۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۴
به روز شده در: ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۲:۱۶
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۸۵۳۲۰
تاریخ انتشار: ۱۴:۵۹ - ۲۳-۰۷-۱۳۹۰
کد ۱۸۵۳۲۰
انتشار: ۱۴:۵۹ - ۲۳-۰۷-۱۳۹۰

علوم انسانی ؛ اصلاح یا افراط و تفریط

 
مشکلاتی که جمهوری اسلامی ایران در این دو سه دهه اخیر در مسیر تسلط آشکار و مخفی غرب بر جهان ایجاد کرده ، همواره محور اصلی بسیاری از سیاست گذاری های اروپا و آمریکا و اذنابشان بوده است. زمانی تسلط های نظامی و اقتصادی می توانست در بهره وری از سایر کشور ها و تسلط جدی بر آنها موثر باشد. این تسلط مقتدرانه می توانست در مناسبات بین کشورها اهمیت بسیاری بازی کند.

 با ظهور انقلاب اسلامی و ارائه راه جدید نفوذ از طریق اندیشه در قبال زیاده خواهی های غرب، سلاح های پیشین آنها را از درجه اول اهمیت ساقط کرد. گرچه نتیجه این امر پس از سالیان درازی به یکباره در قیامهای مردمی جلوه گر شده است، اما محوریت این قیامهای نه جنبه نظامی و نه جنبه اقتصادی داشته است.
 تحول جوامع اسلامی (و غیر اسلامی) در بیداری و وقوف به اندیشه عمق یافته در توده مردم کشورهای تحت سلطه، جریان مبارزه را به ناچار از مسیر نظامی و اقتصادی به مسیر فکری تغییر داد.
 غرب متوجه شد که راه جمهوری اسلامی که تاثیر گذاری بر اندیشه خداجوی و عدالت طلب مردم است، علی رغم ظاهر بی خطرش، برای هرکس که به نحوی در قبال نگرش فطرت باور و خداجویی مردمی موضع بگیرد خطر بزرگی را به وجود می آورد. انباشت این آگاهی ها به یکباره خود را در بیداری اسلامی نشان داد.
در دوران کنونی وضعیت اقتصادی چین هیمنه اقتصادی غرب را به چالش کشاند و جریان مستقل تسلط بر تکنولوژی های نظامی از طرف جمهوری اسلامی نیز در این جبهه، چالش نگران کننده ای را برای غرب پیش آورد.
اما آنچه امید غرب بوده است تسلط فکری بر جوامع دیگر از طریق اندیشه های علمی خود نه در قالب تکنولوژی و ثروت که در زمینه مسائل فکری است که این تسلط از طریق علوم انسانی دنبال می شده است. دست گذاشتن رهبر معظم انقلاب بر این تهدید و جنگ نرم و مخفیانه به حق از سر تیز بینی بوده است.
غرب بر این باور است که از انجا که تاثیر ایران اسلامی بر سایر ملل از طریق اندیشه بوده است اگر از همین طریق تحت سلطه در آید مهمترین مانع در قبال تسلط غرب از پا در خواهد آمد و زمینه برای شکست ایران و جنبش بیداری اسلامی فراهم خواهد گردید. خوشبختانه با رشد بینش و اندیشه ایرانیان و با توجه به پیشینه عمیق تاریخی در این مسایل و تلاشی که در این سی ساله بر اساس خودباوری در زمینه بسط اندیشه سالم فطرت جوی ایجاد شده است ظرفیتی را در کشور بوجود آورده است که بخوبی می تواند در این مقابله حضور قدرتمند خود را نشان دهد. اما مهم ترین پایگاهی که در داخل کشور برای غرب در اندیشه های انسانی موجود بوده است تربیت یافتن قشر فرهیخته کشور بر اساس آموزه هایی است که سالیان دراز به عنوان تنها راه وصول به اندیشه های علوم انسانی در میان اندیشمندان جامعه وجود داشته است. چه پایگاهی برای غرب بهتر از آنکه اغلب آموزش های علوم انسانی براساس تفکر جاافتاده بیست ساله از علوم انسانی است و به عنوان اموری تغییر ناپذیر در ایران اسلامی در تربیت چند نسل موثر بوده است.
