسلامي مطرح است، درباره عملكرد مجلس هشتم و مجالس قبل از آن نيز
مطالب زيادي گفته ميشود.
درخصوص مجلس هشتم، قضاوتهايي براساس
مطلق انگاري شنيده ميشود. عده اي، به ويژه آنها كه خود در اين مجلس هستند،
آن را مجلسي قوي ميدانند و عملكرد آن را مثبت ارزيابي ميكنند و عدهاي
نيز آن را مجلسي بيخاصيت كه بود و نبود آن يكسان است ميدانند.
واقعيت اينست كه مجلس هشتم ضعفهاي زيادي دارد ولي اينطور نيست كه فاقد نقاط مثبت باشد. اينكه نمايندگان مجلس در يك دوره چهار ساله، دوبار قانون مصوب خود را در اثر فشارهاي خارج از مجلس به فاصله مدت كوتاهي پس بگيرند، يك ضعف بزرگ است. چه گفته شود اصل تصويب غلط بوده و يا پس گرفتن آن غلط بوده، در هر دو صورت چنين واقعهاي نشانه ضعف اين مجلس است.
همينطور، عدم قاطعيت مجلس در برابر نافرمانيهايي كه رييسجمهور نسبت به اجراي قوانين مصوب نشان داده و مهمتر از آن، ناتواني تأسف باري كه اين مجلس تاكنون در زمينه احضار رئيسجمهور و سؤال از وي داشته، از نقاط ضعف آن هستند.
شايد ضعفي كه مجلس هشتم در استيضاح وزير اقتصاد از خود نشان داده از ساير ضعفها شديدتر باشد، زيرا موضوع از يكطرف به ضعف عملكرد وزير مربوط ميشد كه ترديدي در آن وجود نداشت و از طرف ديگر به موضوع بسيار مهم فساد بزرگ اقتصادي مرتبط بود كه در زيرمجموعه وزارتخانه تحت اشراف اين وزير رخ داده بود.
با اينهمه نبايد انكار كرد كه مجلس هشتم در بخشهائي از قبيل تصويب بعضي قوانين مفيد داخلي، ايستادگي در برابر طمع ورزيهاي خارجي و تصويب قوانيني براي خنثي كردن توطئههاي بيگانگان و تلاش براي جلوگيري از تخلف عناصر اجرايي، با موفقيت به وظايف خود عمل كرده هر چند به دليل موانع موجود، توفيق چنداني در دست يابي به نتايج مطلوب نداشته است.
اينكه رييس جمهور، به هر دليل، موقعيت را براي به زبان آوردن اين مضمون كه مجلس در رأس امور قرار ندارد مناسب ميبيند، نشان از شرايط خاصي دارد كه بخشي از آن به اين واقعيت كه مجلس هشتم را نميتوان مطلقاً يك مجلس قوي با دست باز دانست مربوط ميشود.
قدرت و هيبت مجلس شوراي اسلامي بايد در حدي باشد كه هيچكس جرأت نكند به خود اجازه دهد كوچكترين چيزي كه اين قوه را حتي ذرهاي از جايگاه در رأس امور بودن آن، پائينتر جلوه دهد به زبان بياورد.
اين جايگاه شايسته را كه قانون اساسي براي مجلس شوراي اسلامي در نظر گرفته است، خود نمايندگان مجلس بايد حفظ كنند و نبايد از خارج مجلس انتظاري داشته باشند.
اينكه امام خميني بر روي دو نكته مهم در رأس امور
بودن و ضرورت همچون مدرس عمل كردن درباره مجلس شوراي اسلامي تأكيد ميكردند
به اين دليل بود كه دو خطر بزرگ را در همان دوره اول مجلس انقلاب، احساس
كرده بودند.
خطر اول، نافرماني و گردن كشي بني صدر در برابر مجلس
بود و خطر دوم به وجود عناصري در مجلس مربوط ميشد كه از جنس مجلس انقلاب
نبودند.
امام فرمودند مجلس در رأس همه امور است، تا با اين جمله به نمايندگان مجلس بفهمانند كه بايد در برابر تخلف از قانون و نافرمانيهاي دولتمردان بايستند و برروي شهيد مدرس به عنوان الگوي نمايندگان مجلس تأكيد كردند تا ايستادگي وي در برابر رضاخان، سرمشقي باشد براي سد كردن راه بازگشت استبداد و ديكتاتوري.
آنچه درباره انتخابات مجلس بايد گفت اينست كه اينك كشور ما به مجلس نياز دارد كه نمايندگان آن همچون مدرس باشند و خود مجلس بگونهاي باشد كه بتواند واقعاً شايسته عنوان «در رأس امور» قرار داشتن باشد.
در اينكه مجلس بايد داشته باشيم و انتخابات بايد برگزار شود و البته سالم هم بايد برگزار شود و رقباي انتخاباتي و طرفداران آنها بايد موازين اخلاقي را رعايت كنند و در تبليغات انتخاباتي نبايد با نفي همديگر و تخريب اين و آن درصدد اثبات خود يا افراد مورد نظر خود بود، ترديدي نيست.
اينها از بديهيات و از اصول اوليه هر انتخاباتي هستند و در نظام جمهوري اسلامي نيز 33 سال است كه همواره بر آنها تأكيد شده است.
