عصرایران - "وحدت اصولگرایان برای شرکت در انتخابات مجلس" ؛ این تعبیری است که در ماه های اخیر بسیار شنیده ایم و درباره اش خبرها و تحلیل های زیادی خوانده ایم: یکی از لزوم ارائه فهرست واحد سخن می گوید ، آن دیگری از منافع وحدت اصولگرایانه حرف می زند و فعال سیاسی دیگری از مضار نرسیدن به تفاهم انتخاباتی ؛ جلسات علنی و محرمانه برای رسیدن به وحدت در انتخابات مدام در حال برگزاری است و "ید واحده" شدن در پیکارهای انتخاباتی ، سخن اول و آخرشان است.

این وضعیت البته ، حالت نامتعارفی نیست ، چه آن که هر حزب و گروهی می خواهد بیشترین آرا و کرسی ها را در پارلمان کسب کند و طبیعتاً رسیدن به اتحاد و لیست های واحد می تواند تا حد زیادی دغدغه زدا باشد.
لذا تلاش برای وحدت ، نه تنها امری عجیب نیست بلکه کاری است در خور تحسین که عقلانیت سیاسی در کلیت ، آن را تأیید می کند. اصولگرایان در انتخابات مجلس هفتم نیز در قالب 6+5 تجربه موفق "پیروزی بر اثر وحدت" را در کارنامه هایشان دارند و اینک آن 6+5 را به فرمول پیشرفته تری به نام 8+7 ارتقا داده اند و امیدوارند بتوانند با وحدت انتخاباتی جدید ، فعال مایشای پارلمان نهم نیز باشند.
سخن این نوشتار اما پرداختن به وحدت انتخاباتی اصولگرایان و بحث های کلیشه ای پیرامون آن نیست چه آن که این موضوع صرفاً دغدغه فعالان سیاسی است و مردم ، دلمشغولی های مهم تری دارند.
سخن بر سر است که چرا این وحدت فقط در ماه های منتهی به انتخابات مهم می شود و تبدیل به مشغله اول و آخر سیاسیون کشور؟!
چرا به این اندازه که بر سر وحدت انتخاباتی بحث و جدل می شود ، همین سیاسیون که دولت و مجلس را در قبضه قدرت خود دارند ، در باب خدمت به مردم و حل هزاران مشکل بر زمین مانده کشور متحد نمی شوند؟ مگر نه این است که کرسی های وکالت و وزارت و ریاست اساساً برای این در ساختار سیاسی حکومت ها شکل گرفته اند که افرادی از بین مردم بر آنها تکیه زنند و به نمایندگی از جامعه و با دستمزد و نظارت جامعه ، آن را پیش ببرند و گره از کارها بگشایند؟
چطور است که برای رأی آوردن در یک انتخابات نیاز به وحدت است اما برای هزاران کار سخت دیگر که در مسیر اداره جامعه وجود دارد ، چیزی به نام وحدت و حرکت هماهنگ ، اهمیت چندانی ندارد و هر کسی ساز خود می زند؟
آیا برای حل مشکلات معیشت ، مسکن ، بیکاری ، ازدواج ، اعتیاد ، روند رو به گسترش ایدز ، فزونی خانمان برانداز سرطان ها ، آلودگی مرگبار هوا ، کمبود تفریحات مردم و فهرست بلند بالای مشکلاتی که همه بر آن آگاهند نیاز به وحدت و همدلی و همگامی نیست؟!
وقتی مجلس هفتم و دولت نهم با یکدیگر مصادف شدند و دست بر قضا هر دویشان اصولگرا و هنگامی که غلامعلی حداد عادل - رئیس مجلس هفتم - و محمود احمدی نژاد - رئیس جمهور جدید وقت - بر روی آن کاناپه نشستند و با لبخند و خرسندی به خبرنگاران و عکاسان دست تکان دادند و اولین کنفرانس مشترکشان از دوران نوین پیش رو سخن گفتند ، بسیاری از مردم ، حتی آنانی که تفکر سیاسی شان اصطلاحاً دوم خردادی بود ، به این دل خوش کردند که با یکدست شدن متولیان امر ، لااقل از دعواها و تنش های اعصاب خرد کن دوران هشت ساله اصلاحات رهایی می یابند و مسوولان به جای آن که انرژی خود را صرف خنثی کردن همدیگر کنند ، "متحدانه" در خدمت حل مشکلات کشور قرار می گیرند و فضای آرام ، محترمانه و کاری شکل می گیرد.