راهبرد غرب در این جنگ نرم نمی توانسته است راهبردی جنجالی و مستقیم باشد چرا که تجربه ایران نشان داده است در اینگونه موارد مردم بیشتر منسجم شده و کار برای آنها دشوار تر می شود. بنا براین به نظر می رسد راهبردی سه مرحله ای برای این امر در نظر گرفته باشند:
مرحله اول: هجوم مستقیم به نظریه خودباوری در علوم انسانی در قالب این ادعای دروغین که مقامات برای القای اندیشه های متعصبانه دینی بجای علوم انسانی فعلی دستور آمرانه می دهند و علمیت علوم انسانی را مضمحل می کنند. این حمله از دو طریق انجام گردید:
طریق اول با جنجال مفصل تبلیغاتی علیه تاکید رهبر معظم انقلاب بر تحول در علوم انسانی و رسیدن به علوم انسانی بومی و اسلامی محقق می گردید. رسانه های غربی معمولا سعی می کنند در یک اقدام منسجم تا می توانند از رهبر انقلاب صحبت به میان نیاورند چرا که تجربه مقابله با امام خمینی امام را بیشتر محبوب مردم کرد و طرح مسائل ایران در بیانات رهبری تثبیت موقعیت رهبری نظام خواهد انجامید. با اینهمه در این مساله ضرورت را در این دیدند که با طرح معظم له و تخطئه ایده ایشان این سنت خود را نیز بشکنند. می بینیم درست در زمانی که رهبری معظم انقلاب تاکیدات خود را بر علوم انسانی بطور جدی مطرح می کردند به یکباره تمامی رسانه ها با تحریف سخن ایشان از آن تعبیر بازگشت قرون وسطی و عصر تاریکی اروپا و دادگاههای تفتیش عقاید نمودند و ایشان و کسانی را که به این ندا لبیک گفته بودند مورد هجمه قرار دادند.
در این راستا، تحریم کنگره جهانی فلسفه در آبان سال قبل نیز برای مبارزه با حضور ایران در مبانی اندیشه بشری از این طریق بود.
طریق دوم بلافاصله بعد از سخنان رهبر انقلاب آغاز گردید. در یک اقدام هماهنگ و مخفیانه و فراگیر در میان استادان علوم انسانی و دانشجویان با تحریف اندیشه علوم انسانی اسلامی و بومی تعابیر تعطیل علوم انسانی و تغییر علوم انسانی به دیدگاههای جزمگرایانه دینی و ... رواج دادند وسعی نمودند این نگرانی را به گونه ای دامن بزنند. این القای غلط نه از طریق رسانه ها سعی نمودند آن را دهان بدهان بگردانند و از حضور این مساله داران در گفتگوها ی روشنگرانه و تبادل نظر برای روشن شدن اصل مساله برحذر داشته بترسانند. بدین ترتیب جریانی مخفی در مقابل تحول در علوم انسانی ایجاد کنند که این جریان خود بخود بصورت های مختلف مانع تحول گردد. این مرحله پس از سخنان رهبری حدود ششماه بیشترطول نکشید. این نوع تهاجم هم در فضای خارج از ایران دنبال می شد وهم در محیط داخلی ایران.
خوشبختانه با حضور اندیشمندان معتدل و طرح منطقی رویکرد اسلامی ایرانی به علوم انسانی بسیاری از این تبلیغات مخرب رنگ باختند و جامعه علمی را تا حدی از نگرانی بدر آورد.