انتظار
اينكه به اين توصيهها كاملاً عمل شود و تخلفي از اين ضوابط صورت نگيرد
نيز چندان دست يافتني نيست هر چند بايد براي رسيدن به آن تلاش كرد اما
مجلسي كه در رأس امور نباشد، شايسته نظام انقلابي جمهوري اسلامي نيست
بنابراين درباره انتخابات، حرف اصلي اينست كه همه بايد به دنبال مدرس
بگردند و اگر احساس ميشود كه مدرس كمياب است بايد خودمان را سرزنش كنيم كه
چرا بعد از پيروزي انقلاب در پرورش دادن انسانهائي همچون مدرس كوتاهي
كرده ايم. اگر در اين 33 سال هر سال فقط 10 نفر مثل مدرس ساخته شده بودند،
امروز مجلس ما پر از مدرس بود.
تهران امروز: «چرا جبهه متحد مورد اقبال است؟»
«چرا جبهه متحد مورد اقبال است؟» يادداشت روز تهران
امروز به قلم محمد نبي رودكي عضو ليست جبهه متحد اصولگرايان است كه در آن
مي خوانيد:
فرآيند تبليغات انتخابات مجلس شوراي اسلامي آغاز شده و
كانديداهاي جبهه متحد اصولگرايان بر اساس آخرين نظرسنجيها همچنان در صدر
اولويتها و اقبال افكار عمومي مردم قرار دارند.
طي چند روز گذشته
گزارشهاي زيادي از سراسر كشور در مورد وضعيت و فضاي انتخاباتي در سطح
رسانهها منعكس شد كه همگي از شور و شوق انتخاباتي مردم حكايت دارند.
ستادهاي انتخاباتي به محل تجميع هواداران كانديداها
تبديل شده و مناظرهها و مباحث صريحي بين طرفداران كانديداهاي رقيب در
جريان است.
در اين بين همانگونه كه اشاره شد تمام نظرسنجيها از پيروزي گسترده كانديداهاي جبهه متحد اصولگرايان خبر ميدهد.
اما چرا استقبال مردمي از جبهه متحد اصولگرا نسبت به ساير گروهها بيشتر است؟ در پاسخ بايد نكاتي چند را متذكر شد:
1 - كانديداهاي جبهه متحد اصولگرايان متشكل از افرادي با تجربه و داراي سوابق مديريتي عالي بوده كه با اندوختههاي چندين ساله خود در مناصب مهم ملي، ظرفيت بالايي براي پاسخ دهي به انتظارات و توقعات عمومي داشته و بديهي است كه در عرصههاي گوناگون سياسي، اجتماعي و اقتصادي صاحب نظر ميباشند و در اين راستا گزينههايي مناسب براي نمايندگي ملت در مجلس به شمار ميروند.
2 - رويه عمومي جبهه متحد اصولگرايان و جهت گيريهاي استراتژيك اين جريان بر اساس نقطه نظرهاي رهبر معظم انقلاب و توصيههاي راهبردي بزرگان نظام بوده و برنامههاي انتخاباتي كانديداهاي متعلق به اين طيف نيز مطابق با اسناد بالا دستي و راهبردي ملي تدوين گشتهاند. بر اين اساس، برنامههاي متنوع ارائه شده توسط اين جريان و كانديداهاي وابسته به آن جذابيت ويژهاي براي اقشار مختلف مردم دارند.
3- حمايت عام تمامي بزرگان متنفذ اصولگرا و بسياري از شخصيتهاي مهم ديني و سياسي كشور از جبهه متحد اصولگرايان، چشمانداز ويژهاي براي اين طيف در ميان اقشار مختلف نخبگان و عامه مردم ايجاد نموده است. طي چند ماه گذشته بسياري از اساتيد حوزههاي علميه و همچنين صاحب منصبان سياسي،نظامي و اقتصادي كشور اعلام نمودند كه بنا بر رويه و برنامههاي جامع جبهه متحد اصولگرايان، از فعاليتهاي اين جبهه در عرصه انتخابات كشور حمايت كامل به عمل ميآوريم.بنابر اين طبيعي است كه مردم نسبت به جبهه متحد اصولگرايان توجه بيشتري داشته باشند
4 - ساز و كار انتخاباتي تعبيه شده توسط جبهه متحد اصولگرايان كه تحت نظارت تام و دقيق آيتالله مهدوي كني به پيش رفته و سرانجام منجر به تهيه ليستهاي انتخاباتي اين جبهه در سراسر كشور شد، از نظر بسياري از كارشناسان و صاحبنظران، توانسته است به ايجاد فرآيندي وحدت آفرين منجر شود وهمچنين شموليت عامي در ميان غالب طيفها و گروههاي مختلف اصولگرا پيدا كند. از اين منظر ميتوان اقبال خيل عظيمي از عامه مردم ارزشي و اصولگراي كشورمان به ليست انتخاباتي جبهه متحد اصولگرايان را تبيين و توجيه نمود.
سر انجام بايد گفت كه اقبال عمومي مردم نسبت به كانديداهاي جبهه متحد اصولگرايان،كارآمدي مديريتي وابستگان اين طيف را نشان داده و پيروزي نهايي مجلس نهم شوراي اسلامي را براي آنان رقم خواهد زد.
ابتكار: «تکثر در ليستها، تشتت در گفتمان»
«تکثر در ليستها، تشتت در گفتمان» عنوان سرمقاله امروز روزنامه ابتكار به قلم محمدعلي وكيلي است كه در آن مي خوانيد:
روز جمعه، صحنه نمايش مشارکت مردمي خواهد بود. در اين روزها، نامزدها هرآنچه را که در آستين داشتند، به ميدان آوردهاند.
