*حسن سيدزاده
موضوع اختلاس 3هزار ميلياردي يا تخلف بزرگ و عظيم بانكي اين روزها به بحث شماره يك رسانهها، محافل رسمي و غير رسمي و حتي مردم كوچه و بازار تبديل شده است.
پرونده اختلاس يا فساد بزرگ مالي كه هنوز حتي بر سر عناوين حقوقي آن نيز به لحاظ پيچيدگيها و گرههاي خاصي كه دارد و هنوز باز نشده، از سوي قاضي رسيدگي كننده مشخص نشده است.
تعيين نماينده و ناظر ويژه رسيدگي به اين پرونده از سوي رئيس قوه قضاييه از طرفي و حجم وسيع اطلاعات، اخبار، موضعگيريها و البته فرافكنيها و متهم سازيها از طرف ديگر نشانههايي ملموس از حساسيت اين پرونده و عزم و اراده حاكميت به منظور مقابله با عوامل آن است.
گر چه با مرور زمان و اطلاعات رسمي ارائه شده از سوي مسئولان قضايي و بويژه سخنگوي قوه قضاييه ابعاد اين پرونده گسترده روز به روز در حال روشن شدن است و حق هم اين است و بايد براي اطلاع مردم و متناسب با عمق اين فاجعه اطلاع رسانيهاي حقوقي مناسب صورت گيرد، اما بعضي رسانهها و برخي مسئولان سيستم بانكي و اجرايي كشور نيز كه شايد نميتوانند و يا نميخواهند همپاي روند حقوقي پرونده و گام به گام در مسير اطلاع رساني رسمي اين پرونده پيش بروند و اخبار حقوقي را از مرجع اعلام شده كسب كنند، يا متكي به شور و شوق وهيجان رسانهاي و يا به تصور رد گم كردن خود، به دنبال خبرسازي، خبررساني و حتي شايعه پراكني و تحليل پردازي از «ظن خود» هستند.
نگارنده بر حسب علاقه و كنجكاوي و مانند خيل عظيم افرادي كه علاقمند پيگيري كم و كيف و سرانجام پروندههاي مهم و از جمله اين فساد عظيم مالي هستند، در ميان حجم گزارشها، مقالهها و اخبار اين پرونده دومقاله با عنوانهاي «چرا توجيه؟» و «كدام وقاحت؟» را به قلم علي اكبر جوانفكر مشاور رسانهاي رئيس جمهور خواندم كه مخاطبان خود در اين مطلب را به مطالعه اين دو مطلب در سر مقالههاي روز چهارشنبه 6 مهرماه و شنبه 9 مهر ماه در روزنامه ايران ارجاع ميدهم تا ضمن مطالعه اين يادداشتها به قلم يكي از نزديكان رئيس جمهور، در جريان تحليلهاي ارائه شده قرار بگيرند.
مدير عامل خبرگزاري ايرنا و مشاور رسانهاي رئيس جمهور در اين يادداشت نه در قالب ادبياتي حقوقي و مستدل كه با ادبياتي مبتني بر هيجانات رسانهاي و چه بسا با ادبياتي جانبدارانه به بهانه فساد عظيم بانكي به راحتي و در حد يك عنصر رسانهاي كه گويا از بديهيترين آداب رسانهاي نيز مطلع نيست، مجموعهاي از كلمات و عبارات نامناسب و من درآوردي را به كار برده است تا به خواننده القا كند كه سخنان اخير رئيس قوه قضاييه درباره سنگاندازي در مسير مقابله با پرونده فساد عظيم بانكي خطاب به وي و يا همفكران وي بوده است.
نگارش چنين مطالبي چه بسا از مصاديق جوسازيها و غوغاسالاريهايي تلقي شود كه شايد مانع رسيدگي به اين پرونده در مسيري آرام و قانوني شود.
آيا در مقام يك عنصر رسانهاي بهتر نيست نسبت به رسيدگي بهتر و دقيقتر به اين پرونده كمك شود و اگر كمكي نيز از عهده افراد حقيقي يا حقوقي بر نميآيد با سكوت و عدم اتخاذ مواضع تند و احساسي و جانبدارانه اجازه داد كه مقامات قضايي و اطلاع رساني حقوقي كارخود را به انجام برسانند؟
گر چه توهم «تلاش يك موج تبليغاتي براي قرار دادن قواي قضاييه و مقننه عليه سرپرست روزنامه ايران» و درست يا نادرست بودن آن به عهده خود آقاي جوانفكر است، اما حاشيهسازي و جوسازي عليه يك پرونده عظيم حقوقي و زير سؤال بردن و متهم كردن «همه غير از خود» در قالب يادداشتهايي نظير آنچه كه به كرات در روزنامه ايران منتشر شده و يا فراموش كردن وظيفه قانوني دولتيان و بانكيان در ارايه گزارش تخلفات سيستم بانكي به مراجع قانوني و به جاي عمل به وظيفه رسانهاي و يا پاسخ خواستن از متهمان اصلي و كنكاش درباره تخلفات صورت گرفته در اين پرونده، سازمانهاي بازرسي و نظارتي را كه نقش عمدهاي در كشف تخلف اخير داشتهاند به عنوان متهم شماره يك اين پرونده معرفي كردن هر عقل سليم و منصفي را نسبت به تحليلهاي سياسي، رسانهاي و حتي چه بسا جانبداري سياسي مشاور رسانهاي رئيس جمهور دچار ترديد جدي ميكند و نشاني غلط دادن را به ذهن خوانندگان متبادر ميسازد.
پاسخگويي بيش از اين، به دو يادداشت اخير مشاور رسانهاي رئيس جمهور در نسبت دادن به سازمانهاي نظارتي و بازرسي و در يك كلام قوه قضاييه و مجلس را متهم پرونده عظيم بانكي معرفي كردن، بنابر واضح بودن تخلف متهمان اصلي پرونده و تلاش آقاي جوانفكر در وارونه كردن حقايق، در حد رنگ كردن گنجشك و ... ضروري به نظر نميرسد. تنها كافي است بپرسيم ساده فرض كردن مردم تا به كجا؟
و مبادا در پس اين همه جار و جنجال مطبوعاتي، ترس و واهمه از نتايج رسيدگيهاي قضايي به اين پرونده بزرگ فساد مالي باشد كه شايد دامن برخي از نزديكان اصحاب تاريكخانه را هم بگيرد.
انجام دادن هر کاری صد قسمت داره که یک قسمت اون به سرانجام رسوندن اون کاره و نودو نه قسمت اون، دادادر دودور کردن و اعلام کردن اینکه ایها اناس من این کارو انجام دادم.
و بالعکس اگر کار اشتباهی انجام دادید همین نودو نه درصد میتونه به کمکتون بیاد و با جوسازی کار رو به گردن دیگری بندازید.
الان که اوضاع مملکت رو میبینم تازه میفهمم که بنده خدا چی رو میخواست بهمون بفهمونه
حالا بگم بگم نه حالا بگم ، مي گم نه بذار بگم بالاخره اين 3000هزار مليارد چي شد آقاي احمدي نژاد؟ مي گي يا ...
دوستان مسافرت رفتند؟؟؟؟