مرحله دوم: تقویت اندیشه های افراطی بود که در قبال اندیشه های تفریطی قرارداشتند. سیاست بد دفاع کردن را در مقابل خوب حمله کردن آغاز نمودند. افرادی از جامعه که به علت علاقمندی ها و تقید های دینی قابل تحریک هستند به صورت های مختلفی تحریک نمودند تا این افراد خود دست به پیشنهادهای ناسنجیده ای بزنند تا جریان افراطی گری بی نتیجه خود بخود اهداف آنها را تامین کند. یکی از این تحریک ها القای این مساله بود که علوم انسانی از اساس بنیادی سکولار و غربی دارد و هرگونه اقدام اصلاحی تخطئه می شود. به علت این تباین ذاتی علوم انسانی غربی و نگرش اسلامی راهی جز این نیست که از اساس بنیادهای غربی را ازبین برده و بجای آن علوم انسانی که بر مبانی اسلامی بنا شده است تاسیس نماییم. این امر هم منوط به تبیین بنیادهای اسلامی از جنبه های معرفت شناختی و هستی شناختی است. از آنجا که رسیدن به نظریه ای در این زمینه کار طولانی مدت است و همچنین چون رسیدن به اتفاق نظر بین اندیشمندان تقریبا ممتنع است پس غرب به نتیجه مطلوب خود که پیش نرفتن ایده علوم انسانی اسلامی است خواهد رسید. این همان تجربه ای است که اسلامی کردن دانشگاهها با آن مواجه شد. این فرآیند به علت فرسایشی بودن، از اساس لزوم و کارآیی رویکرد اسلامی ایرانی به علوم انسانی را خود بخود زیر سوال می برد.
اقداماتی نظیر حذف برخی رشته های علوم انسانی دریکی از دانشگاهها در هنگام انتخاب رشته و جنجال تفکیک جنسیتی کلاسهای دانشگاهها از این دست است. جالب اینجاست در این موقعیت دیگر عناصر تفریطی پا پیش نمی گذارند و صحنه را برای اقدامات افراطیون باز می کنند.
مرحله سوم: در قبال دو گروه افراطی و تفریطی، گروهی معتدل بودند که قدم به قدم راه تحقق رویکرد اسلامی ایرانی به علوم انسانی را مطرح کرده و با جدیت دست به اقدام می زدند. در نظر این افراد هر اقدام یا قدمی که در راه تحقق دیدگاه رهبری موثر باشد باید با جدیت نه در قالبهای مرسوم که در یک اقدام نوآورانه پیگیری و اجرا نمود (همانند اقدامات دکتر قدیمی درتغییر سرفصلها، تدوین کتب علوم انسانی با نگرش اسلامی ایرانی، ایجاد زیرساختها برای دسترسی به ذخایر علمی ایرانی اسلامی بعد از انقلاب، برنامه ریزی حساب شده کوتاه مدت میان مدت و دراز مدت برای تحقق دیدگاه رهبری و..). این عده مشکل مهمی که داشتند این بود که باید هم تفریطی ها را به خطای ذهنیت القائ شده شان آگاه می کردند و هم باید در قبال افراطیون مساله را در قالبی منطقی دنبال می کردند.
بنظر می رسد اقدامهای عملی و نتیجه بخش این افراد راه را برای یک تحول موثر در علوم انسانی باز می کرد و در نتیجه در مبارزه ای که دشمن غربی در جنگ نرم آغاز کرده بود مانعی بزرگ به حساب می آمد. واکنش های مقابله گرایانه و تخطئه گر تفریطی ها و تحریک و روش شعارگرایانه افراطی ها هردو نتیجه دلخواه دشمن را فراهم می آورد چه اولی مانعی برای هرگونه تحول پس از25 سال می گردید و دومی نیز تنها راه فرسایشی را دنبال می کرد و همچنین ناگزیر از تحمیل زورمدارانه دیدگاههای خود می نمود و خود در نتیجه موجب دلزدگی در دانشگاهها و مقابله با آن می گردید. اما راه موثر و نتیجه بخش افراد میانه رو دقیقا جنگ نرم دشمن را هدف می گرفت و نه تنها مانعی برای رسوخ اندیشه مسلط غربی به حساب می آمد بلکه می توانست الگویی برای ایجاد این نگرش و تحول در سایر کشورهای منطقه و یا جهان گردد.