در اين دوره، ساحت سياست نشان از تفاوتهايي مهم با دورههاي قبل دارد؛ گرانيگاه اين تفاوت، همانا به هم خوردن آرايش مرسوم سياسي و خالي شدن ميدان از رقيب ديرينه؛يعني اصلاحطلبان است.
با دگرگوني پيشآمده، سپهر سياست نيز دستخوش تغييرات مهمي شدهاست: يکي از اين تغييرات، تعدد و تکثر ليستها در بين اصولگرايان ميباشد؛ تکثر و تعددي که با تشتت گفتماني همراه است.
در ابتدا، گمانه اين بود که رقابت در اين دوره «سهضلعي» خواهد بود: ضلعي با محوريت جبهه متحد اصولگرايان، ضلع ديگر با محوريت جبهه پايداري و ضلع سوم نيز با محوريت اصلاحطلبان باقيمانده در صحنه سياست اما روند تحولات نشان داد که اين دوره، آنچنان تکثري را به همراه دارد که با هيچ قاعده و شکل هندسي سازگار نخواهد بود.
نگاهي اجمالي به صحنه انتخابات فعلي، بيانگر اين است که جبههها و به تبع آن، ليستهاي متعدد که هيچکدام هم حاضر به تمکين از گفتمان ديگري نيست، قد برآوردهاند؛ جبهه متحد اصولگرايان، جبهه پايداري، جبهه ايستادگي ، جبهه بيداري و بصيرت ـ که توسط آقاي شهابالدين صدر اعلام موجوديت کرد ولي با رد صلاحيت ايشان، معلوم نيست در چه وضعيتي خواهد بود ـ.، صداي ملت، ليست حاميان دولت تحت عنوان حاميان انقلاب اسلامي و...
يقيناً تعدد ليست در آستانه انتخابات سابقهاي ديرينه دارد اما هيچگاه اين تعدد، به تکثر و تشتت گفتماني منجر نميگشت در حالي که اکنون علائم اين تشتت، در حال خودنمايي است.
يکي از ويژگيهاي گفتمان اصولگرايان، انعطافپذيري، مصلحتانديشي و «ريشسفيد»پذيري بود؛ همان خصلتي که اکنون فراموش شدهاست، بهگونهاي که ريشسفيدي و پادرمياني بزرگان نيز نتوانست عاملي براي ائتلاف گردد.
گروههايي که تا ديروز به صورت يک «طيف» در زير چتر اصولگرايي جمع شده بودند، حال هرکدام علم ديگري به دست گرفته و در مسير انکار و نفي ديگري گام برميدارد.
به عبارت ديگر، گفتمان اصولگرايي در حال تجزيه شدن
است. عناصر ديروزي با گسست مباني، هرکدام تلاش دارند تا اجزاء گفتمان جديدي
را خلق نمايند.
همين چند روز گذشته بود که از طريق همين جريده، صحبتهاي «علي مطهري» نامزد منتقد دولت منعکس شد.
وي گفته بود: «اگر اصولگرايي اين است که آقايان ميگويند و عمل ميکنند، من به هيچوجه اصولگرا نخواهم بود.»
از سوي ديگر، شرط جبهه پايداري براي تعامل با جبهه متحد، حذف نمايندههاي آقايان لاريجاني، قاليباف و کنار گذاشتن کساني چون علي مطهري، عباسپور، کاتوزيان و حتي محمدرضا باهنر بود؛ از سوي ديگر، اعضاي جبهه متحد، مدعي خروج حاميان دولت از گفتمان اصولگرايي ميباشند.
اکنون، بسياري معتقدند که گپ کنوني در ساحت گفتماني اصولگرايان، معلول پيروزي «احمدينژاد» در انتخابات 88 است.
آنان
مدعياند که احمدينژاد، خود بياعتمادي به گروههاي شناسنامهدار اصولگرا
را بنيان گذاشت، سنت «گريز از اصول» آنان را رواج داد و همچنين «مشي» و
«منشي» را انتخاب کرد که با روشهاي ديگر اصولگرايان ناسازگار افتاد.
بر اين اساس، انتخابات روز جمعه، آوردگاههاي
متفاوتي به همراه خواهد داشت: نخست اينکه، گپ و تشتت کنوني «خميرمايهاي»
براي شکلگيري قطبهاي جديد سياسي، پس از انتخابات خواهد بود و آرايش سياسي
رياستجمهوري يازدهم را متأثر خواهد کرد؛ دوم اينکه، آنچه در اين مجال
گفته شد، خاص کلانشهرها به خصوص «تهران» است. شرايط در شهرستانها به طور
کلي متفاوت خواهد بود.
آنجا، ليست و سرليستها تعيينکننده نخواهند
بود بلکه موقعيت شخصي، نگاه مردم به عملکرد نماينده دوره هشتم و مناسبات
قومي فاکتورهاي مهم پيروزي در آن مناطق به حساب ميآيند.
و نکته آخر آنکه، اين احتمال که «مجلس نهم» بدون حضور اکثريت قاطع و با حضور اقليتهاي متعدد و تکثرهاي فکري و سياسي شکل بگيرد، بيش از پيش قوت يافتهاست.
مردمسالاري: «اکنون نوبت مردم است اگر...»