بی انصافی است اگر بگوییم هیچ نکردند اما 75 میلیون شاهد عینی داریم که آن وحدت قبل از انتخابات و آن اتحاد ابتدایی ، دولت مستعجل بود و به زودی کشور وارد دوره تازه ای از تنش های سیاسی شد و کارهای بسیاری همچنان بر زمین ماند ؛ گو این که وحدت ، صرفاً پلی بود برای پیروزی انتخاباتی و نمایشی بود برای دل خوشی مردم!
مردم از مسوولانشان و سیاستمدارانشان ، نه وحدت انتخاباتی که وحدت بعد از انتخابات می خواهند ، وحدتی که معطوف به خدمت باشد و الا وحدت در انتخابات ، بخشی از بازی خود سیاستمداران است و به خودی خود دردی از مردم را دوا نخواهد کرد ؛ وحدت ، بیشتر زمانی به کار ملک و ملت می آید که آقایان به قول خودشان ، " توفیق خدمت" یافته باشند.
حتی اون دانشجویی که رفت به سفارت انگلیس حمله کرد هم از سر نا امیدی به مسئولین ( که می دانست کاهش روابطی در کار نیست ) این کار را کرد . می دانم که درج نمی کنید و نیازی هم ندارم درج کنید ولی حداقل بخوانید و بدانید نگاه مردم به مسئولین تغییر کرده است زیرا فهمیده اند نگاه انها به مردم سالهاست تغییر کرده و از بالا به پایین و طلبکارانه شده است !
جالبتر از همه اینهایی که عصر ایران ذکر فرمون حتی نمایندگان اصول گرا یا اصلاح طلب نیز با خودشون مشکل دارن ولی این نزدیکای انتخابات انگاری مهره مار داره با اینکه دشمن خونی کرسی های جامعه بودن اما دست برادری و وعده و وعید ها شروع می شود و ملت هم اسیر این وعده و وعیدهای الکی می شن و بعد از انتخابات هم کی به کیه .....مردم کیان ؟ مشکل چیه ؟
عصر ایران عزیز لطفا شما دیگه سانسورچی نشین
كساني كه قدرترا با شيفتگي خاصي بدست آوردند آيا ميتوانند باني خدمت باشند؟
مثل هميشه منطقي و بي طرفانه و مخلص كلام را گفتي. قلم بر حقت هميشه مستدام باد اما: "گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله ماست آنچه البته به جايي نرسد فرياد است."
هرچند که آقای محمدی نگارنده ی محترم خودشان جواب سوالات را بهتر میدانند . اما بیان شده تا آقایان فکر نکنند که مردم و رسانه ها متوجه نمیشوند و یا نمی دانند.
اون 75 میلیون شاهد رو هم خوب اومدی ولی 75 میلیون شاهدی که فقط می بینند و از دستشان کاری بر نمیآید
نوشته ايد بي انصافي است اگر بگوييم هيچ نكردند....
مي شود به ما سرگشتگان بفرماييد خدا وكيلي چه كردند؟
برای من راننده همین که اتوبان ساوه -همدان ساخته شد و از مرگ سالیانه 1000 نفر جلوگیری شد و مدت سفر نیز 1 و نیم ساعت کاهش یافت کافیه همون کاری که قبلی ها نخواستند یا نتونستند بکنند
ناانصافیه بگیم هیجکاری نکردن !
من تو یه خونواده ای هستم برا همه چی صرفه جویی داریم همه قبضامون بعد از هدفمندی سر جمع 20 تومن نمیشه !
ضمنا 3 تا کامپیوتر تو این خونه برقراره نگید چیزی ندارید که مصرف داشته باشین
من همین که ماهی 180 تومن داریم میگیریم شادم آره آدمای مسرف از هدفمندی ناراحتن !
کار رو با کار منقایسه کنید . تو این نظام بود که من خودم تونستم از یه گردن کلفت حقم رو بگیرم باور کنید طرف اونقدر گردن کلفت بود که راضی بود 10 برابر پولی که حق من بود رو بده تا حق من رو نده ، ولی حقم رو گرفتم !