در این مرحله، در نظر دشمن بهترین راه، حذف این افراد به هر نحو ممکن بود، بگونه ای که دیگران نیز جرات نکنند این مسیر را دنبال کنند. این فاز سوم جنگ نرم بعد از نتایج دلنشنینی که اقدامات این افراد بوجود می آورد با زیر سوال بردن فرایند رسیدن به نتیجه (بجای خود نتیجه) و همچنین بدنام کردن پیشتازان اینگونه اقدامات به هر نحو ممکن عملی می شد. بنظر می رسد این مرحله از جنگ نرم از طریق علوم انسانی به شدت مشغول اجراست. راه این موضوع نیز با زیر سوال بردن اقدامات انجام شده توسط افراطیون که با واسطه قابل تحریک هستند ادامه می یابد.
برای لکه دار کردن پیشتازان جریان معتدل و کارا، دست بکار شدند. در این راه همه توان خویش را بکار گرفتند و از طریق برخی عواملشان که ظاهری افراطی اما پیشینه ای نامشخص و مشکوک دارند همه مراکز موثر در این روند را با نامه پراکنی های مکرر و ایجاد تهمت ها درگیر می کنند. بدیهی است جریان معتدل بدون آنکه بداند از همه سو مورد سوء ظن قرار می گیرد و حتی اقدامات روشنگرانه معتدلان در مقابل تعدد دروغ پراکنی ها نمی تواند راه به جایی برد. در این دوره بکار گیری همه رسانه ها و ارتباط با مسئولان نظام می تواند راه را بر ادامه جریان معتدل سخت و شاید ناممکن کند. پیشینه برخی از دست اندرکاران این توطئه مخصوصا در امریکا و داشتن سوابقی از ارتباطات مشکوک با فردی بهایی در آمریکا و بی ابایی از ایراد هر تهمتی، همه می تواند نشان از سناریوی تنظیم شده برای این منظور باشد. این امر با هشیاری مسئولان و پرهیز از ساده انگاری مسائل مطرح شده و توجه به پیچیدگی سناریوی دشمن می تواند بگونه ای عقیم بماند. همانگونه که سناریوی دشمن دردوفاز قبلی نتوانست نتیجه مورد انتظارشان را برایشان بوجود آورد.
در صورت بی توجهی به این امر تحقق ایده تحول در علوم انسانی بر اساس دیدگاه رهبر معظم انقلاب  (همچون ایده اسلامی کردن دانشگها) به شدت ضربه خواهد خورد.
      

ارسال به دوستان
گروسی : مهمترین اولویت، توافق ایران و امریکاست / ایران به صورت بی سابقه ای، جدی وارد مذاکرات شده / توافق جدید پیچیدگی کمتری نسبت به برجام دارد آتش‌سوزی در اسرائیل و عوارض احتمالی آن دغدغه جدید سعید جلیلی: ساختن فیلم سینمایی درباره واقعه 7 اکتبر ویتنام و آمریکا نیم قرن پس از جنگ خونین گاراژ رویایی یک میلیاردر هندی(عکس) خواستگار کینه‌جو دختر جوان را با شلیک گلوله کشت فرزند شما هم از این نقاشی ها دارد؟!(ویدئو) دانش آموزان دل‌زده، معلمان افسرده؛  چرا مدرسه واقعاً خانۀ دوم نیست؟ مالکیت ثروتمندترین باشگاه‌های فوتبال جهان در اختیار چه کسانی است؟ (عکس) نحوه اطلاع رسانی خاموشی های خانگی چگونه انجام می شود؟ افشای جزئیات جدید از جنگنده مرموز SR-72 آمریکا رئیس اتحادیه غذای سنتی: چلوکباب زیر ۱۰۰ هزار تومان، سم فروشی است فرونشست در کمین زیرساخت‌های حیاتی پایتخت / حفر ۵۰ تا ۷۰ حلقه چاه تیرخلاصی بر پایداری تهران با "ماورایی شدن" نیروهای درون‌مان را کشف کنیم و شفا بگیریم مجموعه عکس‌هایی درباره ایران، سال ۱۳۳۵ خورشیدی، از دریچه دوربین ماریو دبیازی (Mario De Biasi)