«اکنون نوبت مردم است اگر...» سرمقاله امروز روزنامه مردمسالاري به قلم ميرزا بابامطهري نژاد است كه در آن مي خوانيد:
دوره
تبليغات نامزدهاي نمايندگي مجلس نهم از دو روز قبل آغاز شده است. بيش از
سه هزار و سيصد نامزد نمايندگي از حوزه هاي انتخابيه سراسر کشور براي نشستن
برصندلي هاي بهارستان رقابت مي کنند که به واسطه محدوديت هاي نه چندان
قانوني، اکثر اين نامزدها از جبهه هاي اصولگرايي هستند که خيلي زودتر از
آنچه که پيش بيني مي شد به اختلا ف درون گروهي رسيدند و اينک در فصل مهم
انتخابات با هم به رقابت برخاسته اند.
اصلاح طلبان با همه ايثاري که کردند و گردنه هاي پرابهام ترديد را پشت سر نهادند، حداکثر در يک سوم کرسي ها امکان رقابت، آن هم رقابت نا عادلا نه را يافتند. نا عادلا نه از اين نظر که خيلي از آنها در هيات هاي اجرايي و هيات هاي نظارت رد صلا حيت شدند، تا با پي گيري هاي نفس گير صلا حيت داشته خود را به اثبات برسانند، فرصت ارتباط بامردم و سازماندهي ستادهاي خود را از دست دادند و برخي هم به اين توقيف هم نائل نشدند و از قافله رقابت باز نگه داشته شدند!
در هر حال زمينه بودن يک اقليت منتقد در مجلس را براي جامعه به وجود آوردند. اينک نوبت مردم است که براي پاسداري از آزادي ها، نهادينه کردن حاکميت قانون، ايجاد مانع براي خود کامگي ها، ممانعت از شکستن حرمت ها و جلوگيري از تجاوز به حقوق و آزادي هاي قانوني، مبارزه با قانون شکني و خشونت، صراحت و شفافيت در وضع مقررات، توسعه موزون و شتاب هماهنگ، نهادينه کردن مشارکت مردمي، رقابت با ديدن نقاط ضعف و وقوت در کنار يکديگر، صيانت از نيروي انساني به عنوان محور توسعه و تداوم رشد اقتصادي و همگام با آن توسعه سياسي و شکوفايي فرهنگي و حاکميت شايسته سالا ري و... به شناخت و راي دادن به اصلاح طلباني که صحنه را خالي نکرده اند و عمدتا در فهرست انتخاباتي جبهه مردم سالا ري در تهران و حزب مردم سالاري در سراسر کشور معرفي شده اند راي دهند يا به هر علت از جمله قهر کردن با مهمترين جلوه مردم سالاري و با معني ترين رويدادي تجلي و اراده مردم امکان حضور چهره هاي منتقد و ناظر را از ميان بردارند که در آن صورت در پاسخ به تاريخ شرمنده خواهند شد.
اين مهم و اين مسووليت وقتي حساس تر مي شود که ببينيم رسانه هاي وابسته به کانون هاي قدرت در يک سويه عمل کردن گوي سبقت را از تاريخ يک سويه نگران گرفته اند.
هفته گذشته براي شرکت در ميزگرد و مناظره به دعوت جامعه اسلا مي دانشجويان يکي از دانشگاه ها به اهواز رفته بودم.
در ميزگرد دانشجوي عزيزي بعد از استماع سخنان من سوالي مکتوب را به اين شرح از من پرسيد: «با وجود دولت اصولگرا ورود جبهه اصلا ح طلب به مجلس سبب دو دسته شدن نمي شود؟ مجلس قانوني تصويب کند و دولت رغبت به اجراي آن نداشته باشد چه مي شود؟» از متن سوال معلوم است که توضيحات من او را به اقناع رسانده است ولي تبليغات يک سويه رسانه اي به او اينطور القاع کرده است که حضور دو گرايش در مجلس سبب دعوي مي شود، حال آن که در ادبيات سياسي و تجربي جهان و در روش و سيره امام راحل(ره) براي صيانت از حقوق مردم و جلوگيري از تک گوئي و تک روي وجود گرايش هاي مختلف در حاکميت و در مجلس نه تنها خوب، بلکه يک ضرورت است.
يادمان هست در زمان حيات امام راحل وقتي «روحانيون مبارز» خواست اعلام موجوديت کند، در حالي که «روحانيت مبارز» فعال بود، امام بسيار تاييد و حمايت کردند و وقتي يکي از نزديکان بيت امام علت را از ايشان پرسيدند، امام به برکات اداره کشور با تفکرات مختلف و ضرورت هاي آن تاکيد فرمودند.
يا سوالات ديگري پرسيده شد که اصلاح طلبان را عامل چالش هاي پشت سر گذاشته شده جامعه مثل چالش سال 77 يا 88 و امثال آن مي دانسته و حضورشان در انتخابات را نفي مي کردند، که اين هم نشان از عملکرد غيرمنصفانه رسانه هاي ارتزاق کننده از بيت المال و يک سو نگر دارد و اصلا دانشجويان که بايد کنجکاوترين عناصر جامعه باشند حتي از دسترسي به رسانه هاي محدود اصلاح طلب هم باز نگهداشته شده اند.
پاره اي از سوالات با آدرس عوضي دادن رسانه هاي يکسونگر، اصلاح طلبان را وابسته به کانون هاي قدرت و ثروت فرضي برشمردند و از کانون هاي شناخته شده وعيني ثروت و قدرت در جبهه هاي نوظهور اصولگرايي و وابسته به دولت بي اطلاع نگهداشته شده اند.
در چنين شرايطي ساکت و بي تحرک ماندن انديشه اصلاح طلبي جز خدمت به تماميت طلبان و اقتدارگرايان مست از قدرت هيچ ثمري نخواهد داشت و علاوه بر اين، هزينه ظهور دوباره اين انديشه را به شدت بالا خواهد برد. توانگر بودن يک جامعه، نه به وسيله اشيايي است که مالک آنها است، بلکه با مقدار انديشه هايي که در خود دارد سنجيده مي شود.
