بازی فوتبال ایران و امریکا و پیروزی ایران بر آنها با گل حمید استیلی یکی از صحنههای به یادماندنی در ورزش کشور ماست. اما حواشی سیاسی این گل، بر حواشی ورزشی آن میچربید. مقام معظم رهبرى در جلسه پرسش و پاسخ با جوانان در دومین روز از دهه مبارکه فجر (روز انقلاب اسلامى و جوانان) سال ۷۷ در پاسخ به سوالی آن حواشی را تشریح کردند. پرسش و پاسخ را به نقل از پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتاللهالعظمی سیدعلی خامنهای (مدظلهالعالی) میخوانیم:
سوال: با سلام خدمت حضرتعالى، و تشکر از اینکه وقتتان را در اختیار ما نمایندگان نسل جوان قرار دادید. جناب آقاى خامنه اى! با توجّه به اینکه جامعه ما یک جامعه جوان است و اینطور که به نظر مىرسد، خوشبختانه تفریح اوّلِ جوانان ما در حال حاضر ورزش کردن یا تعقیب کردن امر ورزش بهطور جدّى است، و چون جوانان ما به هر حال دوست دارند با ابعاد شخصیتى رهبرشان بیشتر آشنا شوند، سؤال من این است که آیا شما در برنامه هاى روزانه ى خودتان فرصت مىکنید که به تماشاى برنامه هاى ورزشى تلویزیون بپردازید؟ سؤال دیگر - با توجّه به اینکه آقاى استیلى هم در اینجا حضور دارند - این است که وقتى آقاى استیلى آن گل قشنگ را وارد دروازه تیم امریکا کرد، شما چه احساسى داشتید، و چه شد که بعد از آن بازى، آن پیام را انشاء کردید؟
مقام معظم رهبری در پاسخ فرمودند:
ایشان که بعداً پیش من آمد، گفتم به پاداش آن گل، پیشانى شما را میبوسم و بوسیدم. متأسّفانه من خیلى فرصت نمىکنم برنامه هاى ورزشى تلویزیون را تماشا کنم؛ خیلى به ندرت اتّفاق مىافتد. از طرفى بیشتر ورزش هایى هم که پخش مىشود، فوتبال است. من در فوتبال هیچ سررشتهاى ندارم و در جوانى هم فوتبال بازى نمىکردم؛ به والیبال مىپرداختم. در عین حال، آن شبى که بازى ایران و امریکا بود، من آن بازى را نگاه کردم. البته حقیقتش این است که آن شب هم نمىخواستم نگاه کنم؛ چون دیروقت بود و وقت خواب من بود؛ لیکن همینطور که نشسته بودم، تلویزیون را روشن کردم و ناگهان با گل ایشان مواجه شدیم و دیگر خواب از سرم رفت و نشستم تا آخر بازى را تماشا کردم.
اما علّت اینکه من آن پیام را دادم. این آقایان - فوتبالیستها - وقتى که پیش من آمدند، مفصّل با آنها صحبت کردم که البته گزارش آن دیدار پخش نشد و مردم از محتواى آن ملاقاتى که با این جوانان داشتم، مطّلع نشدند؛ اما حالا من چند جملهاش را به شما مىگویم. قبل از آن دیدار - شاید چند هفته، و یا یک ماه و یا بیشتر - رسانه هاى وابسته به امپراتورى رسانهاى خبرى روى این بازى تبلیغ میکردند که این بازى، بازى سیاسى است!
با اینکه همه میگویند فوتبال و ورزش، سیاسى نیست؛ اما در آن موقع همه تبلیغ مىکردند که این یک بازى سیاسى است! از این کار، دو هدف مورد نظرشان بود: یکى مسأله تعامل ایرانى، امریکایى در این بازى بود - من نمیدانم شما چقدر مطّلع بودید؛ ولى ما که در جریان خبرهاى خارجى و گفتارهاى رادیوهاى گوناگون دنیا قرار مىگیریم، مىدیدیم از این مسأله پُر است - دوم اینکه پیشبینی هاى عمده، بخصوص از طرف خودِ امریکاییها - ولو صریحاً هم اظهار نمیکردند - مبیّن این بود که ایران گل خواهد خورد؛ نه اینکه گل خواهد زد و در یک موقعیت ویژه، رئیسجمهور امریکا هم مىآمد و از موضع اقتدار و بزرگمنشى و بزرگوارى، یک پیام هم مىداد که «بله؛ حالا گل را به شما زدیم، اما بالاخره بیایید دست دوستى هم به هم بدهیم!»
بنابود آن شب پیام رئیس جمهور امریکا از تلویزیون سراسریشان پخش شود. این گل و بعد دنباله بازی که بچه هاى عزیزمان ادامه دادند، قضایا را صد و هشتاد درجه تغییر جهت داد و حقیقتاً مظهرى شد از وضعیت ملت ایران در مقابل امریکا. اینکه من در آن پیام گفتم «مظهر» است، نمىخواستم بگویم که این آقا به خاطر جنبه سیاسى گلزده؛ نه. ایشان بازى فوتبال مىکند، ماهر است، با تکنیک آشناست، از حریفش قویتر است و گل را زده است. هرکسى هم جاى ایشان بود، این گل را میزد؛ هرکسى هم جاى او بود، آن گل را میخورد.
بنابراین، بحث این نبود که این گل به خاطر مسأله سیاسى زده شده؛ اما این گل هویت سیاسىاى را که در دنیا به این بازى داده بودند، به کلّى به عکس خواست آنها عوض کرد و من از این موقعیت حداکثر استفاده را کردم. البته آنها خیلى عصبانى شدند و بعد هم همان عناصر امپراتورى خبرى دنیا گفتند که فلانى فوتبال را سیاسى کرد! نگفتند که ما چند هفته است که خودمان این بازى را سیاسى میکنیم!