کارايي انديشه ها تابع عامل مهمي به نام شبکه روابط بين آنها است تا بتوان کار همگوني از اشخاص وانديشه و اشيا را تصور کرد.
ارزيابي ثروت و سرمايه اجتماعي. يک جامعه معين به کميت انديشه هاي آن و چگونگي شبکه روابط بين آنها بستگي دارد.
يکي از بهترين شرايط رواني و زماني براي انجام فعاليت مشترک بين انديشه ها، انتخابات است.
به شرايط امروز جامعه خودمان نظري بيفکنيم، عدم شرکت در انتخابات به سمت بالا بردن درجه پيوستگي و انسجام انديشه اصلاح طلبي است يا برعکس؟ حال که به واسطه محدوديت هاي رسانه اي ناعادلانه، تعداد روابطي که هر فرد اصلاح طلب را به ديگر افراد و اعضا پيوند مي دهد به کمترين و نازلترين سطح رسيده و تحرک و پويايي بين آنها را به شدت کاهش داده است، شرکت درانتخابات فرصتي است گرانبها تا انديشه ها يکديگر را بازيافته و شبکه ارتباطي گسترده گذشته را بازسازي کنيم و رقيب را از آسوده خاطري برهانيم.
حمايت: «نامزدها از روی پوستر شناخته نمیشوند»
«نامزدها از روی پوستر شناخته نمیشوند» عنوان يادداشت روزنامه حمايت به قلم شکور اکبرنژاد نماینده تبریز، اسکو و آذرشهر است كه در آن مي خوانيد:
تبلیغات سالم برای انتخابات مشخصههایی دارد که لازم است تمامی نامزدهایی که صلاحیت آنان از سوی شورای نگهبان تایید شده است، خود را ملزم به رعایت آن بدانند و در دوران تبلیغات اقدامی نکنند که مانند سال 88 کشور با چالش مواجه و فضای کشور متشنج شود.
نامزدها باید در سخنرانیهایی که در جمع مردم ایراد میکنند تنها از برنامه های خود بگویند و از تخریب کردن و تهمت زدن به نامزدهای دیگر پرهیز کنند البته بهتر بود ساز و کاری تعبیه شود که بساط تبلیغات پوستری برچیده شود و همه نامزدها با دادن مبلغی به صدا و سیما از طریق رسانه ملی به بیان برنامه های خویش بپردازند؛ تبلیغات از طریق پوستر و عکس روش غلطی است که در کشور باب شده است؛ زیرا کسانی که توانایی مالی دارند با پر کردن در و دیوار شهر به معرفی چهره خود میپردازند و از سوی دیگر نامزدهای چه بسا اصلحی که این توانایی مالی را ندارند و همچنین حاضر نیستند وامدار مراکز ثروت باشند، در موضع ضعیفتری قرار میگیرند.
یکی از علتهایی که اکنون میبینیم بسیاری از دلسوزان کشور از حضور در عرصه انتخابات کنار کشیدهاند، همین تبلیغات پرهزینه است؛ کسی که قصد خدمت به مردم را دارد حاضر نیست به هر قیمتی شده به مجلس راه یابد؛ بنابراین وقتی میبیند نمیتواند از عهده مخارج سنگین تبلیغات برآید، ترجیح میدهد کنار رود.
صلاحیت و کارآمدی نامزدها از روی عکس و پوستر شناخته نمیشوند، بلکه مردم با مطالعه مجلات و روزنامهها و همچنین از طریق رسانه ملی با افکار نامزدها و برنامههای آنان آشنا میشوند و آنگاه است که میتوان از مردم انتظار رای آگاهانه و از روی شناخت درست.
با این حال اگر زمانی نامزدهای انتخابات مجلس همانند نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری امکان معرفی خود از طریق رسانه ملی را پیدا کردند، باید به این نکته نیز توجه داشت که صدا و سیما باید به همه نامزدها وقت یکسانی دهد تا عدالت رعایت شود و حق کسی ضایع نشود.
نباید اینطور باشد که عده ای در صدا و سیما حضور یابند و عده ای دیگر از داشتن این حق محروم شوند. فعال نبودن احزاب در طول سال نیز یکی از دلایل تبلیغات پرهزینه نامزدها است؛ اگر احزاب در طول سال طبق قانون آزادانه فعالیت کنند بسیاری از مشکلاتی که در فصل انتخابات به وجود میآید، رفع میشود.
از آنجا که مردم فعالیت و اقدامات احزاب را میبینند، خود قضاوت میکنند و به انتخاب درست نامزدهایی که وابستگی حزبی دارند، دست میزنند که به این ترتیب دیگر نیازی نیست دستکم این دسته از نامزدها برای معرفی خود و برنامههایشان زیاد خرج کنند یا این که به مراکز قدرت و ثروت متصل شوند.
خراسان: «قدرت بازدارندگي جمهوري اسلامي»
«قدرت بازدارندگي جمهوري اسلامي» عنوان يادداشت روز روزنامه خراسان به قلم هادي محمدي است كه در آن مي خوانيد:
کمتر از يک هفته تا انتخابات نهمين دوره مجلس شوراي اسلامي باقي مانده و همزمان با آغاز رسمي تبليغات انتخاباتي چهره کشور شور و حال انتخاباتي به خود گرفته است.
مناظرات و فعاليت هاي جدي و گرم جبهه ها و گروه هاي سياسي با گرايشات مختلف نيز همه و همه بيانگر يک رقابت واقعي و در جهت انتخاب افراد اصلح براي خانه ملت است.
در اين ميان سوالي که هميشه و در مورد هر انتخاباتي مطرح بوده و هست علت حضور در آن انتخابات است و اگرچه مي توان دلايل بسياري را براي اين مهم برشمرد اما در اين نوشته سعي بر آن بوده تا از يک منظر ديگر که از جمله منافع ملي و حياتي کشورمان به شمار مي رود، به انتخابات نگريسته شود.
در علم سياست رابطه اي ميان قدرت و ميزان بازدارندگي و ميزان تهديد و تهاجم براي هر کشوري وجود دارد که اساسا رابطه اي معکوس است، بدين معني که هر چه قدرت يک کشور در ابعاد مختلف آن بيشتر باشد ميزان تهديد عليه آن کشور کمتر شده و به عبارتي بازدارندگي تهديد هم افزايش خواهد يافت.
اما براي باز شدن بيشتر مطلب بايد اشاره کوتاهي به شاخص هاي قدرت در جهان امروز داشت.
به
صورت کلاسيک انديشمندان سياسي قدرت را داراي چهار بعد سياسي- توان
تاثيرگذاري سياسي در جهان به عنوان مثال داشتن حق وتو- اقتصادي- داشتن
اقتصادي بزرگ و تاثيرگذاري در بازارهاي اصلي مالي جهان- نظامي- مثلا دارا
بودن توان تسليحات هسته اي به صورت گسترده و فرهنگي- قدرت رسانه اي که
بتواند رهبري فرهنگي و رسانه اي دنيا را در اختيار بگيرد، مي دانند و بر
اين مبنا هر کشوري که داراي يک يا چند بعد از قدرت باشد را ابرقدرت در آن
زمينه مي شناسند.
از اين حيث به عنوان نمونه علي رغم حرکت آمريکا به سمت افول شاخص هاي قدرت، هنوز ايالات متحده آمريکا به عنوان يک ابرقدرت چهاربعدي در جهان مطرح است و به روسيه کنوني به لحاظ نظامي و سياسي ابرقدرت گفته مي شود و يا ژاپن يک ابرقدرت اقتصادي در جهان است.
اما انقلاب اسلامي ايران و حرکت هاي مردمي به تبع آن و خصوصا جريان بيداري اسلامي در منطقه خاورميانه عربي و سرنگوني ديکتاتورهاي وابسته در اين کشورها ضرورت توجه به بعد موجود اما کمتر پرداخته شده ديگري از قدرت را بيشتر کرده است.
اين بعد کمتر توجه شده، قدرت مردم و توانايي آن ها در تغييرات بزرگ در پيش بيني ها و معادلات سياستمداران است و از سوي ديگر حضور مردم در صحنه هايي که صرفا ريشه در حمايت از نظام سياسي يک کشور دارد و مي تواند بسياري از برنامه هاي دشمنان آن ملت را بي اثر کند.
توضيح آن که اگرچه در بسياري از جوامع غربي قدمت انتخابات بيشتر است اما هيچ گاه جنبه حمايتي از نظام و قدرت بخشي به آن را نداشته و صرفا به عنوان حرکتي در جهت بيان مشروعيت آن نظام سياسي و مهره چيني هاي حکومتي به کار رفته است.
جمهوري اسلامي ايران شايد در هيچ کدام از ابعاد کلاسيک قدرت در جهان ابرقدرت نباشد اما در بيش از سه دهه از عمر خود نشان داده در بعد مردمي قدرت، داراي تواني است که مي تواند بر بسياري از پيش بيني ها و محاسبات ابرقدرت هاي زمانه فائق شود.
امروز در دنيا غير از مردم ايران، ملتي نيست که به انتخابات علاوه تاثيرات چرخش قدرت و اعمال اصلاحات در ساختار سياسي، به ديده يک تکليف ديني، حرکت پيام دار براي دشمنان و حتي يک جهاد سياسي نگاه کنند و براي راي خود ارزشي بدين بزرگي قائل باشند.
امروز مردم ايران به اين درک و شعور بالاي سياسي رسيده اند که حضورشان در صحنه هاي مختلف انقلاب توانسته تا امروز اين نظام و انقلاب را از گزند دشمنان مصون نگاه داشته و اين نمايش هاي متعدد قدرت مردمي بوده که سبب شده تا از بسياري تجاوزات و بدخيالي هاي آن ها را که نمونه هاي زيادي نيز حتي در همسايگي ما دارد در امان باشند.
بدون شک پشتوانه و قدرت چنين مردمي همان گونه که بزرگان نظام جمهوري اسلامي فرموده اند از هر سلاح هسته اي و هر قدرت مادي، برتر و در زمينه افزايش ميزان بازدارندگي نسبت به تهاجم و تهديد دشمنان يک کشور اثرگذارتر است.
حضور حداکثري ملت ايران در صحنه هاي مختلف از انقلاب اسلامي تا جبهه هاي دفاع مقدس و راهپيمايي ها و انتخابات هاي گوناگون توانسته تا امروز حريم امني براي اين آب و خاک ايجاد کند که دشمنان با همه امکانات و تجهيزاتي که دارند از اين قدرت نهفته و بازدارندگي مردمي هراس داشته و توانايي انجام هرگونه تهاجم به ايران را در خود نبينند.
حرکت معنادار مردم در دوازدهم اسفند 90 مي تواند بار ديگر در شرايطي که فشارهاي مختلف عليه کشورمان براي شکستن توان مردمي و قدرت بازدارندگي ملت ايران در بالاترين حد خود قرار دارد به دنيا اعم از دشمنان نظام اسلامي و دوستان نشان دهد که مي توان بسياري از شاخص هاي مادي قدرت را نداشت اما در دنيا استقلال و حريت خود را حفظ کرد و بدون وابستگي به شرق و غرب عالم به سمت پيشرفت و رسيدن به همان شاخص هاي قدرت حرکت کرد و البته بي شک در کاهش اين فشارها و زورگويي هاي غيرمنطقي هم تاثير داشته و برگ برنده اي براي نظام اسلامي و نمايندگان کشورمان در عرصه بين المللي خواهد بود.
با اين نگاه ملي و فراجناحي اگر تنها همين يک دليل را براي حضور در انتخابات داشته باشيم، مي توان پاي صندوق هاي راي آمد و با وجود همه مشکلات و ضعف هاي داخلي که خود بهتر از ديگران بر وجودشان آگاه هستيم و همچنين گلايه ها و دلخوري هايي که شايد برخي از انتخابات دوره قبل دارند بار ديگر اين قدرت بازدارندگي ملي را افزايش دهيم.
آفرينش: «ايران و نقشه راه هسته اي»
«ايران و نقشه راه هسته اي» عنوان سرمقاله روزنامه آفرينش به قلم حميدرضا عسگري است كه در آن مي خوانيد:
بازرسان
آژانس بين المللي انرژي هسته اي براي دومين بار به تهران آمدند تا پيرو
پرونده هسته اي کشورمان به بررسي و بازرسي از تاسيسات اتمي بپردازند.
با حضور تيم بازرسان آژانس درتهران انتظار مي رفت با مطرح شدن ازسرگيري مذاکرات بين طرفين، گزارش مفيد و مثبتي از اين حضور به دست آيد، که متاسفانه چنين امري محقق نشد.
تقاضا براي بازديد از مراکز نظامي ايران درپارچين و مذاکره با دانشمندان هسته اي درخواست هايي بود که از سوي بازرسان مطرح گرديده است و مسولان کشورمان با درنظر گرفتن مسائل امنيتي و اختيارات قانوني که آژانس به اعضا داده است از اين کارجلوگيري کردند لذا سفر بازرسان آژانس همچون دفعات قبلي به دون هيچ دستاوردي به پايان رسيد.
اما اين مهم است که نگاهي به نقشه راه هسته اي کشورمان داشته باشيم و نتايج اين روند کنوني را مورد بررسي قرار دهيم.
مدتي است که به دلايل مختلف سياسي و اقتصادي، روابط ايران با غرب به سردي کشيده و فاصله ديپلماتيک ما با آنها بيشتر و بيشتر مي شود.
از سوي ديگر تلاويو از اين فاصله استفاده کرده و هرروز با تهديد نظامي نسبت به تاسيسات هسته ايران، موجي از اضطراب و استرس را بر غرب مستولي مي کند و شکاف ميان ايران و غرب را افزايش مي دهد.
متاسفانه تلاش هاي رژيم صهيونيستي براي خطرناک جلوه دادن ايران در جهان موثر واقع شده و اتحاديه اروپا را به طور کامل به رويارويي با کشورمان کشانده است.
نمونه بارز اين تقابل تحريم واردات نفت و بانک مرکزي ايران بود. اين درست است که غرب ممکن است نتواند اين تحريم ها را اجرايي کند، اما نکته مهم اينجاست که قبول کنيم برخورد آنها با ما خصمانه است و اگر منافع حياتي خودشان درميان نبود از هيچ فشاري حتي اقدام نظامي عليه ايران ابايي نداشتند.
اين نکته نشان مي دهد که ما از ابزارهاي بازدارندگي
سياسي و اقتصادي برخوردار هستيم اما متاسفانه تاکنون از آنها به درستي
استفاده نکرده ايم.
ما نتوانسته ايم با اختيارات قانوني خود جلوي
ايران هراسي رايج در دنيا را بگيريم و اين نقطه ضعف ما تبديل به بهترين
فرصت براي دشمنان شده است.
متاسفانه با اين نقشه راه کنوني تمام راه ها به بن بست ختم شده و ما نتوانسته ايم راهکارهاي خروج از بحران را بيابيم.
برخي معتقدند که ايران با اين روند کنوني وقت کشي مي کند تا بتواند به دستاوردهاي هسته اي بيشتري دست يابد و قدرت رايزني خود را بالا ببرد.
به فرض قبول اين ادعا بايد تاکيد کنيم که در اين وقت کشي و فرصت هاي به دست آمده، طرف مقابل نيز بيکارننشسته است و هرلحظه به اجماع جهاني عليه ايران نزديک تر مي شود.
اين وقت کشي نيست بلکه فرصت سوزي است. همانطور که گفته شد ما نيز از پتانسيل ها و قدرت چانه زني برخوردار هستيم اما چرا به درستي ازاين فرصت ها استفاده نمي شود جاي سوال است.
اين توقع وجود دارد تا ما پيشقدم در امر شفاف سازي
ها باشيم و با افزايش تحرکات سياسي به شروع کننده مذاکرات و ملاقات هاي
ديپلماتيک مبدل گرديم تا بتوانيم قدرت عمل بيشتري داشته باشيم و افکارعمومي
جهان را متوجه عملکرد خود نماييم.
اينکه ما بخواهيم در دسته بندي هاي سياسي قدرت قرار بگيريم و يا روسيه و چين را همراه با خود بينيم اشتباهي بزرگ است.
در روند معادلات سياسي آن کشوري موفق است که بتواند از تمامي فرصت هاي موجود استفاده کند و با عدم سمت گيري يکجانبه خود را از امتيازات ديگر محروم نکند.
به هرحال ما بايد فعاليت هاي هسته اي خود را در راستاي اهداف آژانس پيگيري کنيم و در اين ميان لازم است سنگ اندازي هاي سياسي را با تدبير و درايت خود مرتفع سازيم و مانع از ايجاد جبهه هاي ضد ايراني در جهان گرديم.
دنياي اقتصاد: «پیرامون اهمیت نظارت بر بودجه»
«پیرامون اهمیت نظارت بر بودجه» سرمقاله روزنامه دنياي اقتصاد به قلم دكتر پویا جبل عاملی است كه در آن مي خوانيد:
مرکز پژوهشهای مجلس، بررسی خود را از لایحه بودجه سال 1391 منتشر کرده است.
روند کاری در مجلس قابل تقدیر است؛ زیرا ابتدا کارشناسان و متخصصان اقتصاد، لایحه بودجه را مورد بررسی قرار داده و نظر کارشناسانه خود را به مجلس ارائه میدهند و در مرحله بعد کمیسیونهای تخصصی بخش بخش لایحه را مورد ارزیابی قرار میدهند و پس از آن است که با گذر از این مراحل، بودجه به تصویب میرسد.
اما نکاتی که مرکز پژوهشها روی آن دست گذاشته، به نظر میرسد به گونهاي است که باید مجلس به طور کلی لایحه را رد و بار دیگر آن را برای اصلاح به دولت عودت دهد، البته با وجود اندک زمان باقيمانده تا سال جدید، شاید این سناریو امکانپذیر نباشد و کمیسیونهای مجلس باید کار طاقتفرسایی را برای نگارش بندهای تازه آغاز کنند.
هنگامی که بهزعم مرکز پژوهشهای مجلس، لایحه اصولا در مورد بزرگترین برنامه اصلاحی دولت یعنی قانون هدفمندی یارانهها ساکت است، این پرسش پیش میآید که اصولا هدف بودجه ریزان از نوشتن بودجه چه بوده است؟ وقتی تنها در سالجاری دولت برای تحقق هدفمندی یارانهها، بدهی هشت هزار میلیارد تومانی خود را در حساب دارایی بانک مرکزی به ثبت رسانده و خود به خود موجب افزایش پایه پولی شده، مگر میتوان سخنی از منابع این درآمدها به میان نیاورد؟ درحالی که یکی از دغدغههای سیاستی دولت، پرداخت یارانهها است، قوه مجریه کل این سیاست را از چشم نظارتی مجلس خارج کرده است و با عدم نظارت است که استقراض از بانک مرکزی و تورم، دامان اقتصاد را میگیرد.
جالب آنجا است که به ادعای مرکز پژوهشهای مجلس، دولت تنها درآمد و هزینه سازمان هدفمندی یارانهها را نوشته و آن را در حدود 31 میلیارد ریال تخمین زده است!
از موارد دیگری که مرکز پژوهشهای مجلس بر آن تاکید کرده است، نحوه استفاده از منابع صندوق توسعه ملی است که در بودجه، دولت بدون در نظر گرفتن آنکه این صندوق برای حمایت از بخش خصوصی راهاندازی شده و دولت حق استفاده از آن را ندارد، به تخصیص منابع آن برای پروژههای دولتی روی آورده است البته این مورد پیش از این نیز وجود داشته و عدم شفافسازی از ترازنامه این صندوق عملا آن را از جایگاهی که قانونگذار برایش در اقتصاد ایران در نظر گرفته بود، پایین آورده است.
به هر رو به نظر میرسد که با وجود مبارزات انتخاباتی پیش رو، مجلس با آنکه فرصت کمی برای تصویب لایحه دارد، اما همچنان خواهان آن است تا با دیدی کارشناسانه، لایحه را به تصویب رساند.
با این وجود مجلس نباید فراموش کند که تصویب بودجه تنها مرحله، برای نظارت بر اجرای سیاستهای مالی نیست.
مجلس همواره و در طول اجرای مصوبات بودجه باید نسبت به عملکرد کارآی آن مطمئن شود و اگر این اطمینان وجود نداشته باشد و اصولا ابزار مناسبی برای این اطمینان بخشی تعریف نشود، چه بسا با تمامی تلاشها برای تصویب قوانین کارآمد ذیل بودجه، در مقام اجرا، انحراف معناداری با مصوبات به وقوع بپیوندد.
در آن زمان دیگر تمامی تلاشهای فعلی کارشناسان
مرکز پژوهشها و جلسات کمیسیونها و بحثهای نمایندگان، اثر خود را از دست
خواهد داد بنابراین به نظر میرسد که مجلس با در نظر گرفتن نقش حیاتی خود
در به اجرا گذاردن بودجهای موثر در حل معضلات اقتصادی، باید به تعریف و
تعیین ابزاری برای نظارت مستمر بر حسن اجرای مصوبات بودجه اقدام کند و در
عین حال قدرت آن را داشته باشد که در صورت انحرافی معنیدار، باز عملکرد
دستگاهها را به سوی هدف بودجه بچرخاند و این ناهماهنگی را جبران کند. آن
زمان است که در این اقتصاد دولتی، بودجهریزی میتواند کارساز افتد.